مجلۀ عصب پژوهی اخلاق (مجلد چهارم، شمارۀ اول، آوریل 2011)
موضوع ویژه: اراده آزاد و روان شناسی
در این شماره می خوانیم:
اراده آزاد به عنوان کنترل عملِ بسط داده شده برای زندگی و فرهنگ اجتماع انسانی
روی. اف. بامیستر(Roy F. Baumeister)، ای. ویلیام کرسیونی (A. William Crescioni ) و جسیکا ال. آلکویست( Jessica L. Alquist)
اراده آزاد می تواند به عنوان صورت جدیدی از کنترل عمل که بسط داده شد تا با مقتضیات رو به رشدی از زندگی اجتماعی انسانی مواجه شود، فهمیده شود، من جمله عمل اخلاقی و جستجوی نفع شخصی آگاهانه در زمینۀ فرهنگی. آن فهم منجر به پژوهش علمی ای می شود، که در اینجا با تکیه بر چهار نظریه ارزیابی می شود. نخست، اشخاص عامی (layperson) به اراده آزاد باور دارند. دوم، آن باور پیامدهای رفتاری دارد، که عبارت از پیشرفت هایی در افعال به لحاظ فرهنگی و به لحاظ اجتماعی مطلوب است. سوم، اشخاص عامی می توانند به نحو قابل اعتمادی افعال آزاد را از افعال غیر آزاد تمییز دهند. چهارم، افعال آزاد از مجموعۀ مشخصی از فرایندهای درونی ناشی می شوند، همۀ آنها از یک تأییدیۀ مشترک روان شناختی و فیزیولوژیکی برخوردارند. این فرآیندهای درونی عبارتند از خویشتن داری، انتخاب عقلی، برنامه ریزی و ابتکار عمل.
چرا "اینکه اراده آزاد پنداری بیش نیست" نتایج بدی در پی دارد؟
ادی نامیاس(Eddy Nahmias)
با توجه به نتایج مورد بحث در مقالۀ ای که توسط بامیستر و همکارانش نگاشته شد. 1/ من معتقدم که این ادعا که علوم ذهنی جدید کاشف آنند که ارادۀ آزاد پنداری بیش نیست (willusionism) مبهم است و بستگی به آن دارد که فهم مردم عادی از ارادۀ آزاد چگونه است. زمانی که به انحائی تفسیر شود که شواهد آنرا توجیه نکنند، ادعایِ "قائل به پندار بودن ارادۀ آزاد/willusionist" به "نتایج بد" منجر می شود. به عبارت دیگر، اینکه به مردم بگوییم ارادۀ آزاد پنداری بیش نیست موجب می شود که آنها بیشتر فریب بدهند، کمتر کمک کنند، و رفتار خصمانه ای داشته باشند، اما این پیامدها ممکن است وابسته به تفسیر مردم از ادعاهای "قائل به پندار بودن ارادۀ آزاد" باشد مبنی بر اینکه آنها فاقد قدرت انتخاب عقلانی و خویشتن داری هستند.
پیرامون اراده آزاد: پاسخی به بامیستر، کرسیونی و آلکویست.
آلفرد آر. مِل(Alfred R. Mele)
این مقاله بر تنش میان عناصر سازگارگرا و ناسازگارگرای موجود در این مقالۀ (بامیستر، کرسیونی و آلکویست) متمرکز می شود. بامیستر و دیگران در بحث شان از باورهای مردم دربارۀ اراده آزاد، گاهی باید به ناسازگارگرایان متمایل شوند؛ اما در بازنمودشان از مطالب شان دربارۀ فرایندهای روان شناختی اراده آزاد آنها بیشتر باید متمایل به سازگارگرایان باشند تا ناسازگارگرایان. این مطلب می رساند که بامیستر و همکارانش سعی دارند تا ارادۀ آزاد را به لحاظ مابعدالطبیعی خنثی نشان دهند و اینکه، چون اینطور است، جای عناصر ناسازگارگرایان در این مقاله نیست.
عصب تصویرسازی (Neuroimaging) و برآورد مسئولیت.
نیکُل ای وینسنت(Nicole A Vincent)
آیا شواهد عصب تصویرسازی به ما کمک می کنند تا میزان مسئولیت اشخاص را برای جرمی که ما می دانیم که آنها مرتکب شدند برآورد نماییم؟ این برآورد از پاسخِ مثبت به این پرسش دفاع می کند. طیف وسیعی از اعتراضات متعارف به این رویکرد مدرن به برآورد مسئولیت افراد در نظر گرفته شدند و سپس کنار گذاشته شدند، اما من همچنین در پی تبیین و ردّ اعتراض جدیدی هستم – اعتراضی که رویارویی ما با آن تنها زمانی رخ داد که عصب تصویرسازی کارکردی (نه ساختاری) برای برآورد مسئولیت افراد مورد استفاده قرار گرفت.
صحت هرکسی؟ بهبود عواطف از طریق عصب – داروشناسی روانی(پسیکوفارماکولوژی) .
فلیسیتاس کرامر(Felicitas Kraemer)
این مقاله به بررسی این مطلب می پردازد که چگونه مفهوم صحت عاطفی(emotional authenticity) با مفاهیم طبیعی بودن و تصنعی بودن در زمینۀ بحث های جدید دربارۀ "عصب - بهبود " و " عصب – داروشناسی روانی/Neuro-Psychopharmacology " به هم تنیدند. در فلسفۀ ذهن، مفهوم صحت نقش کلیدی در بحث از عواطف ایفا می کند. شهودِ موردِ تأییدِ همگانی وجود دارد مبنی بر اینکه که شیوه های تصنعی همیشه به نتیجۀ نامعتبر ختم می شوند. با این وجود، این مقاله بر آن است که مواد تصنعی ضرورتاً به عواطف غیر معتبر نمی انجامند. آثار ارائه شدۀ در فلسفۀ ذهن در مورد این موضوع معمولا متوسل به آزمایش های فکری می شوند. از سوی دیگر، آثار جدید در اخلاق کاربردی در مورد "بهبود" دلایل خوبی به دست می دهند که شامل نمونه هایی از جهان واقعی می شوند. چنین مطالعاتِ موردی نشان می دهند که برخی از داروهای روان گردان مانند داروهای ضد افسردگی در واقع موجب می شوند افراد آزمایش های صحت را تحمل کنند، آنها را بر آن می دارند که برای نخستین بار در زندگی "مانند خودشان" احساس و فکر کنند. با آغاز این شرح ها، این مقاله سه معیار غیر طبیعت گرا برای عواطف پیش می نهد: معیار صحت، معیار عقلانیت، معیار انسجام. در این مقاله استدلال می شود که معیار صحت همیشه تنها مورد معتبر نیست، بلکه دو نحوۀ دیگر ارزیابی عواطف نیز معتبر هستند، و اینکه آنها حتی می توانند نتایجی را در مورد اعتبار عواطف به دنبال داشته باشند. در نتیجه، این مقاله خلاصه ای از برخی پیامدهای هنجاری به دست می دهد و شاید هم پیچیدگی های اخلاقی ای که با بهبود عواطف ملازمند.
پاسخ به "اراده آزاد به مثابه کنترل عملِ بسط داده شده برای زندگی و فرهنگ اجتماعی انسان"
ریچار هلتون(Richard Holton)
تأملات بیشتر دربارۀ نادرست ها، سازگارگرایی، اشتباهات مفهومی، و انتخاب ها: پاسخ به تعلیقات.
بامیستر، کرسیونی و آلکویست.
منبع:NEUROETHICS