در ستايش اخلاق نشر

در ستايش اخلاق نشر يادي از كريم امامي
الوند بهاري
هجدهمين روز تابستان امسال، هفتمين سالگرد درگذشت بزرگمردي است كه خدماتش به نشر ايران انكارناپذير است. دربارۀ جايگاه كريم امامي (1309 - 1384) در تاريخ نشر ايران بسيار نوشتهاند و خواهند نوشت؛ همچنانكه دربارۀ زندگي، و فعاليتهاي قلمي، و خدمات فرهگني او. در اين نوشتار كوتاه قرار نيست به شرححال و معرفي آثار او بپردازيم. كافي است بدانيم امامي عمري را در كار خدمت به كتاب و كتابخوانان صرف كرد؛ از ترجمه براي روزنامههاي محلي در آغاز جواني، تا نويسندگي و مترجمي در كيهان اينترنشنال. از ترجمۀ گتسبي بزرگ در بدو ورود به فرانكلين تا مديريت «اديتوريال» آن سازمان. از راهاندازي انتشارات سروش (وابسته به راديو تلويزيون ملي) تا پايهگذاري انتشارات و كتابفروشي زمينه همراه همسر وفادارش در سالهاي خانهنشيني. از ترجمۀ كتابهاي شرلوك هولمز به فارسي تا ترجمۀ سرودهاي خيام و فروغ و سپهري به انگليسي، و از نوشتن مقالاتي دربارۀ ترجمه، ويرايش، كتاب، كتابخواني و مسائل نشر كتاب در ايران و جهان تا نگارش فرهنگ فارسي – انگليسي كيميا. اگر در جستوجوي عنواني براي توصيف خدمات او برآييم، شايد چيزي بهتر از واژۀ برساختۀ خودش، كتابنده، نيابيم.
كساني كه از كريم امامي گفته و نوشتهاند اغلب بر پايبندي او به اصول اخلاقي تأكيد كردهاند. بارزترين نشانههاي التزام امامي به اخلاقي حرفهاي را در نوشتههاي او دربارۀ لزوم پيوستن به قانون حمايت از حقوق پديدآورندگان آثار ادبي و هنري (كاپيرايت) ميتوان ديد. امامي از جديترين طرفداران پيوستن ايران به معاهدۀ بينالمللي بود. نخستين نوشتههاي او در تبيين ضرورت و فوايد اين كار، در مجلۀ كتاب روز (1350 - 1353) به چاپ رسيد. در سالهاي آغازين دهه 1360 نيز مقالاتش در اين باب در نشر دانش منتشر شد. اين مقالهها را برخي همكاران و دوستانش البته بيپاسخ نگذاردند و بعضي از آنان حتي اتهاماتي به او نسبت دادهاند كه مايۀ شگفتي و تأسف بود. با اين همه، امامي از پاي ننشست و به صراحت نوشت: «صاحب اين قلم به هيچ وجه شرمسار نيست از اينكه بگويد اخلاقا به لزوم تحصيل اجازۀ از صاحبان ترجمه علاقه دارم.»
امامي، در عمل نيز به حفظ حقوق مادي و معنوي پديدآورندگان اهتمام ميورزيد؛ خواه در مقام مترجم و خواه ناشر. انگيزۀ نگارش اين يادداشت، ديدن دو نامۀ او به سهراب سپهري (1307 - 1359)، شاعر و نقاش برجسته، بود. اين نامهها را امامي، به نمايندگي از انتشارات فرانكلين و روي سربرگ اين مؤسسه، در سال 1350، نوشته و از سپهري براي درج اشعار او در كتاب شعر نو از اغاز تا امروز (اثر زندهياد محمد حقوقي) اجازه خواسته است. هردو نامه در كتاب جاي پاي دوست منتشر شده است. متن نامه نخست چنين است.
شماره 4600
تاريخ: 7/4/ 1350
جناب سهراب سپهري
مؤسسۀ انتشارات فرانكلين در نظر دارد برگزيدهاي از بهترين اشعار نيسم قرن اخير ايران را به انتخاب آقاي محمد حقوقي، در جُنگي طبع و نشر نمايد. خوشوقتيم به اطلاع جنابعالي برسانيم كه اشعار زير:
1- نشاني از كتاب حجم سبز
2- نداي آغاز از كتاب حجم سبز
3- دوست از كتاب حجم سبز
4- تا نبض خيز صبح از كتاب حجم سبز
اثر جنابعاي براي درج در اين مجموعه برگزيده شده است. اكنون تقاضا دارد با امضا اجازهنامۀ پيوست و بازگرداندن آن به مؤسسه موافقت خود را به درج اين اشعار در مجموعه اعلام فرماييد. بديهي است كه مؤسسه سعي خواهد كرد در نقل اشعار نهايت دقت را مبذول دارد تا هيچگونه تغييري در الفاظ پيش نيايد؛ نام شاعران نيز البته به نحوي مشخص در ابتدا يا انتهاي اشعار درج خواهد شد.
خوشوقت خواهيم شد كه در پايان طبع كتاب نسخهاي از آن را به جنابعالي تقديم كنيم.
با احترام و عرض ارادت خاص
كريم امامي
مؤسسه انتشارات فرانكلين
كريم امامي
مؤسسه انتشارات فرانكلين
از اين نامه، كه سندي ارزشمند و كمنظير در تاريخ نشر ايران است، درسهايي ميتوان گرفت؛ نخست آنكه براي نقل شعر (يا داستان يا مقاله يا هر اثر) در مجموعهها و منتخبات، بايد از صاحب اثر اجازه گرفت و بيمبالاتي بسياري از ناشران يا گردآورندگان به معناي مباح بودن انتشار آثار، بدون اجازه و اطلاع صاحبان آنها نيست. ديگر آنكه كسب اجازه، هرچند ناشر يا صاحب اثر دوستي ديرين داشته باشد، بايد به طريق رسمي (مكتوب و از طريق اشخاص حقوقي، يعني ناشران) صورت پذيرد. ديگر آنكه، همچون هر قرارداد و سند حقوقي، تمام جزئيات بايد در اجازهنامه ثبت شود؛ با نثري صحيح و روشن. همين تصريح ناشر بر اهداي نسخهاي از كتاب نيز مسئلۀ كوچكي نيست.
...... امامي سالها بعد نوشت براي نقل تمام شعرهاي اين كتاب از سرايندگان آنها اجازه گرفته بوده است. سالها پس از درگذشت سپهري نيز امامي براي ترجمۀ منتخبي از سرودههاي او و درج متن فارسي شعرها در كتابش از خانوادۀ سپهري اجازه گرفت.
اهتمام سپهري در حفظ حقوق پديدآورندگان البته هيچگاه مانع ناديده گرفتن حقوق مادي و معنوي او نشد. در آغاز فعاليت انتشارات زمينه، امامي دو كتاب از عكسهاي بهمن جلالي را با هزينۀ گزاف منتشر كرد. افراد و نهادهاي گوناگون، بارها از آن عكسها بهره بردند و نامي از ناشرش نبردند. همين اتفاق براي پرترههاي مشهوري كه خود امامي از سهراب سپهري گرفته بود نيز رخ داد و اغلب كساني كه از آنها بهره بردند – و ميبرند – نه تنها اجازهاي از عكاس نگرفتند، از ذكر نام او نيز دريغ كردند.
چهل سال پس از نخستين تلاشهاي امامي براي ترويج فرهنگ ارج نهادن به حقوق مؤلفان، هنوز بوي بهبود از اوضاع نميتوان شنيد؛ اما همچنانكه نام فرانكلين يادآور برگهايي زرين در تاريخ نشر ايران است، نام نيك كريم امامي نيز، با اين نامهها و بسياري نوشتههاي ديگرش، پايدار خواهد ماند. هفت سال پس از رفتن او، به نظر ميرسد كه امروز صنعت نشر در ايران، بيش و پيش از تخصص امامي در ترجمه و ويرايش، به اخلاق و تدبير او در مديريت نيازمند است.
اين سخن را ترجمۀ پهناوري
گفته آيد در مقام ديگري
منبع:نگاه نو/ سال بيست و يكم/ شمارۀ 93/ بهار 1391/ ص 114 – 116
----------------
مطالب مرتبط:
سانسور اخلاقي
magiran.com: فصلنامه نگاه نو، شماره 93
+ نوشته شده در یکشنبه چهارم تیر ۱۳۹۱ ساعت 2:7 توسط عباس مهدوی
|