تمایزات چهارگانه غیر شناخت گرایی اخلاقی:

1.    تمایز واقعیت و ارزش
2.    تمایز میل و باور
3.    تمایز باور و نگرش 
4.    تمایز توصیف و ارزیابی

واقعیت و ارزش

به نظر غیرشناخت گرایان پرسش های واقعی فرق های بسیاری با پرسش های ارزشی دارند. واقعیات از رهگذر چگونگی وجود جهان تعین می یابند. نحوه وجود جهان تعیین کننده ارزش ها نیست، زیرا ممکن نیست ارزشی در جهان وجود داشته. ارزش گذاری های اخلاقی ما، مانند تمام ارزش گذاری های دیگر، باورهایی دربارۀ نحوۀ وجود جهان نیستند، بلکه پاسخ های عاطفی به نحوۀ وجودی است که ما برای آن فرض می کنیم. این باورها به خودی خود قابل صدق و کذب نیستند زیرا در ازای آنها چیزی نیست تا در رابطه با آن صادق یا کاذب باشند.
غیر شناخت گرایان منکر این مطلب اند که مجموعه ای از مقدمات مربوط به واقع، بتواند به طور قطع نتیجه ای ارزشی را ثابت کند. پذیرش نتیجه ای ارزشی؛ یعنی به انگیزه آن نتیجه عمل نمودن و پذیرش شاهدی واقعی یعنی رسیدن به یک باور. اما هر چند فاعل باورهای بسیاری را داشته باشد، آن باورها هرگز او را به عمل وادار نمی سازد. پذیرش نتیجه ای ارزشی، شخص را به اتخاذ نگرش خاص متعهد می سازد، درحالی که پذیرش مقدمات توصیفی با پذیرش هر نگرشی یا نپذیرفتن هیچ نگرشی سازگار است.  

باور و میل

باور حالت شناختاری است و نحوه وجود جهان را نشان می دهد. در مقابل، میل نوعاً حالت غیر شناختاری به حساب می آید. میل حالت انفعالی نیست که منعکس کننده نحوه وجود جهان باشد، بلکه حالت فعالی ( انگیزشی ) است که صاحب خود را به تغییر جهان وا می دارد.

باور و نگرش

نظریه غیر شناخت گرایی وجود واقعیتی اخلاقی را انکار می کند و اصرار دارد که عقیدۀ اخلاقی، نگرش است نه باور. باور به نحوه وجود چیزها یعنی واقعیات اشاره دارد؛ بنابرین در صورتی یک باور صادق است که با واقعیت مطابق باشد، در غیر این صورت باور کاذب است. اما نگرش طرز تلقی انسان از نحوۀ وجود جهان است. از اینرو نگرش اخلاقی، صرفاً یک میل است یا همراه یک میل. البته این گفته متعارض نیست با اینکه نگرش اخلاقی به این دلیل غیر شناختاری است که احساس و عاطفه است. چرا که عواطف و احساسات حالات پیچیده ای هستند و بسیاری از آنها شامل امیال می گردند. مانند میل به فرار از چیز ترسناک، در طبیعت ترس نهفته است. دوست داشتن کسی متضمن خواست سعادت و شادی اوست... 

توصیف و ارزیابی

پس از نفی واقعیت اخلاقی، حقیقت اخلاقی، و امور واقع اخلاقی، بسیاری از غیر شناخت گرایان همچنین معتقد شده اند که سخنان اخلاقی نمی توانند گزاره، یا صرفاً گزاره باشند. تفکیک میان واقعیت و ارزش، در تمایز میان دو نوع کاملاً متفاوت سخن یا کنش گفتاری، یعنی توصیف و ارزیابی، حالتی زبان شناختی می یابد. آنها معتقدند که عبارات اخلاقی برای ارزش گذاری، توصیه و پند، یا امر و دستور به کار می روند.
توصیف با مفهوم یک گزاره مرتبط است یعنی ما در مقام توصیف یک چیز، بیان می کنیم که آن چیز چگونه است. یک گزاره بیان طبیعی یک باور است.
در مقام ارزیابی، ما باورهای خود را بیان نمی کنیم، بلکه نگرش های خود را بیان می کنیم. ارزیابی چیزی، ارزش گذاری مثبت یا منفی آن چیز است، یعنی ما صرفاً امور واقع را توصیف نمی کنیم بلکه نسبت به آنها واکنش مثبت و منفی نشان می دهیم.
واژه هایی که معنای ارزشی دارند معمولاً معنای توصیفی نیز دارند. در نتیجه نباید توصیف و ارزیابی را مانعه الجمع بدانیم. مثلاً اگر عمل شما را سخاوتمندانه و شجاعانه می نامم، هم آن را توصیف می کنم و هم تحسین و تأیید. آنچه یک عقیده صرفاً مربوط به واقع را از عقیده ای ارزشی متمایز می کند این است که اولی صرفاً یک باور است؛ در حالی که دومی علاوه بر داشتن یک باور، متضمن یک نگرش است.
   
به طور کلی غیر شناخت گرایان معتقدند که:

1.    واقعیت اخلاقی، حقیقت اخلاقی و امور واقع اخلاقی وجود ندارد
2.    اعتقاد اخلاقی، نگرش است نه باور
3.    نگرش اخلاقی قابل صدق و کذب نیست
4.    مقولات اخلاقی، مسائلی در باب ارزش اند، نه واقعیت

چهار نقد بر غیر شناخت گرایی

حقیقت

انکار واقعیت اخلاقی، ظاهراً مفهوم حقیقت اخلاقی را زیر سؤال می برد. اگر واقعیت اخلاقی وجود نداشته باشد، آرای اخلاقی، مابازائی نخواهند داشت تا در مقایسه با آن صادق یا کاذب باشند.

شک گرایی(scepticism)

غیر شناخت گرایان با چالشی شک گرایانه در باب توجیه مواجه اند. اگر آرای اخلاقی، مابازائی در جهان خارج نداشته باشند تا مطابق با آن صادق باشند، در صورتی که بخواهیم دیدگاه های اخلاقی خود را توجیه کنیم، به چه چیز می توان اشاره کرد؟ در نتیجه غیرشناخت گرایی با خطر شک گرایی مواجه است. شک گرای اخلاقی ادعا می کند که در خصوص ادعاهای اخلاقی چیز متمایزی وجود دارد که اثبات موجه تر بودن یک ادعای اخلاقی از ادعای دیگر را ناممکن می سازد.
غیر شناخت گرایان به این اعتراض که اگر واقعیات اخلاقی وجود ندارد پس چیزی در خارج وجود ندارد که با توسل با آن بتوان موضع اخلاقی را توجیه کرد، پاسخ می دهند که نگرش های اخلاقی یک شخص باید درون سازگار باشند. غیرشناخت گرایان، حکم ارزشی را، انتخابی از سوی شخص حکم کننده می دانند که دارای برخی از ویژگی های غیر ارزشی برای ارزش گذاری مثبت و منفی است. بنابرین به طور طبیعی، سازگاری یعنی همیشه و هم جا ویژگی های یکسان را به گونه ای واحد ارزش گذاری کنیم. 

به دو دلیل غیر شناخت گرایی به شک گرایی متمایل است

نخست، به دلیل غیر واقع گرایی اش دربارۀ ارزش ها: اگر واقعیت اخلاقی وجود نداشته باشد آنگاه مشاهده و تجربه نمی توانند آرای اخلاقی ما را توجیه کنند، در حالیکه مشاهده و تجربه ابزارهای اصلی آزمون آرای هستند.
دوم، در حالیکه می توان دلیل خوبی برای باورها آورد، ولی برای نگرش ها به سختی می توان دلیل آورد. نگرش های هرکسی بستگی به نوع احساس او دارد و معنا ندارد که از کسی بخواهیم که نوع احساسش را توجیه کند.....
غیر شناخت گرایان با فرق نهادن بین " مخالفت در باور" و " مخالفت در نگرش" به این اعتراض پاسخ می گویند. اختلاف در باور را باید بر حسب " حقیقت " تبیین، کرد اما اختلاف در نگرش را نمی توان این گونه تبیین نمود. وقتی دو نفر درباره مسئله ای اخلاقی با هم مخالفند در آن صورت در مورد" چه باید کرد" مخالفند، نه دربارۀ واقعیت. 

مشاهده(observation)

غیرشناخت گرایان مشاهده ارزش و صفات اخلاقی را ممکن نمی دانند، زیرا ارزش و صقتی از این دست در خارج وجود ندارد تا مشاهده شود. غیرواقع گرایی غیر شناخت گرایان دربارۀ صفات اخلاقی ریشه در غیر واقع گرایی وسیع تری درباره همه صفات ارزشی دارد. هیوم در این رابطه می گوید: " اقلیدس به طور کامل تمام صفات دایره را بیان کرده است، اما در هیچ گزاره ای حرفی درباره زیبایی آن نزده است... زیبایی صفت دایره نیست. زیبایی تأثیری است که آن شکل بر ذهن می گذارد......   
 این ادعا خلاف وجدان است. تجربۀ ما از جهان حمتاً متضمن تجربۀ ارزش است، هم ارزش اخلاقی و هم غیر اخلاقی....

نمود (appearance) و واقعیت (reality)

خود این ادعا که واقعیتی اخلاقی وجود ندارد و صفات اخلاقی جزئی از جهان نیستند، نیازمند توجیه است. با چه ملاکی تعیین می کنیم که چه صفاتی در جهان وجود دارد؟.......نظریه  غیرشناخت گرایی با این چالش مواجه است که باید توضیحی عام در باب تمایز بین امور واقعی و امور ظاهری، ارائه کند.

نظریه  درون گرایی (internalism)و  باور – میل (belief - desire theory) 

این دیدگاه که اعتقاد اخلاقی با ترکیب با دیگر باورهای فاعل، برای فراهم کردن دلیل عمل برای فاعل و همچنین برای به عمل وادار ساختن او، کافی است، اغلب دورن گرایی نامیده می شود؛ زیرا این دیدگاه ارتباط درونی یا مفهومی میان نگرش اخلاقی یک فاعل و انتخاب عمل او را اصل قرار می دهد.
نظریه باور– میل به ما می گوید تبیین کامل هرعلاوه بر ذکر برخی باورها باید به میل نیز اشاره کند، زیرا تنها میل به طور مناسبی انگیزشی است. بنابراین عقیدۀ اخلاقی نمی تواند شناختاری محض یعنی باوری صرف درباره آنچه باید انجام دهم باشد؛ بلکه باید شامل عنصری غیر سناختاری باشد. زیرا عقیدۀ اخلاقی عقیده ای انگیزشی است و باورهای صرف نمی توانند انگیزشی باشند؛ پس یا باید خودش یک میل باشد یا با به گونه ای با یک میل ترکیب شده باشد.
ترکیب نظریه درون گرایی و باور – میل، نظریۀ واقع گرایی اخلاقی را تهدید می کند. چرا که واقع گرایان اخلاقی تمایز غیر شناخت گرایی بین باور واقعی و نگرش اخلاقی را رد می کنند و معتقدند که عقیده ای اخلاقی حالتی شناختاری محض است، یعنی به تنهایی یک باور است. از دید واقع گرایان درست همان گونه که صفات و کیفیات اخلاقی جنبه هایی اصیل و واقعی از جهان هستند، عقاید اخلاقی باورهایی واقعی و اصیل درباره جهان اند. اما فرض باور – میل بیان گر این مطلب است که اگر عقیده ای اخلاقی فاعل، شناختاری محض باشد و با باورهای دیگر او ترکیب بشود برای ارائه دلیل عمل به او کافی نیست.
اگر واقع گرایان اخلاقی نظریه باور – میل را، در باب ماهیت دلیل عمل بپذیرنددر آن صورت آنها به برون گرایی درباره انگیزۀ اخلاقی متعهدند. یعنی، آنها باید بپذیرند که شاید کسی کاملاً باور داشته باشد که عملی از لحاظ اخلاقی برای او لازم است و با وجود این، اصلاً دلیلی برای اینکه چرا باید بر طبق آن باور عمل کند نداشته باشد. پس برون گرایی ضد وجدانی است.

-------------------

برگرفته از: 

کتاب «بصیرت اخلاقی» / «نگاه اخلاقی، درآمدی به فلسفه اخلاق»

منابع براي مطالعه بيشتر:

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز 

کتاب «فلسفه اخلاق» ویراسته پل ادواردز

 برنارد ويليامز، فلسفه اخلاق، ترجمه زهرا جلالي، قم ، دفتر نشر معارف، .1383 ؛

حسینی سید اکبر ، واقع گرایی اخلاقی در نیمه دوم قرن بیستم، قم، اتشارات مؤسسه آوزشی و پژوهشی اما خمینی،1383

--------------------------

مطالب مرتبط:

فرااخلاق (1): پرسش­ های فرا اخلاقی

فرااخلاق (2): نظريات فرااخلاق