مدخل اخلاق و اخلاق ناصري در دايرة المعارف بزرگ اسلامي

احمد پاكتچى
اَخْلاق، عنوان شاخهاي از علوم انسانى كه در آن از ارزش خويها و رفتارهاي آدمى بحث مىشود. بايد دانست كه اين علم نگرشى تاريخى بر خويها و رفتارهاي انسان به عنوان اموري واقع، يا كوششى براي كشف علل و عوامل طبيعى آنها نيست، بلكه مطالعة آنهاست از اين حيث كه هريك در نظام ارزشى معين از چه جايگاهى برخوردارند.
نظامهاي اخلاقى به عنوان مجموعههايى مشتمل بر ارزشها و در بردارندة
دستورهايى براي اتصاف به خويهاي نيك و انجام دادن اعمال پسنديده و دوري
گزيدن از خويها و كردارهاي ناپسند، در ميان بسياري از ملل باستانى ديده
مىشود و شكلگيري آنها به عنوان علم اخلاق در تمدنهاي گوناگون عهد باستان،
از جمله ايران و يونان، مسيري موازي را طى كرده، و آثاري اخلاقى با
سبكهايى متفاوت پديد آورده است.
با ظهور اسلام و پاي گرفتن حوزة فرهنگى گستردة آن، اخلاق نيز به عنوان
شاخهاي از علوم انسانى توجه متفكران مسلمان را به خود جلب كرد و زمينهاي
براي پديد آمدن ميراثى گرانمايه در طول 4 قرن تاريخ فرهنگ اسلامى گشت.
اخلاق اسلامى با مكاتب گوناگون آن، در مبانى ارزشى خود بر فرهنگ قرآنى و
تعاليم نبوي اتكا داشت، اما اين امر مانع از آن نبود كه متفكران مسلمان در
بسط و گسترش تعاليم نخستين اخلاقى، و نيز در سبك و اسلوب تدوين آثار خود از
ميراث پيشينيان بهره گيرند.........
جواد طباطبائى
اَخْلاقِ ناصِري، مهمترين رساله در حكمت عملى در دورة اسلامى. خواجه نصير طوسى د 72ق/273م اين كتاب را زمانى نوشت كه در قُهستان و در خدمت حاكم آنجا، ناصرالدين عبدالرحيم، محتشم اسماعيلى بود و همو كه از خواجه دعوت كرده بود تا به اطرافيان او بپيوندد، از او درخواست كرد تا تهذيب الاخلاق طهارة الاعراق ابوعلى مسكويه ه م را به فارسى ترجمه كند نك: نصيرالدين، 4-6. با توجه به تاريخ اتمام تحرير كه در پايان يكى از نسخههاي اخلاق ناصري آمده 33ق/236م، مىتوان گفت كه اين اثر قديمترين نوشتة خواجه است كه به دست ما رسيده، و از آثار آغاز دورة پختگى اوست مينوي، 5-6.
خواجه اندكى پيش از سقوط الموت بر اثر يورش مغولان و در زمانى كه لشكر
هولاكو در حوالى قلعههاي اسماعيليان بود، به خدمت خان مغول رسيد 54ق/256م
و ديباجهاي نو بر اخلاق ناصري نوشت و به هولاكو تقديم كرد. خواجه
نصيرالدين ص 4- 5 در مقدمة جديد توضيح داده است كه ديباجة قديم اخلاق
ناصري را به رغم خواست خود «جهت استخلاص نفس و عِرض از وضع ديباجهبر
صيغتى موافق عادت آن جماعت اسماعيليان در ثنا و اطراي سادات و كُبَراي
ايشان...» نوشته بوده است، اما با رهايى از وضع ناپسند قهستان «ديباجة كتاب
را كه بر سياقتى غير مرضى بود، بدل گرداند». وي در 63ق بندي نيز دربارة حق
پدر و مادر بر فرزند به كتاب افزود نك: مركزي، 7/1.
اخلاق ناصري به صورتى كه امروزه در دست است، از بخش اخلاق، تدبير منزل و
سياست مدن فراهم آمده است و با بخش حكمت عملى در فلسفة قديم، به گونهاي
كه فيلسوفان دورة اسلامى، به دنبال سنت ارسطويىِ طبقهبندي علوم، ترتيب
داده بودند، مطابقت دارد. خواجه در مقدمة اخلاق ناصري توضيح داده است كه
ناصرالدين محتشم قهستان، ابتدا از او خواسته بود تا تهذيب الاخلاق ابوعلى
مسكويه را كه به شرح اخلاق عقلى يونانى بسنده كرده بود، به فارسى
درآورد، اما از آنجا كه در نظر خواجه، دو فن ديگر حكمت عملى، يعنى «حكمت
مدنى و حكمت منزلى» سياست مدن و تدبير منزل با گذشت زمان اندراس يافته، و
ابوعلى مسكويه نيز در تهذيب الاخلاق به اين دو بخش نپرداخته بود، خواجه با
افزودن كليات اين دو حكمت از گفتار حكماي پيشين، به ويژه ابونصر فارابى،
به «حكمت خُلقىِ» تهذيب الاخلاق نك: ص 6، علم حكمت عملى را به تمامى
آورده است.
طرح بخش كتاب اخلاق ناصري، چنانكه گفته شد، با طبقه بندي حكمت عملى
مطابقت دارد. فيلسوفان دورة اسلامى، از جمله ابن سينا در دانشنامة علايى ص 8
- 9، نيز نك: «اقسام العلوم...»، 9 -0 و ابوعلى مسكويه در «ترتيب السعادات»
ص 22 به بعد، در پايان سدة ق/0م اين طبقهبندي را تثبيت كردند و پس از آن
دو، همة نويسندگان ديگر دورة اسلامى، از جمله نصيرالدين طوسى ص 0-1 آن
طبقهبندي را تكرار كردند.
عمدة بخش نخست اخلاق ناصري در «حكمت خُلقى» از كتاب تهذيب الاخلاق ابوعلى
مسكويه برگرفته شده كه مهمترين كتاب اخلاق عقلى در دورة اسلامى است.
همين كتاب را ابوعلى مسكويه بر مبناي ترجمة عربى اسحاق بن حنين از كتاب
اخلاق نيكو ماخُسىِ ارسطو و تفسير فرفوريوس بر اين كتاب فراهم آورده است
بدوي، 7-1. بنابراين، بخش عمدة حكمت خلقى اخلاق ناصري، ارسطويى و
نوافلاطونى است.....