اخلاق و فلسفه اخلاق

منتشر شده در: ديپنا

جان اسكروپسكی (John Skorupski)

برگردان: عباس مهدوي

اخلاق(morality) قلمرو متمایزی در حوزه تفكر هنجاری در باب عمل و احساس است؛ با این وجود، كل قلمرو، متعلق به فلسفۀ اخلاق(ethics) است.

چگونه باید قلمرو اخلاق را توصیف و تبیین نمود؟ سه مورد از اساسی ترین پیشنهادها عبارتند از: اخلاق باید از رهگذر كاركردش، از طريق برتری اخلاقی، یا به وسيله احساسات و عواطف اخلاقی مشخصی، تعریف و تبیین شود. روشن است كه كدهای اخلاقی دارای كاركرد اجتماعی هستند، ‌همانند حفظ و نگهداری همبستگی سودمند ؛ اما به نظر نمی رسد كه این یك حقیقت پیشینی باشد. در مقابل، چه بسا به نحو پیشنی درست باشد كه الزامات اخلاقی عبارتند از پذیرفتن برتر یك الزام. همان طور كه اخلاق تن در دادن به این مسأله است كه این امر باید عملی شود؛ علی رغم هر چیزی كه به نشان مخالفت ممكن است گفته شود. اما حتی اگر این یك امر پیشینی است، ملاكی را برای متمایز ساختن اخلاق فراهم نمی آورد. یك توصیف بهتر تنها در صورتی الزامی را اخلاقی می سازد كه عاملی كه در تبعیت از آن كوتاهی كرد، سزاوار احساسات خاصی كه متوسل به سرزنش می شوند، باشد.

ادامه نوشته

اخلاق مبتنی بر کردار

اخلاق مبتنی بر کردار

الف) خود محوری اخلاقی

خود موحوری اخلاقی: آدمی همواره باید خیر شخصی خود را ـ که غایت اوست ـ به حداکثر برساند.

این گفته صرفاً بیان اصلی شخصی است؛ نه راهنمایی در اختیار ما می­گذارد و نه مبنایی برای ارزیابی اخلاقی کردار آن­ها به دست می­دهد. بدین قرار این اصل شخصی، اصل اخلاقی نیست، و بنابراین، مصداقی از خودمحوری است اما نه خودمحوریِ اخلاقی.

خودمحوری می­خواهد بگوید که یگانه وظیفۀ بنیادینی که هر کدام از ما داریم این است که خیر خویش را به حداکثر برسانیم. همین و بس. فارغ از این که  آیا این کار خیر بیشتری به بار می­آورد یا نمی­آورد.


ادامه نوشته

مهترین فیلسوفان اخلاق در قرن بیستم

اخیرا نظرسنجی تحت عنوان" مهترین فیلسوفان اخلاق در قرن بیستم" در سایتLeiter Reports: A Philosophy Blogصورت گرفته است. برای مشاهده نتیجه این نظر سنجی که برنارد ویلیامز رتبه نخست آنرا به خودش اختصاص داده  به اینجا مراجعه نمایید.

حسن و قبح اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دین پژوهی ایران (دیپنا)

این كه گفتند: «حسن و قبح مطلق اصلا وجود ندارد بلكه هر چه نیكو است نسبتا نیكو است و هر چه هم زشت است نسبتا زشت است و حسن و قبح ها بر حسب اختلاف منطقه ها و زمان ها و اجتماع ها مختلف می شود»؛ این مدعا یك مغالطه است كه در اثر خلط میان اطلاق مفهومى به معناى كلیت، و  اطلاق وجودى به معناى استمرار وجود، كرده اند. حسن و قبح مطلق به معناى مستمر و دائمى كه حسنش در همه اجتماعات و در همه زمان هایی كه اجتماع دایر است حسن، و قبحش قبح باشد، داریم و نمی شود نداشته باشیم.
ادامه نوشته

عصب پژوهي اخلاق



منبع: پايگاه اطلاع رساني دين پژوهي ايران(ديپنا)

مروري بر مجله عصب پژوهي اخلاق(شمارگان2 از جلد 3، جولاي2010)
 
در اين اين شماره مي خوانيم: لوازم دستاوردهای جدید علوم شناختی در بیمارانِ دارای اختلال های هوشیاری؛ جنبه های اخلاقیِ تشخیص بیماری های روانی: اختلال های شخصیت گروه B؛ آزمودن ارادۀ آزاد؛ آیا اختلال ها برای مسؤولیتِ تقلیل یافته كافی هستند؟؛ روان رنجی، ادراك اخلاقی، خطاكاری اخلاقی؛ شيئ بيش از اندازه خوب؟ بهينه سازي و وظيفه خودمختاری؛ اخلاقِ كند ذهنی و خودشیفتگی ناشی از تفاوت های اندك؛ استفاده از داروی كاذب به عنوان آزمایش تحریك آمیز در تشخیص حملاتِ غیر صرعی روان شناختی؛ اعتراض علوم عصب شناسی، و علوم شناختی و علوم رفتاریBCN)) نسبت به ارادۀ آزاد سازگار و مسؤولیت شخصی.
-------------------------------
نخستین مقاله "لوازم دستاوردهای جدید علوم شناختی در بیمارانِ دارای اختلال های هوشیاری" نوشته ال. سید ام. جانسون (L. Syd M. Johnson) است. او معتقد است که یكی از مسائل ضروری در علوم شناختی، میزان بالای عدم تشخیص اختلال های هوشیاری است. تحقیقی جدید در باب بیمارانِ دارای اختلال های هوشیاری، توانایی های شناختی ای را كه سابقاً ناشناخته بودند، آشكار نمود؛ و نشان داد كه به بسط و توسعه متد قابل اتكاتر و بهتری برای تشخیص این اختلال ها، نیاز فوری داریم. بر اين اساس به بسط و توسعۀ چهارچوب های اجتماعی و اخلاقی مان برای تفكر دربارۀ این بیماران نیز نیاز فوری داریم، تا ظرفیتِ دغدغه های جدیدی را كه با الهامات جدید همراه خواهند بود، داشته باشیم. پژوهشی جدید راجع به اثر شرطی سازی و یادگیری در بیمارانِ دارای زندگی نباتی و دارای سطح هوشیاری خیلی كم،  نوید بخش آیندۀ روشنی است به عنوان ابزار تشخیصی و پیش بینی بالقوه؛ هم برای فرق گذاشتن بین حالات هوشیاری تقلیل یافته، و هم برای پیش بینی پیامدهای بیمار. اما این پژوهش، همچنین دغدغه های جدیدی را دربارۀ میزان راحتی زندگیِ بیماران به وجود می آورد كه در گذشته كاملاً ناشناخته بود. خوش بینی دربارۀ پیشرفت در تشخیص و درمان اختلال های هوشیاری می بایست با فهم این كه هر پیشرفتی ضرورتاً برای هر بیماری خوب نیست، تعدیل شود. پیش آگهی و آیندۀ بیش تر بیماران، مأیوس كننده باقی می ماند، و ما باید نسبت به مسائل و نگرانی های حاد دربارۀ سعادت و آسایش زندگی، هوشیار باشیم.

ادامه نوشته

فضیلت

فضیلت در فلسفه باستان

خصایلی که موجب بزرگ منشی می شوند فضایل می خوانیم. فضایل مشتمل است بر:
 فضایل طبیعی نظیر قدرت، سرعت، یا هوش؛
خصایل اکتسابی نظیر مهارت در شطرنج یا مهارت در نواختن ترومبون؛
خصایل مربوط به خلق و خو مانند خوش خلقی و خوش طبعی؛
خصایل دینی نظیر ایمان یا پارسایی؛
خصایل مربوط به منش نظیر نیک خواهی، مهربانی، پشتکار، شجاعت، یا حکمت.
ما علاوه بر اعمال، درباره اشخاص هم داوری می کنیم:
 اخلاق مبتنی بر فضیلت (منش) عمدتاً با اشخاص سر و کار دارد. و این سر و کار داشتن صرفاً به داوری درباره اشخاص محدود نمی شود، بلکه اخلاق مبتنی بر فضیلت به راهنمایی کردار هم می پردازد. در حالی که حکم تعیین کننده در اخلاق مبتنی بر کردار (اعمال) این است که “آنچه درست است انجام بده”، حکم تعیین¬کننده در اخلاق مبتنی بر فضیلت چیزی نیست جز این که  “شخص خوبی باش.”
از آن جایی که اخلاق مبتنی بر فضیلت، بر خلاف نظریه ای کلی در باب فضیلت، در پی آن است که نوعی راهنمای اخلاقی به دست دهد، این اخلاق به فضایلی می¬پردازد که اکتسابی است و اخلاقی نامیدن آن¬ها موجه است.

ادامه نوشته

نتيجه گرا نا نتجه گرا

نتیجه گرا

الف) ارزش نگر
1. غایت نگر
2. خودمحوری اخلاقی
3. سودنگری
4. اخلاق کبیر
5. برخی از نظریه های اخلاقی مبتنی بر قانون طبیعی
ب) تکلیف گرا
1. سودگروی حقوقی

2. برخی از نظریه های عدالت

نانتیجه گرا

الف) ارزش نگر
1. زمینه گرایی
2. برخی از صورت های اخلاق مبتنی بر فضیلت
ب) نانتیجه گرا
1. مکتب کانت
2. نظریه فرمان الهی
3. برخی نظریه های مبتنی بر حقوق
4. شهودباوری اخلاق
5. برخی نظریه های مبتنی بر قانون طبیعی  
 اغلب نظریه های تکلیف نگر، نتیجه گرا هستند.