مروري بر مجله عصب پژوهي اخلاق
منبع: ديپنا
نخستین مقاله این شماره با عنوان "درآمد: تجربیات در اخلاق" آپیا نوشته نیل لوی (آکسفورد) است (فاقد چکیده).
دومین
مقالۀ با عنوان "مسأله این نیست که تو چه کاری انجام می دهی، بلکه در ذهن
تو چه می گذرد: مروری بر تجربیات در اخلاق کوام آنتونی آپیا " نوشتۀ لیان
یانگ (بوستون) و ربکا ساکس است.
تأثیر علم بر فلسفه چیست؟ در کتاب "تجربیات در اخلاق" کوام آنتونی آپیا
متذکر این پرسش برای اخلاقيات و اخلاق می شود. آپیا بر این باور است که
نتایج علمی، چه بسا با دست کم گرفتن اعتماد ما به منابع واقعی شهودهای ما
یا با بی ارزش شمردن فرضیات ما دربارۀ علل رفتار انسانی، شهودهای اخلاقی
را تضعیف می کنند. آپیا نگران است که نتایج علمی ای که نشانگر علل موقعیتی
[2] در باب رفتار انسانی هستند ما را ناگزیر به ترک گفتن شهودی می کنند كه
در اخلاق فضیلت رسمیت بخشیده شده، يعني - چیست مسألۀ "تو در درونت كیستی".
در این مرور، ما با آپیا موافقیم كه نتایج علمی هم ما را مجبور می كنند،
هم مجبور نمی كنند كه این شهود را طرد كنیم. ما همچنین معتقدیم، نگرانی
آپیا تا حدودی به خاطر مفهوم بیش از حد سادۀ "علل درونی" است، كه به شدت
بین دانشمندان و فیلسوفان مشترك است. با اِعمال مجدد استغنا از علل درونی
كه در داوری های اخلاقی طلب می شود، ما امیدواریم تنش بین نتایج علمی و
شهودهای اخلاقی را آرام نماییم. دستِ آخر، ما پیشنهاد كردیم که علم می
تواند تضعیف كند و ناگزیر كند اما نمی تواند تعهد و مسؤولیت ما نسبت به
شهودهای اخلاقی علمی را تأیید كند.
سومین
مقاله با عنوان "آپیا و خود آیینی اخلاق" نوشتۀ والری تیبریوس(مینسوتا)
است (فاقد چکیده). كلید واژه ها: معرفت شناسی – ارسطو گرایی – سعادت –
اخلاق صوری تجربی – توجیه – احساسات – متد.
چهارمین
مقاله با عنوان "مخاطرات طبیعت گرایی، مقدمات طبیعت گرایی: حاشیه ای بر
«تجربیات در اخلاق» آپیا" نوشتۀ جاناتان ام. وینبرگ و الی وینگ( ایندیانای
بلومینگتن) است.
در كتاب "تجربیات در اخلاق"، آپیا عمدتاً بر گسترۀ طبیعت گرایی به مثابه
طبیعت گرایی محرومیت [3] تأكید می ورزد – (یعنی) طبیعت گرایی مبتنی بر این
كه ما آشكارا از برخی ابعاد و جنبه های جهانی كه دوستش داشته بودیم،
محرومیم. هدف این مقاله، یادآوری این نكته به آپیا است كه طبیعت گروی،
دارای گسترۀ تمامیت/كمال نیز است –یعنی قابلیت آن برای غنا بخشیدن به فهم
ما از جهان. با توجه به منش(character)، ما معتقدیم كه روان شناسی علمی
[4] می تواند به فراهم آوردن فهمی از منش، نظیر پویایی كمك كند، به نحوی
كه ممكن است جنبه های كلیدی فراوانی از اخلاق سعادت باوران [5] را از چالش
"وضعیت باورها"[6] مصون نگه دارد. با توجه به شهود، ما به این نگرانی آپیا
عطف توجه می كنیم كه تبیین های طبیعت گروانه از منابع شهودهای ما ممكن است
ما را از این احساس كه آن شهودها بدینسان بطلانشان آشكار شده است،
برهانند. پیشنهاد ما این است كه شاید آن احساسِ آشكار شدن بطلان... خودش
باید بطلانش آشكار شود.
پنجمین مقاله با عنوان "لوزام مأیوس كنندۀ روان شناسی اخلاق" نوشتۀ ادوارد ماچری(پیتسبورگ) است.
در مقالۀ پیش رو، نگارنده بر دو مدعایی كه به وسیلۀ آپیا در كتاب "تجربیات
در اخلاق" طرح شده، پای می فشرد: نقد دوریس و هارمان از ناكامی های اخلاق
فضیلت، و روان شناسی اخلاق می تواند برای تشخیص شهودهای اخلاقی پر از
اشتباه، مورد استفاده قرار گیرد.
ششمین مقاله با عنوان "تجربیات بیش تری در اخلاق" نوشتۀ كوام آنتونی آپیا(پرینستون) است.
مقالۀ پیش رو، پاسخی است به چهار نقد از كتاب من "تجربیات در اخلاق" كه در
باب همین موضوع منتشر شد. مهم ترین درون مایه[7] (موضوع) ای كه من به
سراغش رفتم این است كه چگونه ما باید رابطۀ بین روان شناسی و فلسفه را فهم
كنیم. یانگ و ساكس، بر این باورند كه داوری های ارزش گذار [8] وابسته به
امور واقع نیستند. من معتقدم به خاطر دیدگاهی متفاوت، و بر وفق آن، داوری
های ارcش گذار و ناارزش گذار[9] ما باید منسجم باشند؛ به نحوی كه اينرا
عقلانی سازند كه گاهی، حتی بايد از آنچه داوری ارزش گذار اساسی به نظر می
آید، دوری گزینیم؛ چرا كه ما عقايدمان را دربارۀ امور واقع، تغییر داده
ایم. این مسأله مرا به سوی تبیین مدعای تیبریوس سوق می دهد (یعنی) داوری
های اخلاقی ما همواره، تا اندازه ای، از "نقاط متوقف كنندۀ توجیهی [10]"
ناشی می شوند، او معتقد است كه حتی این ها می توانند فی نفسه در پرتو فهم
علمی، سازگار شوند. وینبرگ و ویگ به استفادۀ من از تمایز نهادن كانت بین
دو دورنمای /چشم انداز حواس و فاهمه معترضند؛ چرا كه آن ها آن را با تمایز
بین دو جهان علمی و فلسفی، یكسان تلقی می كنند. من بر این اعتقادم كه
تمایز آن دو دورنما با تمایز بین آن دو جهان، یكی نیست و این كه در هیچ
موردی، این تمایز بین علم و اخلاق موجود نيست. خلاصه این كه، در پاسخ به
اعتراضات ماچری به دو تا از طرح های من، من به پیشنهادی بر می گردم مبنی
بر این که یك معرفت شناسی انسجام گرا [11]ناگزیر است كه با پيوندهاي بین
علم و اخلاق، سر و كار داشته باشد.
منبع را در اینجا ملاحظه کنید.
توضیحات:
1- Kwame Anthony Appiah.
2- situational causes.
3- bnaturalism of deprivation.
4- scientific psychology.
5- eudaimonistic ethics.
6- Situationists.
7- Theme.
8- evaluative judgments.
9- Non-evaluative.
10- justificatory stopping points
11- coherentist epistemology