اخلاق براي زندگی

معرفی از دکتر سید حسن اسلامی

اين کتاب درآمدي جدي به مباحث اخلاق به شمار مي‌رود، همراه با گزيده‌هايي از متون اصلي اين عرصه که از کيفيت آموزشي بالايي برخودار است. مولف آن را در يازده فصل سامان داده است و از مسائل کلي و نگاه عام به اخلاق آغاز مي‌کند و پس از معرفي انواع مکاتب اخلاقي و عرصه‌هاي گوناگون اين دانش، به اخلاق فضيلت‌محور مي‌انجامد و کتاب را با سخن آخر قابل توجهي به پايان مي‌برد.
در اين سخن آخر، قوت و ضعف هر يک از سه نظريه اخلاقي مسلط در غرب را برمي‌شمارد. از اين منظر، نظريه سودمندي‌گروانه جان استوارت ميل در سياست‌گذاري عمومي کاربست فراواني دارد. اما چه بسا کرامت فردي را ناديده مي‌گيرد و از آن غفلت مي‌کند. از سوي ديگر نظريه اخلاقي کانت در حالي که بنيادي استواري براي رفتار اخلاقي و بايسته‌ مطلق به دست مي‌دهد، بيش از حد توقع است و تن دادن به آن دشواري خود را دارد. اخلاق فضيلت را نيز که طي چهار دهه اخير در غرب احيا شده است، مي‌توان مکمل اين دو نظريه، نه رقيب آنها دانست.
در حالي‌که اين نظريات با هم اختلافاتي دارند، در مواردي هم‌پوشي قابل توجهي نيز دارند. براي مثال، همه خواستار آن هستند که اصول‌شان به صورت عام و بي‌طرفانه اعمال گردد، به افراد احترام گذاشته شود و هر کس بکوشد تا خود را اصلاح کند. اساسا نظريات اخلاقي تمايل به ساده‌سازي دارند و نمي‌توانند همه جوانب را بيان کنند. اين نظريات، طبق تمثيل بودا، مانند گوراني هستند که در تاريکي مي‌خواهند فيل را وصف کنند. هر يک در اثبات آنچه درک کرده‌اند، درست مي‌گويند، اما در غفلت از بخش‌هاي ديگر خطا مي‌کنند. مهم ديدن کل تصوير است. ديويد راس، فيلسوف معروف قرن بيستم، تصميم‌گيري اخلاقي را به فرايندي هنري تشبيه مي‌کند. شکل واحد و فرمولي ثابت براي حل مسائل اخلاقي وجود ندارد. بايد هنرمندانه در شرايط خاص دست به تصميم‌گيري زد. اما مهم آن است که خود را بشناسيم و در تلاشي مدام جهت غلبه بر مکانيزم‌هاي دفاعي و بستگي ذهني خويش بر‌آييم ، تا انساني فاضل‌تر و حکيم‌تر شويم.
فصل پنجم کتاب نسبت بين دين و اخلاق را بررسي مي‌کند و ناکارآمد مي‌شمارد و بر آن است که نظريه فرمان الهي تبيين رضايت‌بخشي براي اخلاق به دست نمي‌دهد. با اين‌حال، وي در حد دانسته‌هاي خود سخن مي‌گويد. ناتواني در به‌دست دادن تبييني کافي، مطلبي است و نادرستي و بطلان مطلبي ديگر؛ لذا باس، پس از آنکه مشکلات اين نظريه را نشان مي‌دهد، تاکيد مي‌کند خطا است اگر به صرف چنين دلايلي اين نظريهرا باطل شده بدانيم، زيرا در اين صورت مرتکب مغالطه توسل به جهل شده‌ايم. حداکثر در مواجهه با اين نظريه مي‌توانيم بگوييم نمي‌دانيم آيا واقعا اخلاق مبتني بر فرمان الهي است و به تعبير ديگر اخلاق وابسته دين است يا خير. ممکن است در واقع باشد، اما دليلي قانع‌کننده در اختيار نداريم.

منبع: دغدغه های دین و اخلاق
 
----------------------
مطالب مرتبط:

کتاب «اخلاق و آیین نقد»