روشنفكري ديني و اخلاق

ام  کتاب: درباب روشنفكري ديني و اخلاق

ناشر: صراط

تعداد صفحات: 342

چاپ:  اول - بهار 1389


مقدمه كتاب

نقد بررسي كتاب درباب روشنفكري ديني و اخلاق

روشنفكري ديني و اخلاق


نام  کتاب: درس‌گفتارهاي در فلسفه اخلاق

ناشر: صراط

تعداد صفحات: 257

چاپ:  اول - پاييز 1388

مقدمه كتاب

تبيين و مفهوم تصميم گيري اخلاقي در كسب و كار مبتني بر دستگاه اخلاقي راس دانلود

عام گرايي و خاص گرايي در فرااخلاقدانلود

بررسي مادري جايگزين از منظر فايده انگاري عمل محور دانلود

زيستن اخلاقي مبتني بر فضيلتدانلود

 كانت، ويتگنشتاين متقدم و نقد اخلاق تجربي دانلود

واقع گرايي و ضد واقع‌گرايي اخلاقي در ويتگنشتاين متأخر


واقع‌گرايي و ضد‌واقع گرايي و موضع اخلاقي كانت




مقالات اخلاقي در مجله الکترونيکي متافيزيک

 تحليل اگزيستنسيال هيدگر در آينه فلسفه عملی ارسطو «خوانشی » نو از اخلاق نيکوماخوس ارسطو

احمدعلي حيدري

تحليل اگزيستنسيال هيدگر در آينه فلسفه عملی ارسطو «خوانشی » نو از اخلاق نيکوماخوس ارسطواين مقاله در صدد بيان اين موضوع است که مهمترين مقومات فلسفه عملی ارسطو در تحليل اگزيستنسيال هيدگر صبغه هستی‌شناختی می‌يابد. انحاء نسبت آدمی در قبال موجودات Verhaltenweisen آن‌گونه که در کتاب ششم از اخلاق نيکوماخوس ارسطو مطرح شده، در خوانش نوين هستی و زمان هيدگر تبديل به انحاء وجودی آدمی Seinsweise می‌گردد. آنچه برای هيدگر بسيار اهميت دارد، احيای قوه انتولوژيکِ نهفته در تعينات سه‌گانه ارسطويی است که در آن پراکسيس بر دو نحوه رفتاری کاشف از موجودات؛ يعنی تئوری و پويسيس اولويت می‌يابد. هيدگر در بحث ارسطو از فضايل عقلانی، تعاريف و تعينات متناسبی را از زندگی انسانی در آرای ارسطو کشف می‌کند که در فلسفه جديد و برای مثال، در فلسفه هوسرل شناخته‌ نشده و موضوعيت نيافته‌اند. اگر تحليل اگزيستنسيال در پرتو تفسير پديدار‌شناختی ارسطو و بخصوص مطالب وی در اخلاق نيکوماخوس بازخوانی‌گردد، شايد بتوانيم برنامه فلسفی هيدگر را بهتر بفهميم. 

امکان استدلال اخلاقی در توصيه‌گرايی هير

 مهدی زمانی، محمدحسين مهدوی نژاد ، عليرضا اژدر  ، رضا تقيان ورزنه

مسأله امکان استدلال و توجيه عقلی در اخلاق، به عرصه‌ای برای اختلاف ديدگاه فلسفه‌های اخلاق معاصر بدل شده است. هير (Hare) برآن است درحالی‌که شهودگرايان مانند مور، راس و پريچاد با بی‌واسطه دانستن شناخت خوب و بد راه را برای استدلال در اخلاق می‌بندند، احساس‌گرايان با محور قرار دادن احساس و عاطفه و تأکيد برآزادی در انتخاب عمل همين راه را می‌پيمايند. توصيف‌گرايان و از جمله طبيعت‌گرايان نيز، هرچند با خبری دانستن گفتارهای اخلاقی، امکان استدلال در اخلاق را می‌پذيرند اما بهای آن‌ را با نفی يا محدودکردن آزادی فاعل در انتخاب عمل می‌پردازند. او مدعی است می‌خواهد هم آزادی فاعل را بر منصب پذيرش بنشاند و هم امکان استدلال در اخلاق ‌را تبيين کند. بدين‌سان هير برای تأمين عقلانيت در اخلاق، به اصل عدم تناقض و سازواری توسل می جويد و فرمان‌های اخلاقی را «توصيه‌هايی تعميم‌پذير» معرفی‌ می‌کند. داوری يکسان در وضعيت‌های مشابه، شرط سازواری در اخلاق است که تعميم‌پذيری و امکان استدلال در آن‌ را در پی دارد. هير در پی‌آن است با روش تحليل زبانی نشان ‌دهد که همانند گزاره‌های خبری، ميان جمله‌های امری و اخلاقی نيز روابط منطقی استلزام و سازواری برقرار است. از اين منظر، شرط موجه‌ بودن داوری‌های يک شخص آن است که با ساير داوری‌های او تناقض نداشته باشد و از همگان در موقعيت‌های مشابه، انتظار يکسانی داشته باشد. هدف اين مقاله، تبيين و تحليل و نقد ساز و کار‌های هير برای تأمين عقلانيت و امکان استدلال اخلاقی و چالش‌های او با مکاتب رقيب است.

واقع‌گرايی و ضد واقع‌گرايی اخلاقی در ويتگنشتاين متأخر

 ابوالفضل صبرآميز، سروش دباغ

واقع‌گرايی و ضد واقع‌گرايی اخلاقی در ويتگنشتاين متأخراين مقاله در نظر دارد تقسيم‌بندی‌های گوناگون واقع‌گرايی و ضد واقع‌گرايی اخلاقی را بررسی کرده و با توجه به آموزه‌های ويتگنشتاين متاخر، نظر وی را در اين‌باره بيان نمايد. به اين منظور، پس از شرح کوتاهی از آموزه‌های ويتگنشتاين در پژوهش‌های فلسفی، نظرات گوناگون شارحان وی درباره واقع‌گرا يا ضد واقع‌گرای اخلاقی بودن ويتگنشتاين بررسی می‌شود. مبحث واقع‌گرايی اخلاقی ارتباط وثيقی با مبحث شناخت‌گرايی و ناشناختگرايی در فرا اخلاق دارد، از همين رو به صورت کوتاه، به بررسی نظر ويتگنشتاين متاخر در اين ‌بار نيز پرداخته شده است. در انتها نيز سعی شده نشان داده شود که واقع‌گرا و يا ضدواقع‌گرا ناميدن ويتگنشتاين، ناشی از کاربرد نادرست گرامر واقعيت است و نمی‌توان وی را در اين تقسيم بندی جای داد.

 نقش آزادی در فلسفه اخلاق کانت

 سيدمسعود سيف

آزادی يک مفهوم اساسی در فلسفه کانت است که در هر دو بخش نظری و عملی فلسفه او نقش دارد هر چند نقش آن در فلسفه عملی بسيار مهم‌تر است. کانت در فلسفه اخلاق خود آزادی را مبنای استدلال بر اخلاق قرار داده است و برای رفع اين نگرانی که شايد اخلاق چيزی جز توهم نباشد چنين استدلال می‌کند که اگر ما دارای اراده‌ای آزاد باشيم در آن صورت اخلاق واقعی است و قانون اخلاق برای همه ما معتبر است. در اين مقاله به بررسی نقش آزادی در فلسفه اخلاق کانت مخصوصا با توجه به دو کتاب مهم وی در زمينه فلسفه اخلاق، بنياد مابعدالطبيعه اخلاق و نقد عقل عملی پرداخته‌ايم.

صفحه اصلي مجله الكترونيكي متافيزيك

فصلنامه پژوهش‌های اخلاقی شماره 1و2

 

فصلنامه پژوهش‌های اخلاقی/ پاییز 1389 - شماره 1

سخن سردبیر

جوادی،محسن

برساخت گرایی در فلسفه اخلاق کانت

باهوش،علیرضا

انسان کامل در نهج البلاغه

بسیج،احمدرضا

راه های کسب سعادت از دیدگاه فارابی

خادمی،عین الله

چگونگی امکان اخلاق اسلامی

لاریجانی،مریم

فیلیپا فوت و واقع گرایی اخلاقی نوارسطویی

ملایوسفی،مجید - صادقی،مسعود

رویکرد تکاملی به اخلاق و طبیعت گرایی اخلاقی مسیحی

میانداری،حسن

اين مجله را از اينجا مي‌توانيد دانلود نماييد

-------------------------

فصلنامه پژوهش‌های اخلاقی/ زمستان 1389 - شماره 2

چند بدفهمی مشهور از اخلاق کانت

اترک،حسین

گستره ناگسترده اخلاق : دفاع از مبانی رویکرد اخلاقی میانه گرا بر اساس مبانی قراردادگرایی حق محور

پیک حرفه،شیرزاد

مبانی زهد از دیدگاه امام خمین

مرتضوی،فاطمه سادات - شانظری،جعفر

دیدگاه ونسان برومر درباره تعارض دعا و علم مطلق الاهی و نقد آن از دیدگاه محمدحسین طباطبایی

کشفی،عبدالرسول - نبوی میبدی،مریم السادات

عام گرایی اخلاقی عبدالجبار معتزلی و دیوید راس

میرمحمدی،محمدحسین

چالش اخلاقی نظریه عدالت جان رالز

 واعظی،احمد- مهری،هژیر

ABSTRACTS

صفحات پایانی

از اينجا دانلود نماييد

------------------------------


با ثبت نام در پايگاه مجلات تخصصی نور  نيز مي‌توانيد به صورت رايگان اين مقالات را دانلود نماييد.


معرفت اخلاقي شماره 8

معرفت اخلاقي شماره 8

مطالعه بیشتر

--------------------

مطالب مرتبط:

معرفت اخلاقي شماره 1

مقالات ويژه واقع گرايي/ناواقع گرايي اخلاقي


پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)- شماره 3  بهار و تابستان 1383

عينيت ناگروي در اخلاق نسبي انگاري فرهنگي و شخصي انگاري اخلاقي

 ريچلز جيمز

پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)- شماره 6  پاييز و زمستان 1384

جان مک داول و واقع گرايي اخلاقي

 ملايوسفي مجيد

پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)- شماره 2  پاييز و زمستان 1386

 نقد فلسفه اخلاق کانت از منظر واقع گرايي اخلاقي مك داول

 ميانداري حسن

پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)- شماره 1 (پياپي 11)  بهار و تابستان 1387

 نيگل و عينيت ارزش هاي اخلاقي

ملايوسفي مجيد

فصلنامه تخصصی اخلاقشماره 20، پاییز 1389

واقع‌گرایی اخلاقی - توکلى غلامحسين

نامه مفيد- شماره 34 (فلسفه)  اسفند 1381

اخلاق و واقعيت

حسيني شاهرودي سيدمرتضي

معرفت شماره 61

تنوع و کثرتِ واقع گرایی های اخلاقي

كورد مك

معرفت، شماره 46

واقع گرايي اخلاقي، شك گرايي اخلاقي

پانایوت باچواروف

------------

مطالب مرتبط:

كتاب «دوگانگي واقعيت/ارزش» اثر هيلري پاتنم

کتاب واقع گرایی اخلاقی در نیمه قرن بیستم

«اخلاق بدون هستی شناسی» اثر هیلاری پاتنم

فرا اخلاق(5): واقع گرایی اخلاقی1

فرااخلاق (6) واقع گرایی اخلاقی

كتاب «دوگانگي واقعيت/ارزش» اثر هيلري پاتنم

كتاب «دوگانگي واقعيت/ارزش» اثر هيلري پاتنم، ترجمه فريدون فاطمي به سال 1385 با چاپ نخست توسط نشر چهل چاپ به زيور چاپ آراسته گرديد. اين كتاب ترجمه اي است از  The Collapse of the Fact/Value Dichotomy and other essays.
هيلاري پاتنم در پيش¬درآمد كتاب: اين فكر كه «داوري هاي ارزشي ذهني هستند» نكته اي است فلسفي كه به تدرج بسياري كسان آن را چنان پذيرفته اند كه گويي جزو شعور معمولي است. متفكران پيچيده انديش مي توانند اين فكر را به شيوه هاي مختلفي تكامل بخشند، و بخشيده اند. متفكراني كه من به آنان مي پردازم برآنند كه «گزاره هاي مربوط به واقعيت» قابل آن هستند كه «به طور عيني صادق» باشند و نيز قابل آن هستند كه «به طور عيني توجيه» شوند. حال آنكه به عقيده اين متفكران، داوري هاي ارزشي قابل صدق عيني و توجيه عيني نيستند. به نظر هواداران افراطي دوگانگي قاطع واقعيت/ارزش، داوري هاي ارزشي به كلي بيرون از حوزه عقل (دليل) هستند. اين كتاب مي كوشد نشان دهد اين ديدگاه ها از آغاز متكي بر استدلال هاي نامحكم و دو شاخه كردن هاي اغراق آميز بوده اند. و چنان كه خواهيم ديد، اين استدلال هاي نامحكم در قرن بيستم پيامدهاي مهمي در «جهان واقعي» داشته اند.
.... اين نخستين بار است كه مي كوشم تاريخچه دوگانگي را از هيوم تا امروز وارسي كنم، و آثار مشخص آن را، به ويژه در علم اقتصاد وارسي كنم. اقتصاد را از آنرو برگزيده ام كه يك علم خط مشي است ..... و دقيقاً پرسشي كه اين كتاب به آن مي پردازد، يعني اين پرسش كه آيا درباره «هدف ها» يا به عبارت ديگر درباره ارش ها، مي توان يا نمي توان بحث عقلي كرد، يا به گونه اي ديگر بگوييم آيا مفهومي از عقلانيت هست كه روي مسايل هنجاري كاربست داشته باشد، دهه هاي بسيار در علم اقتصاد موضوع بحث داغ بوده است. دليل ديگر آن است كه اگرچه زماني ديدگاه مسلط در علم اقتصاد دقيقاً همان ديدگاهي بود كه اين كتاب بدان حمله مي كند، يعني همان ديدگاه كه به قول لاينل رابينز، وقتي پاي ارزش ها در ميان مي آيد «جايي براي استدلال نيست»، دعوي نيرومندي در جهت خلاف آن، دعوي نياز به استدلال عقلي و امكان پذيري آن در مسايل اخلاقي در اقتصاد رفاه، سال ها مورد دفاع يكي از اقتصاددانان بزرگ جهان، آرمارتيا سن، بوده است. پس در زمان ما اين مسئله كه بين داروي ها «واقعيتي» و داوري هاي «ارزشي» چه تفاوت هايي هست، موضوعي مربوط به برج عاج نيست. به معناي دقيق كلمه، مسايل مرگ و زندگي اينجا مطرحند.
سه فصل نخست اين كتاب، كه شامل درسگفتارهاي رُزنتال هستند، دعوي من عليه دوگانگي ارزش/ واقعيت را، بدان گونه كه به طور تاريخي مطرح و دفاع شده، بيان مي كنند و اهميت آن براي علم اقتصاد را توضيح مي دهند. اما در نخستين درسگفتار (فصل 1) درباره اين پديده بحث مي كنيم كه چگونه فيلسوفان آنچه را تمايزهايي بيضرر مي نمايد در زمينه اي عامتر به صورت دوگانگي هاي مطلق اعتلا مي بخشند. به ويژه، نشان مي دهيم چگونه فكر دوگانگي مطلق بين «واقعيت ها» و «ارزش ها» از آغاز متكي به دوگانگي ديگري بود كه براي بيشتر غيرفيلسوفان ناآشنا است و آن دوگانگي احكام «تحليلي» و «تركيبي» است. «تحليلي» اصطلاحي است كه كانت بر آنچه اغلب مردم حقيقت هاي «متكي به تعريف» مي نامند، مثل اينكه «همه عزب ها ازدواج نكرده اند» مطرح كرد. پوزيتيويست هاي منطقي مدعي بودند رياضيات عبارت از حقيقت هاي تحليلي است، «تركيبي» اصطلاح كانت براي حقيقت هاي «غير تحليلي» است، و اين را مسلم گرفت كه حقيقت هاي تركيبي «واقعيت ها» را بيان مي كنند. ادعاي حيرت آور او اين بود كه رياضيات هم تركيبي است و هم پيشيني. اين كتاب مي كوشد نشان دهد اين دوگانگي، «حكم هاي واقعيت نگر در مقايل ارزش نگر»، و «حقيقت تحليلي در مقابل واقعيت»، انديشه ما را خواه در استدلال اخلاقي و خواه در توصيف جهان به تباهي كشيده اند، يكي به اين دليل كه گذاشته اند ببينيم ارزيابي و توصيف چقدر در هم بافته و به هم پيوسته اند.
بخش دو با فصلي آغاز مي شود كه پسگفتار طبيعي درس هاي رُزنتال است و دست و پنجه نرم كردن هاي اوليه سن با واقعيت / ارزش را توصيف مي كند. در بقيه بخش دو (و كتاب) تعدادي از رساله هاي اخير من گرد آمده اند كه استدلال هاي بخش يك را در راستاي مختلف تكميل مي كنند. فصل 5 حاوي انتقادي از مفروض هاي «نظريه انتخاب عقلاني» (مفروض «كامل بودن») است كه بخش عمده اي از علم اقتصاد قرن بيستم متكي به آن است. همچنان كه خواننده اي كه زيرنويس ها را نگاه مي كند خواهد ديد، مفروض كامل بودن از جانب آمارتيا سن هم زير آتش است. اما در قسمت دوم فصل 5 از اقتصاد ناب دور مي شوم و مي كوشم نشان دهم تمايزي كه برنارد ويليامز بين «دلايل دروني» و «دلايل بيرونيِ» انتخاب قايل شده و مورد بحث فراواني بوده نمونه ديگري است از آنچه در فصل 1 «دوگانگي» متافيزيك مي نامم و آن نيز، ملايمتر، در مقابل درهم بافتگي واقعيت و ارزش كه در فصل 2 از آن سخن گفتم رنگ مي بازد.
در فصل هاي 6 و 7 درباره مسأله مربوط به مباني اخلاقي بحث مي كنم. فصل 6 به اين مي پردازد كه يك قلمروي «افلاطوني» ويژه «خاصه هاي اخلاقي» وجود دارد چگونه مي توان از اعتقاد به عينيت داوري هاي اخلاقي دفاع كرد. من استدلال مي كنم كه گزارشي به كلي غير افلاطوني را مي توان در نوشته هاي جان ديويي يافت. در فصل 7، موضع هابرماس را بررسي مي كنم كه تمايزي قاطع ميان «هنجارها»ي فراگير اخلاقي و ارزش ها كه تعميم پذيرند رسم مي كند و مدعي است فقط هنجارهاي عيني هستند. چون خوبي ها كه اقتصاددانان و فيلسوفان پيرو سن معتقدند بايد براي نيل به آنها، هرچند آزمايشي و همراه با خطا، تلاش كنيم (از قبيل طول عمر، تندرستي، دسترسي به آموزش در سطوح مختلف، فرصت خلق و لذت بردن از آثار هنري، و غيره) «ارزش» هستند و نه «هنجار»، اين باز حاكي از آن است كه سن از ما اين تكليف ناممكن را مي خواهد كه درباره آنچه صرفاً ذهني، يا دست كم به كلي نسبي بر حسب فرهنگ است، استدلال كنيم. بار ديگر، استدلال مي كنيم كه اينجا با يك دوگانگي دفاع ناپذير مواجهيم، و در واقع عينيتي كه هابرماس براي هنجارها قايل مي شود مفروض به دست كم برخي از ارزش ها است.
از فصل 2 به اين سو (به پيروي پيرس و برخي از پراگماتيست هاي كلاسيك)، استدلال مي كنم كه علم خود مفروض به ارزش ها است – ارزش هاي معرفتي (انسجام، سادگي و امثال آن) نيز ارزش هستند و از حيث عينيت سرنشين همان قايقي هستند كه ارزش هاي اخلاقي در آنند. فصل 8، آخرين فصل، اين استدلال را با نگريستن به فلسفه علم قرن بيستم و تاريخچه اسفناك كوشش آن براي طفره از اين قضيه، قوت مي بخشد.
   فهرست
گفتار مترجم  7
پيشگفتار 33
پيش درآمد 37
يكفروپاشي دوگانگي واقعيت / ارزش 43
1 پس زمينه تنيدگي واقعيت و ارزش 44
2 درهم تنيدگي واقعيت و ارزش 68
3 واقعيت و ارزش در جهان آمارتيا سن
دوعقلانيت و ارزش 115
4 اغازهاي «توصيه گرايانه»ي سن 116
5 درباره عقلانيت ترجيح ها 130
6 ارزش ها آيا كشف مي شوند يا ساخته مي شوند؟ 151
7 ارزش ها و هنجارها 169
8 پرهيز فيلسوفان علم از ارزش ها 198
يادداشت ها 212
واژه نامه فارسي و انگليسي 254
نمايه 256
---------------------------------

مطالب مرتبط:

کتاب واقع گرایی اخلاقی در نیمه قرن بیستم

«اخلاق بدون هستی شناسی» اثر هیلاری پاتنم

فرا اخلاق(5): واقع گرایی اخلاقی1

فرااخلاق (6) واقع گرایی اخلاقی 2

دانلود مقالات ویژه اخلاق در فصلنامه پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)

کتاب واقع گرایی اخلاقی در نیمه قرن بیستم


کتاب «واقع گرایی اخلاقی در نیمه قرن بیستم» نوشتۀ سید اکبر حسینی قلعه بهمنی به سال 1383 توسط مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی به زیور چاپ آراسته شد.
بر وفق گفتۀ نگارندۀ اثر: بحث از هستی شناسی حقایق اخلاقی و تحقیق از اینکه آیا حقایق اخلاقی در عالم وجود دارند یا خیر، از مهم ترین مباحث در حوزۀ مباحث فلسفۀ اخلاق است. بحث از واقع گرایی و غیر واقع گرایی در حوزۀ اخلاق و این که آیا حقایق اخلاقی وجودی منحاز و مستقل در این عالم دارند یا خیر، ریشه در کهن ترین مباحث فلسفی دارد. گروهی از فیلسوفان در این زمینه، وجود حقایق اخلاقی (هم چون خیر و خوبی) را در زمرۀ مُثُل تلقی می کردند، عده ای این امور را صرف امر و نهی الهی برمی شمردند، بعضی این حقایق را جزء لاینفک طبیعت و عالم محسوس می داشتند و برخی نیز امر گوینده و حاکم به خوب و خیر بودن شیئ و کار خوب، و حتی دسته ای احکام حاوی بیان این امور را صرف ابراز احساسات و یا توصیه گوینده و حاکم حکم اخلاقی به دیگر اشخاص قلمداد می نمودند......... تمام این مباحث و اختلاف نظرها در وادی بود و نبود حقایق اخلاقی و به تبع آن معرفت و آگاهی انسان از آن حقایق را می توان در ذیل مباحث واقع گرایی اخلاقی قرار داد.
فصل اول: مفاهیم و کلیات به مباحثی چون سه مسئله مهم در عرصۀ اخلاق، واقع گرایی، واقع گرایی اخلاقی ، واقع گرایی و عینیت گرایی، معرفت اخلاقی و انگیزۀ اخلاقی اختصاص دارد.
فصل دوم: واقع گرایی اخلاقی در نیمه دوم قرن بیستم نزد اندیشمندان غربی، به مباحثی چون تفاوت ها واقع گرایی اخلاقیِ انگلیسی و امریکایی، (1) واقع گرایی اخلاقی انگلیسی (دیدگاه جان هنری مک داول در باب واقع گرایی اخلاقی، دیدگاه غیر واقع گرایانه مکی، مک داول، وجودِ حقایق اخلاقی را چگونه تبیین می کند و غیره) واقع گرایی اخلاقی امریکایی ( واقع گرایی و شک گرایی اخلاقی از نظر برینک و غیره) اختصاص دارد.
فصل سوم: واقع گرایی اخلاقی در نیمۀ دو قرن بیستم نزد اندیشمندان مسلمان، به مباحثی چون واقع گرایی اخلاقی در اندیشه های استاد شهید مطهری، نظریۀ واقع گرایانۀ استاد مصباح یزدی در باب حقایق اخلاقی و غیره اختصاص دارد.
در پایان کتاب بخشی تحت عنوان خاتمه وجود دارد که به پرسش هایی از این دست (واقع گرایی اخلاقی چیست؟، معرفت اخلاقی چیست؟، انگیزل اخلاقی چیست؟، و غیره ) می پردازد.   
-----------
مطالب مرتبط:
«اخلاق بدون هستی شناسی» اثر هیلاری پاتنم
فرا اخلاق(5): واقع گرایی اخلاقی1

فرااخلاق (6) واقع گرایی اخلاقی 2

دانلود مقالات ویژه اخلاق در فصلنامه پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)

دانلود مقالات ویژه اخلاق در فصلنامه پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)

پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) - مشخصات نشریه

پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)- شماره 3  بهار و تابستان 1383

 نسبيت گرايي اخلاقي به عنوان موضعي معرفت شناختي (ديدگاه ديويد ونگ)

 صادقي علي آبادي مسعود

 عينيت ناگروي در اخلاق نسبي انگاري فرهنگي و شخصي انگاري اخلاقي

 ريچلز جيمز

پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)- شماره 6  پاييز و زمستان 1384

جان مک داول و واقع گرايي اخلاقي

 ملايوسفي مجيد

پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)- شماره 2  پاييز و زمستان 1386

 نقد فلسفه اخلاق کانت از منظر واقع گرايي اخلاقي مك داول

 ميانداري حسن

پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)- شماره 1 (پياپي 11)  بهار و تابستان 1387

 نيگل و عينيت ارزش هاي اخلاقي

ملايوسفي مجيد

  پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)- شماره 2 (پياپي 14)  پاييز و زمستان 1388

اعتبار و حقيقت در اخلاق؛ افتراق و اشتراک اخلاق طباطبايي و اخلاق ويتگنشتاين متقدم

 دباغ سروش,دباغ حسين

پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)- شماره 1 (پياپي 15)  بهار و تابستان 1389

دين و حسن و قبح افعال در انديشه ملاصدرا

 هوشنگي حسين,احمدي داراني احمدرضا

 

 تاثير فضايل و رذايل اخلاقي در معرفت الهي از ديدگاه ملاصدرا

 دانش جواد

  ------------------

مطالب مرتبط

مقالات ویژه اخلاق در چند شماره از فصلنامه نقد و نظر

نقد و نظر ـ شماره 13و 14 - ويژه اخلاق و دين

فصلنامه پژوهشي پژوهشنامه اخلاق شماره (4 و 9)

مقالات ویژه اخلاق در فصلنامه پژوهش هاي فلسفي - كلامي

مقالات ویژه اخلاق در فصلنامه انديشه ديني

مقالات ویژه اخلاق در فصلنامه انديشه نوین ديني

 

«اخلاق بدون هستی شناسی» اثر هیلاری پاتنم



کتاب «اخلاق بدون هستی شناسی» اثر هیلاری پاتنم، ترجمۀ مسعود علیا به سال 1387 توسط انتشارات صراط (تهران) به زیور طبع آراسته شد. این اثر ترجمه ای است از Ethics Without Ontology .
هیلاری پاتنم: ممکن است عجیب به نظر برسد که کتابی با عنوان اخلاق بدون هستی شناسی همان قدر، یا بیش از آن اندازه، که با اخلاق سروکار دارد به مسائلی در فلسفۀ منطق و فلسفۀ ریاضیات می پردازد، اما این امر بر حسب تصادف نیست. زیرا من بر این باورم که تقسیم نامبارک فلسفۀ معاصر به رشته های جداگانه (اخلاق، معرفت شناسی، فلسفۀ ذهن، فلسفۀ علم، فلسفۀ زبان، فلسفۀ منطق، فلسفۀ ریاضیات و رشته های دیگر) غالباً این را پنهان می دارد که چگونه بحث ها و استدلال ها و مسائلی کاملاً یکسان، در همۀ این رشته ها طرح می شوند. فی المثل، استدلال هایی که در تأیید «ضد واقع گرایی» در اخلاق می آورند تقریباً همان استدلال هایی هستند که در تأیید ضد واقع گرایی در فلسفۀ ریاضیات اقامه می کنند؛ با این حال، فلاسفه ای که در حیطۀ دوم در برابر آن استدلال ها مقاومت می کنند غالباً در حیطۀ اول تسلیم آنها می شوند. ما تنها در صورتی می توانیم بینش یکپارچه ای را که فلسفه همواره سودای آن را در سر می پرورانده است از نو به دست آوریم که لااقل گاهی به خود اجازۀ نادیده گرفتنِ این اندیشه را بدهیم که موضع یا استدلالی فلسفی باید با یکی از این «رشته ها» و تنها با یکی از آنها، سر و کار داشته باشد.
وی در توصیف اخلاق بدون هستی شناسی می گوید: از دید من، تلاش برای به دست دادن تبیینی هستی شناسانه از عینیت ریاضیات، فی الواقع کوششی است برای به دست دادن دلایلی که بخشی از ریاضیات نیستند در تأیید احکام ریاضی؛ و تلاش برای به دست دادن تبیینی هستی شناسانه از عینیت اخلاقی، کوشش مشابهی است برای به دست دادن دلایلی که بخشی از اخلاق نیستند در تأیید صدق احکام اخلاقی؛ و به دیدۀ من، هر دوی اینها مقرون به گمراهی عمیق اند. مشاهدۀ اینکه این تلاش ها مقرون به گمراهی اند و نیز مشاهدۀ چگونگی این گمراهی، شرط مسلم بازیافتن عقل سلیم مان در این حوزه هاست. این چیزی است که در کتاب حاضر امیدورام خوانندگان را دربارۀ آن قانع کنم.
وی دربارۀ دریافتش از «اخلاق» می گوید، من نمی خواهم که «اخلاق» را نام نظامی از اصول اخلاقی بدانم – گو اینکه اصول اخلاقی (فی المثل، قاعدۀ زرین یا امر مطلق) مسلما بخشی از اخلاق است – بلکه «اخلاق» آنطور که من آن را درمی یابم نظامی از پرواهای به هم پیوسته است، پرواهایی که از دید من پشتیبان و تکیه گاه یکدیگرند اما در عین حال تا حدودی با هم تنش دارند. وقتی کلمۀ «اخلاق» /«Ethics» را بدون گیومه بکار می برم معنایی تا آن حد موسع را از آن مراد نمی کنم که فی المثل همداستان با «عاملان زیست شناسی اجتماعی»، بگویم که «اخلاق» در همه فرهنگ های انسانی حی و حاضر است زیرا در همه فرهنگ ها افرادی هستند که حاضرند به خاطر بقای اجتماع فداکاری کنند....... در واقع، آنچه من «اخلاق» می نامم دقیقاً همان اخلاق یا اخلاقیاتی است که نیچه آن را تقبیح می کرد و نوعی ضعف یا حتی نوعی بیماری می شمرد.
اگرچه پرواهای فراوان با اخلاق به این معنا – اخلاق شفقت، مخصوصاً از هنگام پیدایش دموکراسی مدرن – ملازم و مربوط شده است، شاید با ذکر نام سه فیلسوف، گرچه به ترتیب تاریخیِ معکوس، بتوانم به بهترین وجه لااقل به پاره ای از پرواهای اصلی، چه بسا به اصلی ترین ها، اشاره کنم. ان سه فیلسوف عبارت اند از لویناس، کانت و ارسطو. مضمونی که فلسفۀ لویناس بر مدار آن می گردد به واقع این است که هر گونه تلاش برای تحویل اخلاق به نظریه ای دربارۀ هستی، یا برای بنا کردن اخلاق بر پایۀ چنین نظریه ای، بر پایۀ هستی شناختی، خواه به معنای سنتی اش و خواه به معنای هایدگری آن، محکوم به شکست مصیبت بار است. از منظر لویناس، بینان تحویل ناپذیر اخلاق این است که من وقتی با همنوعی گرفتار رنج روبرو می شوم بی واسطه دریابم و تصدیق کنم که وظیفه دارم کاری انجام دهم. مطمئناً، همان طور که لویناس به خوبی واقف است، این کار از هیچ کدام از ما ساخته نیست که به همۀ دیگرانی که دستخوش رنج اند دست یاری بدهیم، و وظیفۀ کمک به یک شخص خاص ممکن است تحت الشعاع وظیفه کمک به آن کسی قرار گیرد که لویناس «شخص سوم» می نامدش. اما اینکه اصلاً احساس نکنم که وظیفه دارم کسی را که رنج دیده است یاری دهم............به این معناست که بویی از اخلاق نبرده ام.
حال و هوای انتقادی من به هستی شناسی بسط دهنده را می توان حال و هوای کانتی دانست. زیرا کانت،... اولین کسی بود که طرح متافیریک سنتی را مبنی بر توصیف جهان آن چنان که «فی نفسه» هست مردود شمرد، اما کانت را می توان علی رغم میل خودش هستی شناسی بسط دهنده قلمداد کرد، زیرا با وجود اینکه طرح هستی شناسی را رد می کند، بر پایۀ نظریه ای دربارۀ قوای ذهن دست به همین کار می زند........ به اعتقاد من امر مطلق ( = برابری اخلاقی و پروای جهانشمول) است که دستاورد بزرگ او در حیطۀ فلسفۀ اخلاق است.
به نظر من اخلاق نیکوماخوس ارسطو تأمل کلاسیک دربارۀ این پرسش است که « چه چیزی حیات بشری را ستودنی می کند؟» علی الخصوص تعریف مهم انسان از شکوفندگی انسان، یعنی «فعالیت نفس – کل ذهن و روح آدمی – بر وفق فضیلت در زندگی تمام عیار»، از نظر من همان قدر عمیق است که قطعاً در دورانی بالغ بر دو هزار سال قبل بوده است.
میان پروای لویناسی، که به منتهای درجه وابسته به وضعیت است، و پرواها کانت و ارسطو تنش هایی وجود دارد. آزمایش فکری لویناس به این صورت است که همواره خود را با یک انسان دستخوش رنج تصور کنم و عجالتاً این را که از پیش نسبت به بسیاری از انسان های دیگر وظیفه دارم نادیده بگیرم. من باید برای کمک به این انسان احساس وظیفه کنم، وظیفه ای که نه به صورت وظیفۀ متابعت از این یا آن اصل اخلاقی، چنان که کانت ان را احساس می کرد، بلکه به مثابه وظیفه ای نسبت به این انسان باید آن را احساس کنم. پیداست که پروای کانت مبنی بر اینکه من لااقل یک اصل اخلاقی عام دارم ..... به سمتی دیگر می رود، و روشن است که هم پروای لویناسی بی واسطه دیگری و اعتنای بی واسطه به او و هم پروای کانتیِ اصل اخلاقی را متعارض با پروای ارسطوییِ شکوفندگی انسان دیده اند.  
ولی من قضیه را به این صورت نمی بینم. تنش واقعاً وجود دارد، ولی یاریِ متقابل نیز در کار است. به اینکه اخلاق کانتی به واقع تهی و صوری است مگر اینکه دقیقاً با مایه های ارسطویی و لویناسی و نیز مایه های دیگر به آن محتوا ببخشیم. و لویناس حق دارد به ما متذکر شود که حتی اگر شخصِ پایبند به اخلاق بر وفق امر مطلق عمل کند، کانون توجه او این اصل کانتیِ به عنوان قاعده ای انتزاعی نیست، بلکه دیگریِ خاص یا مشخصی است که وی می کوشد او را یاری کند.
تصور من از اخلاق: (اخلاق) میزی دارای پایه های زیاد که بسیار تکان می خورد، اما واژگون کردن سخت دشوار است.
کتاب حاضر دارای دو بخش است. بخش نخست اخلاق بدون هستی شناسی می پردازد و با توجه به این که این کتاب درسگفتارهای پاتنم بوده است این بخش به چهار درسگفتار تقسیم می شود. بخش دوم ناظر به روشنگری و عمل گرایی است و این بخش نیز مشتمل بر دو درسگفتار است. با توجه به اینکه مباحث کتاب حاضر ناظر به دیدگاه ناواقع گرایی در اخلاق است، این کتاب را در ردیف فرااخلاق قرار می دهیم.

فهرست مطالب:
بخش اول: اخلاق بدون هستی شناسی
درسگفتار اول: اخلاق متافیزیک: 
درسگفتار دوم: دفاع از نسبیت مفهومی
درسگفتار سوم: عینیتِ بدون اعیان
درسگفتار چهارم: آگهی ترحیمی برای «هستی شناسی»
بخش دوم: روشنگری و عمل گرایی
درسگفتار اول: سه روشنگری
درسگفتار دوم: شکاکیت دربارۀ روشنگری

هیلاری پاتنم / هیلاری پاتنم - ویکیپدیا
هيلاري وايت هال پاتنم (Hilary Whitehall Putnam) در ۳۱ جولاي ۱۹۲۶ در شيكاگو چشم به جهان گشود. تا ۱۹۳۴ كه با خانواد ه اش به امريكا بازگشت در فرانسه زندگي كرد. پدر وي خود نويسنده و مترجمي سرشناس با تمايلات كمونيستي بود. پاتنم در سال ۱۹۴۸ موفق به اخذ مدرك كارشناسي در فلسفه و رياضيات از دانشگاه پنسيلوانيا شد و به سال ۱۹۵۱ با دفاع از رساله دكتري خود از دانشگاه كاليفرنيا (UCLA) فارغ التحصيل شد. اگرچه وي به مرور زمان از اثبات باوري منطقي (Logical Positivism) فاصله گرفت و دور شد هنوز مي توان رد تاثير رايشنباخ و كارناپ را در كارهايش ديد. ..ادامه

کتاب «اخلاق» نوشتۀ جورج ادوارد مور



کتاب «اخلاق» نوشتۀ جورج ادوارد مور
، ترجمۀ اسماعیل سعادت توسط انتشارات علمی و فرهنی در سال 1366 منتشر شد و در 1382 به چاپ سوم رسید.
این اثر ترجمۀEthics  مور است که در آن به فرا اخلاق پرداخته است. این کتاب دومین کتاب مشهور او در حوزۀ اخلاق است و اولین کتابش مبانی اخلاق Principia Ethica است. مور در کتاب اخلاق (فلسفه اخلاق) به بازنگری برخی از دیدگاه های قبلی خود در مبانی اخلاق پرداخته است.
مترجم محترم در معرفی اجمالی این اثر چنین می گوید: وقتی که می گوییم فعلی درست است، یا باید آن را انجام داد، مقصودمان از این سخن چیست؟ وقتی که می گوییم چیزی خوب است یا بد است، مقصودمان از این سخن چیست؟ آیا می توانیم صفتی بیابیم که بدون استثنا به همه افعال درست تعلق داشته باشد و جز به چیزهای خوب به هیچ چیز دیگر متعلق نباشد؟ آیا می توانیم دلیلی بیابیم که وقتی که فعلی درست است آن دلیل به ما بگوید که چرا آن فعل درست است؟ آیا می توانیم دلیلی بیابیم که وقتی که چیزی خوب است آن دلیل به ما بگوید که چرا آن چیز خوب است، یا وقتی که چیزی بهتر از چیز دیگر است، بگوید که چرا آن چیز بهتر است؟
مسائلی از این نوع است که در این کتاب مورد بحث قرار می گیرد. نویسنده نخست نظریه ای را که به عقیدۀ او از همۀ نظریات دیگر ساده تر و زودیابتر است عنوان می کند. آن گاه به تحلیل یکایک اعتراضاتی که می توان بر آن وارد کرد می پردازد و به این ترتیب همۀ جنبه های اساسی ترین موضوعات علم اخلاق را به دقت مورد بررسی قرار می دهد.
فصل اول و دوم این کتاب به بحث فائده گروی می پردازد. این نظریه متضمن دو چیز است (1) یکی اینکه اگر زمانی این معنی صادق باشد که فعلی ارادی به خصوص درست است، باید این معنی هموراه درست باشد که آن فعل ارادی به خصوص درست بوده است: یا، به عبارت دیگر، ممکن نیست که فعلی از درست به غلط، یا از غلط به درست، تغییر صفت بدهد؛ یعنی ممکن نیست صادق باشد که فعل واحدی در یک زمان درست باشد و در زمانی دیگر غلط. (2) دیگر اینکه ممکن نیست یک فعل واحد در عین حال هم غلط و هم درست باشد. این نظریه آشکارا متضمن این هر دو چیز بوده که تصدیق می کرد که یک فعل ارادی فقط در صورتی ممکن است درست باشد که حداکثر لذتی را به بار آورد، و فقط در صورتی ممکن است غلط باشد که کمتر از حداکثری لذت به بار آورد. و پیداست که اگر یکبار این معنا صادق باشد که عملی حدااکثر لذتی به بار آورده است، همچنین پیداست که ممکن نیست این معنا صادق باشد که در یک زمان واحد یک فعل واحد هم حداکثر لذتی به بار آورده باشد و هم کمتر از حداکثر لذتی. بنابراین این نظریه بر روی هم متضمن این معناست که ممکن نیست یک فعل به خصوص، چه در یک زمان واحد و چه در زمان های متفاوت باید یا درست باشد یا غلط، و هرچه در یک زمان هست باید در همۀ زمان ها دیگر نیز همچنان باشد. در سرتاسر سه فصل (3، 4، 5) به بررسی اعتراضات متعددی پرداخته می شود که بر نظریۀ بیان شده در فصول دوم و سوم وارد شد. یکی از این اعتراضات این است که درست غلط بودن یک فعل بستگی به سرشت ذاتی فعل دارد یا به عبارت دیگر بعضی از انواع فعل ها مطلقا همواره درست اند، و بعضی دیگر مطلقا هموراه غلط اند، صرف نظر از نتایجی که به بار می آورند. اعتراض دیگر این است که درست و غلط نه تابع ماهیت فعل است و نه تابع نتایج آن، بلکه جزءً، یا حتی کلاً، تابع انگیزه یا انگیزه هایی است که فعل از روی آنها انجام می یابد. مقصود از این نظریه که به موجب آن فعل جزءً تابع انگیزه هاست این است که هیچ فعلی نمی تواند واقعاً درست باشد، مگر آنکه از روی یک انگیزۀ معین یا یک گروه انگیزه های معین، که بنا به فرض خوب اند، انجام یابد؛ ولی انجام یافتن یک فعل از روی چنین انگیزه ای به خودی خود کافی نیست که سبب درست بودن آن شود: به این معنی که فعل، در صورتی که درست باشد، باید همواره همچنین یا بهترین نتایج ممکن را به بار آورد یا از ویژگی دیگری برخوردار باشد. اعتراض دیگری که از همۀ اعتراضات دیگر جدی تر است. این خاص کسانی است که سخت بر این عقیده اند که درست و غلط نه تابع ماهیت فعل است و نه تابع انگیزۀ آن، و حتی تا آنجا پیش می روند که این گزارۀ فرضی را بدیهی می دانند که اگر موجودی مطلقا می دانست که مجموع نتایج فعلی بهتر از مجموع نتایج فعل دیگری خواهد بود، آنگاه همواره وظیفه می داشت که فعل اول را بر فعل دوم ترجیح دهد. به بیان دیگر، مسئله غلط و درست بودن یک فعل تابع نتایج عملی آن نیست، زیرا هر گاه نتایج یک فعل، تا آنجا که فاعل می تواند پیش بینی کند، احتمالاً بهترین نتایج ممکن باشد، فعل همواره درست است، و لو این نتایج در عمل بهترین نتایج نباشد. در حقیقت، این اعتراض مبتنی بر این عقیده است که درست و غلط، به یک معنا، تابع آن چیزی است که فاعل می تواند بداند. در فصل ششم نگارنده بر آن است که به بررسی اعتراضاتی مبتنی بر این عقیده بپردازد که درست و غلط تابع آنچیزی است که فاعل می تواند انجام دهد.  نگارنده در  آخرین فصل، مسئله ای طرح می کند دربارۀ اینکه به چه معنای دقیقی می توان گفت که درست و غلط افعال بستگی به نتایج عملی آنها دارد.

فهرست مطالب
:
1/ مذهب اصالت فائده (فائده گروی)
2/ مذهب اصالت فائده (دنباله و پایان؛
3/ عینیت احکام اخلاقی
4/ عینیت احکام اخلاقی (نتیجه)
5/ نتایج: معیار درست و غلط
6/ ارادۀ آزاد
7/ ارزش ذاتی.
 ------------------
متن کتاب : Ethics

------------------------
مطالب مرتبط:
کتاب مبانی اخلاق، نوشتۀ جورج ادوار مور

کتاب «بصیرت اخلاقی» / «نگاه اخلاقی، درآمدی به فلسفه اخلاق»



کتاب «بصیرت اخلاقی» نوشته دیوید مک ناوتن، ترجمۀ محمود فتحعلی توسط انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در سال 1380 منتشر شد و در سال 1386 به چاپ دوم رسید. این کتاب ترجمۀ Moral Vision: An introduction to Ethics / David Mc Naughton است.

لازم به ذکر است که از همین کتاب ترجمه دیگری نیز در بازار نشر موجود است به نام «نگاه اخلاقی، درآمدی به فلسفه اخلاق» که به قلم حسن میانداری در سال 1383 به ترجمه رسید و توسط انتشارات سمت به چاپ رسید.

نگارنده کتاب پیشرو را کتابی می داند که به دو دیدگاه کاملا متضاد دربارۀ اخلاق می پردازد. در یک طرف به دیدگاه غیر شناخت گرایی می پردازد. طرفداران این دیدگاه مدعی اند که ما در جهانی زندگی می کنیم که هیچ ارزش عینی وجود ندارد. در نتیجه تصورات ما از ارزش اخلاقی بدین نحو است که چون ما مخلوقاتی با احساسات، امیال و نیازها هستیم، نسبت به پاره ای از اعمال واکنش مطلوب و نسبت به پاره ای دیگر واکنش نامطلوب نشان می دهیم. بنابراین، سرچشمه ارزش در وجود خود ماست.
در برابر این دیدگاه غیر شناخت گرایی، واقع گرایی اخلاقی وجود دارد که بر آن است که ارزش های اخلاقی را باید در جهان خارج یافت، و حقایق اخلاقی وجود دارند و ما می توانیم آنها را کشف کنیم، و بر خلاف ادعای غیرشناخت گرایان، درستی و نادرستی اخلاقی یک چیز آن گونه که غیر شناخت گرایان می گویند به چگونگی احساس ما دریارۀ آن بستگی ندارد.
این کتاب را می توان در ردیف کتاب های مربوط به فرااخلاق طبقه بندی کرد.

فهرست مطالب(بر اساس ترجمه نخست):

فصل اول: اخلاق؛ جعل یا کشف، به مباحث توجیه و صدق، واقع گرایی اخلاقی، غیرشناخت گرایی اخلاقی، آزادی اخلاقی و معنای زندگی، واقع گرایی و غیرشناخت گرایی و سنت اخلاقی، و اخلاق و نظریۀ اخلاق اختصاص دارد.

فصل دوم: خطوط کلی غیرشناخت گرایی اخلاقی، با مباحث واقعیت و ارزش، چهار نقد بر غیرشناخت گرایی، تبیین عمل و انگیزه، زبان اخلاق، حقیقت، توجیه و شک گرایی، و غیره سروکار دارد.

فصل سوم: خطوط کلی واقع گرایی اخلاقی، به مباحث فرض واقع گرایی، واقعیت اخلاقی، انگیزه اخلاقی، حقیقت و معنا، مشاهده، توجیه، و علم واقعیت می پردازد.

فصل چهارم: غیرشناخت گرایی، تحولات بیشتر، به مباحث تشبیه ادراک حسی، درک واقعیت مطلق، صفات اخلاق به مثابه کیفیات ثانویه، انگیزه و دیدگاه اصلاح شده، و غیره اختصاص دارد.

فصل پنجم: واقع گرایی و واقعیت، به مباحث واقعیت محض، واقعیت مطلق، ادراک و واقعیت، تبیین و فرافکنی، و واقعیت مستقل از ذهن می پردازد.

فصل ششم: جایگاه بحث یا گزارش ضمنی، با مباحث واقع گرایی و نظریه خطا، نظریه غیرواقع گرایی درباره صفات اخلاقی، انتخاب نظریه اخلاقی سرکار دارد.

فصل هفتم: انگیزۀ اخلاقی، به مباحث دفاع از نظریۀ باور – میل، تفسیر ناشناخت گرایانه از میل، حجیت الزامات اخلاقی، فضیلت اخلاقی می پردازد.

فصل هشتم: ضعف اخلاقی به مباحث ضعف اخلاقی، ضعف اراده، ضعف و نظریۀ باور - میل، نظریه غیرشناخت گرایی و ضعف اخلاقی، نظریه های شناخت گرایانه در باب انگیزه و ضعف اخلاقی، و غیره اختصاص دارد.

فصل نهم: گرایش به ضد اخلاق و شرارت، به مباحث چرا گرایش به ضد اخلاق، تهدیدی برای نظریۀ درون گرایی است، نظریل درون گرایی و گرایش به غیر اخلاق، نظریه درون گرایی و شرارت، و غیره می پردازد.

فصل دهم: واقع گرایی اخلاقی و تنوع اخلاقی، با مباحث اختلاف و شک گرایی، جهان های اجتماعی، جزئی گرایی و توجیه، بصیرت و تساهل، و غیره سروکار دارد.

فصل یازدهم: نظریۀ غیرشناخت گرایی و نظریۀ سودگرایی، به مباحث فلسفه اخلاق و نظریۀ اخلاقی، نظریه سودگرایی، نظریه سودگرایی و نظریۀ ناظر آرمانی، سازگاری و نظریۀ سودگرایی، و غیره می پردازد.

فصل دوازدهم: دورنمای شبه واقع گرایی، با مباحث شبه واقع گرایی، نظریه شبه واقع گرایی موردِ دفاع قرار گرفته، پاسخ واقع گرایانه، و غیره سروکار دارد.

فصل سیزدهم: اصول یا نظریه جزئی گرایی، به مباحث نقش اصول اخلاقی، تعارض اخلاقی، جزئی گرایی و وظایف اولیه، و غیره اختصاص دارد.
--------------------------------------------------------

 

دیوید مک ناوتن استاد دانشگاه آکسفورد.



------------------------------------------------
مطالب مرتبط:

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «داوری اخلاقی، فلسفۀ اخلاق چیست؟» نوشتۀ هکتور زاگال – خوزه گالیندو

کتاب «فلسفه اخلاق»  ویراسته پل ادواردز



کتاب «فلسفه اخلاق» (از دایره المعارف فلسفه ویراسته پل ادواردز)، ترجمۀ انشاء الله رحمتی توسط انتشارات تبیان در سال 1387 منتشر شد.

کتاب پیشرو، ترجمه ای است از the encyclopedia of philosophy by paul edwards. این کتاب دربردارنده عمده مقالاتی است که در دایره المعارف فلسفه پل ادوارز ذیل Ethics (فلسفه اخلاق) آمده است.

فهرست مطالب:

1/مسایل فلسفه اخلاق: کای نیلسون

2/ وجه تشابه میان معرفت شناسی و فلسفه اخلاق: ریچارد بی. براندت

3/ تاریخ فلسفه: دازیل آبلسون و کای نیلسون

4/ عین گروی اخلاقی: جاتان هریسون

5/ نسبیت گروی اخلاقی: ریچارد بی. براندت

6/ طبیعت گروی اخلاقی: جاتان هریسون

7/ ذهن گروی اخلاقی: جاناتان هریسون

8/ جبر گروی: ریچارد تیلور

 9/ خود گروی و غیرگروی: السدر مکا اینتایر

10/ لذت گروی: ریچارد بی. براندت

11/ اراده گروی: ریچارد تیلور

12/ انتخاب، تصمیم و عمل: آندریو اُلدرن کویست

13/ خوب: رابرت جی. اُلسون

14/ تکلیف: ماری مادرسیل

15/ سعادت: ریچارد بی. براندت

16/ نظریه عاطفی در حوزه فلسفه اخلاق: ریچارد بی. براندت

17/ برابری اخلاقی و اجتماعی: استنلی آی. بِن.

18/ توانستن: بروس آون

19/ ارزش و ارزشیابی: ویلیام کی. فرانکنا

20/ وجدان: چالرلز اِی. بیلیس

21/ حس اخلاقی: اِلمر اسپراگو

22/ توجیه اصول اخلاقی غایی: اِی. فیلیپس گریفیتس

23/ فایده گروی: جی. جی. اِسمارت

---------------------
مطالب مرتبط:

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «داوری اخلاقی، فلسفۀ اخلاق چیست؟» نوشتۀ هکتور زاگال – خوزه گالیندو

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر، برگردان امیر دیوانی، و ویراستۀ استاد مصطفی ملکیان، توسط انتشارات کتاب طه (قم) سال 1383 منتشر شد.

مترجم در پیشگفتار، کتاب حاضر را چنین توصیف می کند: نوشتۀ پیشرو ترجمه ای است از کتاب  The Language of Morals که یکی از آثار برجسته در فلسفۀ اخلاق است که به بحث از نظریۀ «توصیه گرایی» در قلمرو فلسفه اخلاق می پردازد و از اینرو، نوشته ای فنی و تخصصی است. آقای هیر فیلسوفی تحلیلی است که با دقت واژه ها و جمله ها را مورد تأمل قرار می دهد و با شیوۀ خاص خود به کشف زبان اخلاق می پردازد. وی گاه چندین عبارتِ قیدی و وصفی را کنار هم قرار می دهد، در نتیجه فهم کتابش نیازمند صبر و دقت نظر است.
وی در ادامه به بیان خلاصه ای از نظریات هیر می پردازد؛ هیر در دو کتاب مهم خود به نام زبان اخلاق و آزادی و عقل یک تحلیل فرا اخلاقی بسیار دقیق را ارائه کرد و در صدد توصیف زبانی برآمد که در مقام اظهار جمله های اخلاقی به کار می رود. هیر مانند احساس گرایان گفتار اخلاقی را ذاتاً اخباری نمی دانست و خبر دادن احکام اخلاقی را امری عرضی تلقی می کرد، اما بر خلاف آنان که زبان اخلاقی را زیر مجموعۀ زبان احساسی قرار دادند، وی زبان اخلاق را زیر مجموعۀ زبان توصیه گر معرفی کرد. منظور از گفتار توصیه ای، گفتاری است که به پرسش های عملی پاسخ می دهد. به ادعای هیر «باید راست گفت»، نه از واقعیتی خبر می دهد و نه در صدد ابراز احساس و جهت گیری گوینده یا برانگیختن احساس در شنونده است، بلکه به مخاطب می گوید که چه کار بکند، گویا مخاطب از گوینده پرسیده است که «چه کاری بکنم؟» و گوینده با جملۀ «باید راست گفت» پاسخ داده است. از نظر هیر، ساده ترین و بنیادی ترین شکل جمله های توصیه گر جملۀ امری است و اگر ما دریابیم که گفتار اخلاقی به جمله های امری بسیار شبیه اند، به سادگی می توانیم نقش اساسی آنها را در جریان زندگی بفهمیم.
به طور کلی برداشت هیر از فلسفۀ اخلاق به عنوان پژوهش در منطق زبان اخلاق، مبتنی بر دیدگاه غیر شناختی وی در باب مفاهیم اخلاقی است.
هیر در پیشگفتار کتاب متذکر می شود: به تصور من، فلسفۀ اخلاق پژوهشی منطقی دربارۀ زبان اخلاقی است. اگر کسی با انواع ساده تر منطق تا حدی آشنا باشد، فهم منطقِ بسیار پیچیده تر واژه های اخلاقی برایش آسان تر می شود. اما از آنجا که بسیاری از دانشجویان فلسفه مجبورند به دلیلی بدون چنین آشنایی، به مطالعۀ کتاب فلسفه اخلاق بپردازند، کوشیده ام تا آن را مفروض و مسلم نگیرم. اگر کسی بدون اطلاعات فلسفی، به این کتاب رو کند، امید دارم اگر از این قاعدۀ ساده پیروی کند، آن را قابل فاهم بیابد؛ هر فقره ای را که دشوار می یابید حذف کند،  به خواندن ادامه دهد و سپس به آن فقره ها بازگردد.

فهرست مطالب
پیش گفتار مترجم ناظر به مباحث فلسفه اخلاق در گذشته و حال، نظریه های شناختی، نظریه های غیر شناختی، نظریه احساس گرایی، خلاصه نظریات هیر، و نقد نظریات هیر می باشد.
بخش اول: وجه امری، به مباحث زبان توصیه گر، جمله های امری و منطق، استنتاج، و انتخاب بر اساس اصل می پردازد.
بخش دوم: خوبی، اختصاص دارد به مباحث طبیعت گرایی، معنا و معیار، توصیف و ارزش گذاری، تحسین و انتخاب، و «خوب» در بافت های اخلاقی.
بخش سوم: باید، به مباحث «باید» و «صحیح»، «باید» و جمله های امری، و یک الگوی تحلیل می پردازد.

ریچارد مروین هیر  در تاریخ 21 مارس 1919 در شهر بلاکول انگلستان به دنیا آمد و در سال 2002 دیده از جهان فرو بست. در کالج بالیول به تحصیل پرداخت. سال 1966 تا 1947 استاد راهنمای فلسفه در کالج بالیول بود، و سال 1983 تا 1966 استاد فلسفه اخلاق در آکسفورد بود. وی از بانفوذترین فیلسوفان اخلاق در دورۀ خود بود.

 پاره ای از نوشته های او عبارتند از:

1.تفکر اخلاقی (1981)
2.آزادی و عقل (1963)
3.مقالاتی دربارۀ مفاهیم اخلاقی (1971)

------------------

مطالب مرتبط:
معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»
 

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا، ترجمۀ هادی صادقی و ویراستۀ مصطفی ملکیان توسط انتشارات کتاب طه (قم) سال 1376 وارد بازار نشر شد و در سال 1383 به چاپ دوم رسید.

کتاب پیشرو، ترجمه ای است از کتاب ethics  نوشتۀ William k. frankena (ویلیام کی. فرانکنا) استاد فقید فلسفه در دانشگاه میشیگان آمریکا که نخستین طبع آن در 1963، جزو سلسله کتاب های foundations of philosophy (مبانی فلسفه)، از انتشارات prentice hal  (پرنتیس هال)، منتشر شد.
بر وفق گفتۀ استاد ملکیان در مقدمۀ ترجمه: کتاب حاضر هم مدخلی کوتاه به فلسفه اخلاق است و هم دیدگاه های مشخص مصنف در آن لحاظ شده است. دیدگاه شخص نویسنده،که نوعی سودگروی تعدیل یافته است، نه باعث تغافل از دیدگاه حریفان و مخالفان شده .... این کتاب «احتمالاً بختیارترین و پر آوازه ترین کتابی است که در زمینۀ فلسفۀ اخلاق منتشر شده است».
این کتاب را می توان به دو بخش اخلاق هنجاری و فرا اخلاق تقسیم نمود که با توجه به همین تقیسم معرفی کتاب را از نظر می گذرانیم.
فصل اول، اخلاقیات و فلسفۀ اخلاق، به مباحث نمونه ای از تفکر اخلاقی (سقراط)، ماهیت Ethics یا فلسفۀ اخلاق، ماهیت اخلاق، عناصر اخلاقی، و انواع حکم هنجاری، اختصاص یافته است.
 
اخلاق هنجاري

نگارنده در بخش اخلاق هنجاری نخست می کوشد به مجموعه ای از احکام قابل قبول (1) دربارۀ الزام اخلاقی، (2) ارزش اخلاقی و سپس (3) ارزش غیر اخلاقی برسد. فصول دوم تا پنجم عمدتاً شامل اخلاق هنجاری اند که به شیوه ای کلی به آن پرداخته می شود. فصل های دوم و سوم به نظریه های هنجاری دربارۀ الزام، فصل چهارم به نظریه هنجاری درباره ارزش اخلاقی و فصل پنجم به نظریه های هنجاری دربارۀ ارزش غیر اخلاقی خواهند پرداخت.
فصل دوم، نظریات خودگروانه و وظیفه گروانه، با مباحث نظریه های غایت گروانه، نظریه های وظیفه گروانه، خودگروی اخلاقی، خودگروی روان شناختی، نظریه های وظیفه گروانه عمل نگر، نظریه های وظیفه گروانه قاعده نگر، نظریۀ امر الهی، نظریۀ کانت سرو کار دارد.
فصل سوم، سودگروی، عدالت و عشق، به مباحث سودگروی، سودگروی عمل نگر، سودگروی عام، سودگروی قاعده نگر، اصل نیکوکاری، اصل عدالت: مساوات، مسألۀ تعارض، وظایفی نسبت به خود، آیا قاعده ای مطلق وجود دارد، و اخلاق محبت می پردازد.
فصل چهارم، ارزش اخلاقی و مسئولیت، مشتمل بر مباحث معانی اخلاقی و غیر اخلاقی «خوب»، اخلاق و پرورش ویژگی ها، مبانی اخلاق فضیلت، دربارۀ بودن و عمل کردن: اخلاق صفات در مقابل اخلاق اصول، اسوه های اخلاقی، مسئولیت اخلاقی، و ارادۀ آزاد و مسئولیت است.
فصل پنجم، ارزش ذاتی و زندگی، با مباحث خوب و معنای آن، نظریه هایی دربارۀ آنچه به عنوان غایت خوب است: لذت گروی و لذت ناگروی، اولین رشته مناظرات، دومین رشته مناظرات، زندگی خوب سر و کار دارد.

فرا اخلاق

تا اینجا کتاب، به جز در فصل اول، با اخلاق هنجاری سر و کار داشت. اما در فصل ششم متعهد مسائل و نظریات اساسی فرا اخلاق است. فرا اخلاق هیچ اصل یا هدفی برای عمل ارائه نمی دهد و به معنای دقیق کلمه تماماً مشتمل است بر تحلیل فلسفی. در واقع فلسفه اخلاق معاصر به صورت گسترده به تحلیل فرا اخلاقی می پردازد و در مرتبه نخست به ایضاح و فهم اشتیاق دارد تا به اخلاق هنجاری.

فصل ششم، معنی و توجیه، مشتمل بر مباحث فرا اخلاق و مسائل آن، نظریه هایی دربارۀ توجیه، نظریه های تعریف گروانه و مابعدالطبیعی، شهودگروی، نظریه های غیر شناختاری یا توصیف گروانه، رهایی به نظریه های کارآمد، نسبیت گروی، نظریه هایی دربارۀ توجیه، دیدگاه اخلاقی، و چرا باید اخلاقی بود؟ است.
برای مشاهدۀ اصل کتاب به اینجا مراجعه نمایید.
خواندن این کتاب را به دوستانِ مشتاق مباحث فلسفه اخلاق بعد از مطالعه درآمدی جدید به فلسفه اخلاق   پیشنهاد می کنم.

  ویلیام کی. فرانکنا  استاد فقید دانشگاه میشیگان آمریکا سال 1908 متولد و سال 1994 دیده از جهان فرو بست. روحش شاد.

---------------------------------

مطالب مرتبط:

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق



کتاب «درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ هری. جی. گنسلر، برگردان حمیده بحرینی و ویراستۀ مصطفی ملکیان به سال 1385 توسط نشر آسمان خیال روانه بازار نشر شده است.
این کتاب ترجمه ای است از کتاب « Ethics: a contemporary introduction » نوشتۀ هری. جی. گنسلر. کتاب پیشرو دربارۀ موضوعات و مباحثی است که در فلسفۀ اخلاق معاصر مطرح شده است؛ و بسیاری از دیدگاه های اساسی ای را دربر می گیرد که به فرا اخلاق و اخلاق هنجاری مربوط است. در این کتاب این دیدگاه های اخلاقی با موضوعات مشخصی، به ویژه نژادپرستی، تعلیم و تربیت اخلاقی و سقط جنین مرتبط شده است. نویسنده مخاطب کتاب خودش را دانشجویان دورۀ کارشناسی می داند که یک یا دو دوره را در فلسفه گذرانده اند.
نگارنده در ابتدای هر فصل از زبان یک دانشجوی فرضی که نمایندۀ دیدگاه اخلاقی است دفاعی روشن و قوی از آن دیدگاه ارائه می کند. بدین شیوه از مخاطب می خواهد که آن دیدگاه را جدی بگیرد و بر اساس ضوابط خودش آن را فهم کند. بعد از آن نوبت به اشکالها و ایرادها می رسد. با همۀ اینها نگارنده در صدد است خواننده را به تفکر انتقادی ترغیب کند.
نگارنده در هر فصل با پرسش هایی دربارۀ متن آن فصل آغاز می کند و با معرفی کتاب ها و مقالاتی برای مطالعۀ بیشتر به پایان می برد.
چنانکه که گفته شد کتاب حاضر به دو بخش فرا اخلاق و اخلاق هنجاری می پردازد و لذا فصول این کتاب را با توجه به این دو بخش اجمالاً از نظر می گذرانیم.

بخش فرا اخلاق

در فصل اول، نسبی نگری فرهنگی، دانشجوی فرضی (سارای نسبی نگر) به تبیین نسبی نگری می پردازد. بر اساس نسبی نگری فرهنگی «خوب» یعنی آنچه اکثریت اعضای یک فرهنگ خاص «مورد تأیید» قرار داده اند. مثلاً، نوزاد کشی به طور عینی نه خوب است و نه بد. در جامعه ای که مورد تأیید قرار می گیرد خوب، و در جامعه ای که مورد تأیید قرار نمی گیرد بد است. و در ادامه با انتقاداتی به نسبی نگری فرهنگی و مباحث تکثر اخلاقی، ارزش های عینی، و علوم اجتماعی این فصل پایان می پذیرد.
در فصل دوم، شخصی انگاری، دانشجوی فرضی (سام شخصی انگار) شخصی انگاری را تبیین می کند. بر اساس شخصی انگاری داوری های اخلاقی ما توصیف احساسات شخصی ماست: «الف خوب است» یعنی «من الف را دوست دارم». ما باید اصول اخلاقی خود را با پیروی از احساسات خودمان برگزینیم.  در ادامه با نتقاداتی به شخصی انگاری و مباحث سارای آرمان گرا، انتقاداتی به دیدگاه ناظر آرمانی فصل به پایان می رسد.
در فصل سوم، فراطبیعت گرایی، دانشجوی فرضی (سارای فراطبیعت گرا) فراطبیعت گرایی را تبیین می کند. بر اساس فراطبیعت گرایی داوری های اخلاقی، خواست خدا را توصیف می کنند: «الف خوب است» یعنی «خدا الف را می خواهد.» خواست خداست که نظام اخلاق را بوجود می آورد و اخلاق بر دین استوار است. در ادامه با مباحث آگاهی از خواست خدا، اخلاق و خداناباوران، پرسش سقراطی، ادلۀ فراطبیعت گرایی، و اخلاق و دین فصل تمام می شود.
در فصل چهارم، شهود باوری، دانشجوی فرضی (سام شهود باور) شهود باوری را تبیین می کند. در شهودباوری سه ادعا وجود دارد: 1) «خوب» مفهومی غیر قابل تعریف است. 2) حقایق عینی اخلاقی وجود دارند. 3) برای آنانکه به بلوغ عقلی رسیده اند حقایق پایه ای اخلاق بدیهی اند. در ادامه با مباحث حقایق عینی، حقایق بدیهی، و انتقادها فصل تمام می شود.
در فصل پنجم، عاطفه گرایی، دانشجوی فرضی (سارای عاطفه گرا) عاطفه گرایی را تبیین می کند. بر اساس عاطفه گرایی داوری های اخلاقی احساست مثبت یا منفی ما را نسبت به چیزی بیان می کنند. «الف خوب است» معادل این است که بانگ و فریاد برآوریم که «آفرین به الف!» - و از اینرو نه صادق است نه کاذب. بنابراین نه حقایق اخلاقی وجود دارند و نه معرفت اخلاقی. در ادامه با مباحث «خوب» بیان عاطفه است، استدلال اخلاقی، اشکالات پوزیتیویسم، انتقادهای دیگر، و عاطفه گرایی تعدیل شده فصل تمام می شود.
در فصل ششم، توصیه گرایی، دانشجوی فرضی (سام توصیه گرا) توصیه گرایی را تبیین می کند. بر اساس توصیه گرایی داوری های اخلاقی نوعی توصیه یا امر و دستورند. داروی های اخلاقی ، مثل گزاره های سادۀ امری همچون «در را ببند» از واقعیت ها خبر نمی دهند و بنابراین نه صادق اند نه کاذب؛ بلکه حاکی از اراده یا امیال ماست. در ادامه با مباحث آزادی و عقل، استدلال اخلاقی، مخالفت با نازیسم، و انتقادها فصل به پایان می رسد. 
فصل هفتم، سازواری، به مباحث سازواری در باورها، سازواری در اراده، ادلۀ نژادپرستانه، بی طرفی، و چرا سازواری لازم است اختصاص دارد. نگارنده در این فصل در پاسخ به این پرسش که چگونه باید دربارۀ اخلاق استدلال کنیم؟  اصل های سازواری را ابزارهای کارآمدی برای استدلال اخلاقی می داند: 1) منطقی بودن، 2) سازواری اهداف – وسایل، 3) با وجدان بودن، و 4) بی طرفی.
فصل هشتم، قاعدۀ زرین، به مباحث قضیۀ قاعدۀ زرین، قاعده تحت اللفظی، آزارطلب ها (مازوخیست ها)، پرسش هایی دربارۀ قاعدۀ زرین، و چرا از قاعدۀ زرین پیروی می کنیم، می پردازد. قاعدۀ زرین مقتضی این است که ما با دیگران فقط آن طور رفتار کنیم که در همان موقعیت رضایت می دهیم با ما رفتار شود. قاعدۀ زرین مهم ترین اصل کتاب، و چه بسا مهم ترین قاعدۀ زندگی ماست. نگارنده قاعده زرین را از شرایط سازواری می داند.
فصل نهم، عقلانیت اخلاقی، با مباحث شروط عقلانیت، خواسته های معقول، قاعدۀ زرین و نژادپرستی، تعلیم و تربیت اخلاقی، و پرسش هایی دربارۀ عقلانیت سروکار دارد. نگارنده در این فصل به این پرسش ها می پردازد که چگونه می توانیم اصول اخلاقی خود را به طریقی انتخاب کنیم که عاقلانه ترین و معقول ترین راه باشد؟ چگونه می توانیم دربارۀ موضوعات اخلاقی دلیل بیاوریم و بحث کنیم؟ عقلانیت اخلاقی مستلزم چیست؟

بخش اخلاق هنجاري

فصل دهم، پیامدگرایی، به مباحث اخلاق هنجاری، سارای فایده باور، انواع پیامدگرایی، لوازم عجیب و غریب، سام طرفدارِ فایده باوری قاعده نگر، و مشکلات فایده باوریِ قاعده نگر اختصاص دارد. بر اساس پیامدگرایی ما فقط یک وظیفۀ اصلی داریم. انجام دادن هر کاری که بهترین پیامدها را می آورد. فی نفسه مهم نیست که چه نوع کاری انجام دهیم، تنها چیزی که مهم است این است که نتایج خوب به حداکثر برسد.
فصل یازدهم، ناپیامدگرایی، به مباحث سارای طرفدار دیدگاه راس، وظیفۀ اصلی ما، هنجارهای استثناپذیر، عدالت توزیعی، ده فرمان، و فضیلت ها و حق ها می پردازد. بر اساس ناپیامدگرایی برخی از انواع کارها (مثل خلف وعده یا کشتن بی گناهان) فی نفسه نادرستند، نه فقط به خاطر آنکه پیامدهای بدی دارند. اینطور کارها شاید بی استثنا نادرست باشند، شاید هم فقط یک اصل مستقل اخلاقی به ضد آنها وجود داشته باشد.
فصل دوازدهم، فصل تلفیقی، با مباحث ناپیامدگرایی، پیامدگرایی، دیدگاه های فرااخلاق، و سازواری قاعدۀ زرین سر و کار دارد. نگارنده در فصل پایانی همۀ دیدگاه های متفاوت اخلاقی را در یک موضوع اخلاقی خاص – یعنی بحث شدیداً جنجال برانگیز سقط جنین – اعمال می کند. این بحث نمونه ای از اخلاق هنجاری کاربردی است.  
در پایان خواندن این کتاب را به همۀ کسانی که سعی در آشنایی مقدماتی با فلسفۀ اخلاق دارند توصیه می کنم. 
هری. جی. گنسلر استاد گروه فلسفه دانشگاه جان کارول می باشد.

------------------------------------
مطالب مرتبط:
کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

کتاب «تاریخ فلسفه اخلاق غرب» ویراستۀ لارنس سی. بکر.

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

فرااخلاق (6) واقع گرایی اخلاقی 2

واقع­گرایان با چالشی به شکل سه ادعای ناسازگار مواجه بودند:

1.     نظریه باور – میل در باب تبیین عمل معتبر است؛

2.     عقیده­ای اخلاقی وقتی با باورهای مناسب و درست فاعل ترکیب شود، می­تواند با در اختیار گذاردن دلیل برای عمل، فاعل را به عمل برانگیزد (درون­گرایی)؛

3.     عقاید اخلاقی صرفاً ادراکی­اند.

از آنجا که واقع­گرایان ادعای 3 را می­پذیرند، باید ادعای 1 و2 را رد کنند. واقع­گرایان در باب رابطه ارزش و انگیزش به دو گروه تقسیم می­شوند.

ادامه نوشته

انواع واقع گرایی (2)

منتشر شده در:[دیپنا]

ا

نواع دیگر واقع گرایی

دو نوع دیگر از واقع گرایی که در مقابل یکدیگر بحث می شوند، عبارتند از واقع گرایی خام و انتقادی:

الف: واقع گرایی خام[xxxi]

 این نوع واقع گرایی، همان واقع گرایی طبیعی و متعارف است که صرفاً بر جهت انعکاسی معرفت، اتکا دارد و از پیچیدگی هایی که فرایند ذهنی در اکتساب معرفت با آن مواجه است، غفلت دارد. از این رو، این نوع واقع گرایی را "واقع گرایی طبیعی" و "واقع گرایی جزم گرایانه" نیز نام گذاری کرده اند. این واقع گرایی را غالباً در مقابل "واقع گرایی انتقادی"، كه برساختۀ كانت است قرار می دهند. كانت معتقد است كه معرفت و ادراك، پدیده ای است كه نباید آن را به نحو بسیط، تحلیل كرد؛ بلكه باید آن را با توجه به تمامی عناصر دخیل در آن، واكاوی كرد.[xxxii] برخی معتقدند واقع گرایی خام یا طبیعی، قابل پذیرش است فقط در صورتی که ما دربارۀ اشیای فیزیکی صحبت کنیم، ولی وقتی دربارۀ عناصر درونی و ذهنی - از قبیل آرزوها، امیدها، رؤیاها و غیر این ها - بحث می کنیم، نمی توانیم در آن جا، در پی واقع گرایی خام باشیم. برخی نیز بر این عقیده اند که واقع گرایی، مراحلی را طی کرده است تا به "واقع گرایی نوین" رسیده است. در مرحلۀ نخست، گرایش واقع گرایی خام بوده است، سپس به واقع گرایی "دوگانه انگار"[xxxiii] ـ قول به دوگانگی ذهن و بدن ـ رسیده است[xxxiv]، سپس مرحلۀ "ذهن گرایی"[xxxv] آغاز شده، و سرانجام به واقع گرایی ای منتهی شده که "واقع گرایی نوین" نام دارد.[xxxvi]

ادامه نوشته

فرا اخلاق(5): واقع گرایی اخلاقی1

واقع­ گرایی اخلاقیmoral-realism) )

واقع گرایی اخلاقی، دیدگاهی است که به وجود امور واقعی که اعمال و اشیاء در رابطه با آنها، درست یا غلط، و خوب یا بد می شوند، معتقد است.

سه مفهوم صدق، باور و واقعیت در واقع گرایی اخلاقی نقش دارند. مفهوم صدق به باور مرتبط است. هدف باور صدق است و در صورتی باور صادق است که به آن هدف برخورد کند، وگرنه کاذب است. درستی و نادرستی باور به چیزی مستقل از آنها بستگی دارد؛ یعنی واقعیت: نحوه­ای که چیزها هستند، نحوه وجود جهان. این دیدگاه را که از احساس(کشف) درباره اخلاق سرچشمه می­گیرد می­توان واقع­گرایی اخلاقی نامید. این دیدگاه قایل است که صفات اخلاقی، صفات اصیل و حقیقی چیزها یا کارها هستند.

ادامه نوشته

برنارد ويليامز





در  نوشته هاي قبلي خبري مبني بر انتخاب شدن برنارد ويليامز به عنوان "مهمترين فيلسوف اخلاق در قرن بيستم " در نظر سنجي سايت   منتشر شد. اما آيا كتابي و يا مقاله اي از اين فيلسوف اخلاق به زبان فارسي ترجمه شده يا نه اطلاعي نداشتم تا اينكه در يكي از كتاب فروشي هاي قم با كتاب " فلسفه اخلاق" اثر برنارد ويليامز با ترجمه سركار خانم زهرا جلالي مواجه شدم.  اين كتاب ترجمه يكي از مقالات برنارد ويليامز تحت عنوان "فلسفه اخلاق" است. مترجم كتاب علاوه بر ترجمه آن مقاله، مقدمه  اي درباره فلسفه اخلاق و تعليقات ارزنده اي كه گاه نقدي و گاه توضيحي است بر كتاب افزوده است.

نگارنده در معرفي اين اثر: اخلاق شاخه اي از فلسفه است كه به تفكر فلسفي در باب اخلاق ، مسائل و احكام آن مي پردازد. دو حوزه اصلي فلسفه اخلاق ، اخلاق هنجاري و فرااخلاق است . در قرن بيستم و در ميان فيلسوفان تحليلي ، ميان اين دو حوزه تمايزي مبنايي برقرار شد. فرااخلاق بررسي فلسفي ماهيت ، توجيه ، عقلانيت ، شرايط صدق و شان احكام و اصول اخلاقي است. احكام و اصولي كه بدون مضمون خاصشان در نظر گرفته مي شوند. بنابراين از آنجا كه فرااخلاق ، اخلاق و اصول اخلاقي را موضوع بررسي خود قرار مي دهد ، آن را نوعي مطالعه درجه دوم دانسته اند. در مقابل نظريه هاي اخلاق هنجاري ، خودگزاره هايي اخلاقي هستند و بنابراين اخلاق هنجاري ، مطالعه اي درجه اول است . فلاسفه تحليلي كه مشغله فلسفه اخلاق را منحصر در تحليل زبان اخلاق مي دانستند ، مطالعات هنجاري اخلاق را از حيطه فلسفه اخلاق خارج كردند. چنين تفكري ، چندان به طول نيانجاميد و امروزه اخلاق هنجاري يكي از مهمترين موضوعات مورد بررسي فيلسوفان اخلاق است . فلاسفه معاصر اگر چه به موضوعات فرااخلاقي همچون مباحث روانشناسي ، معرفت شناختي ، وجود شناختي و معناشناختي اخلاق ، اهميت شاياني مي دهند، در آشكار نمودن مواضع هنجاري خود نيز احساس آزادي بيشتري مي كنند. فلسفه اخلاق معاصر را مي توان چالشي ميان دو سنت واقع گرايي و غيرشناخت گرايي دانست. واقع گرايي اخلاقي ، مدعيات اخلاقي را گزاره هايي صدق و كذب پذير و بيانگر باورهايي نسبت به واقعيت مي داند. در مقابل غيرشناخت گرايي ، معتقد است كه مدعيات اخلاقي بيانگر هيچگونه باوري نيستند و بنابراين نمي توانند واقعا صادق و يا كاذب باشند. برطبق ديدگاه غيرشناخت گرايي، مدعيات اخلاقي صرفا بيان احساسات ، نگرشها يا توصه هايي عملي هستند و بنابراين محتواي گزاره اي ندارند. برنارد ويليامز كه اين نوشته به ترجمه و بررسي يكي از مقالات او در زمينه فلسفه اخغلاق اختصاص يافته است ، يكي از مدافعان سنت غيرشناخت گرايي است.

فهرست تفصيلي كتاب:

مقدمه مترجم 26 تا 13

1. آشنايي با فلسفه اخلاق

2. بخش هاي فلسفه اخلاق

2- 1. اخلاق كاربردي

2- 2. اخلاق هنجاري

2- 2- 1. نتيجه گرايي

2- 2- 2. وظيفه گرايي

2- 2- 3. فضيلت گرايي

2- 3. فرااخلاق

3. معرفي كتاب

فلسفه اخلاق نوشته برنارد ويليامز 99 تا 27

1.    1. فلسفه اخلاق و فرا اخلاق؛ 35 تا 32

2.   2. نظريه هاي اخلاقي؛51 تا 36

2- 1.روش شناسي

2- 2. نتيجه گرايي

2- 3. حقوق و قراردادگرايي

3.     3. فرا اخلاق؛ 76 تا 52

3- 1. صدق و عينيت

3- 2. واقع گرايي و شناخت گرايي

3- 3. نسبي گرايي

4. 4.روان شناسي اخلاق؛ 99 تا 76

4- 1. دلايل دروني و بيروني

4- 2. فضيلت ها

4- 3. اراده آزادي

يادداشت هاي مترجم. 178 تا 103

1.اصطلاح فلسفه اخلاق/ 2. سير تاريخي فلسفه اخلاق/ 3. حكمت عملي، دانش نظري/ 4. نظريه اخلاقي/ 5. تعادل انديشه ئرزانه/ 6. مسايل معناشناختي/ 7. هيوم: عينيت گرا يا ذهنيت گرا/ 8. حقيقت اخلاقي/ 9. نظريه هاي صدق/ 10 واقع گرايي/ 11. عينيت گرايي/ 12. چالش واقع گرايي و غير واقع گرايي/ 13. برهان هارمن/ 14. شبه واقع گرايي/ 15. شك گرايي اخلااقي/ 16. نقد غير شناخت گرايي/ 17. تخصص اخلاقي/ 18. نسبي گرايي اخلاقي/ 19. درون گرايي ويليامز/ 20 نظريه فضيلت/ 21. اراده آزاد.

فهرست اصطلاحات 186 تا 181

نمايه موضوعات 189 تا 187

واژه نامه فارسي و انگليسي 202 تا 195

كتابنامه 208 تا 203

چنانچه مايليد كه از آراء و نظريات او بيشتر آشنا شويد مي توانيد به اين مقاله از دايرة المعارف استنفورد مراجعه نماييد.

 ------------------------------

  مطالب مرتبط:

مهمترين فيلسوف اخلاق در قرن بيستم