اخلاق مبتنی بر قانون طبیعی

همجنس گرایی و آزار جنسی
همجنس گرایی و آزارجنسی دو مسئله عمده¬ای است که اخلاق مبتنی بر قانون طبیعی باید با آن¬ها دست و پنجه نرم کند.
یکی از ایرادهایی که بر “هم جنس گرایی” گرفته می¬شود این است که این طبیعی نیست. اما این حرف دقیقاً به چه معناست؟
1. همجنس گرایی در طبیعت میان حیوانات دیده نمی¬شود،
2. همجنس گرایی در رفتار جنسی عملی نابهنجار است،
3. در همجنس بازی از اندام های جنسی برای مقاصدی استفاده می¬شود که بخشی از نقش درخور آن¬ها نیست.
همجنس گرایی به معنای اول طبیعی است، زیرا در حیوانات دیگر هم به چشم می¬خورد. (از باب مثال، کنرادلورنز همجنس گرایی را در میان غازها گزارش کرده است، همینطور در میان میمون ها بونوبو هم شایع است.) اما هم جنس گرایی به معنای دوم طبیعی نیست، زیرا ناهمجنس گرایی به وضوح هنجار است. اما همجنس گرایی به معنای سوم ممکن است طبیعی باشد یا نباشد. بستگی دارد به این که نقش درخور اندام هایی جنسی چه باشد. اگر نقش درخورشان تولد مثل باشد و بس(که اینطور نیست، زیرا اندام های جنسی در دفع مواد زائد بدن نیز نقش دارد)، در این صورت روشن است که مردان و زنان همجنس گرا از اندام جنسی خود به این منظور استفاده نمی¬کنند، زیرا آن-ها به تولید مثل نمی¬پردازند. اما این هم هست که اغلب ناهمجنس گراها نیز اغلب اوقات از اندام های جنسی خود برای تولید مثل استفاده نمی¬کنند.(مثل سط جنین .) به هر تقدیر، اگر راست باشد که مردم به دلایل گوناگون آمیزش جنسی می-کنند ـ از اظهار عشق گرفته تا لذت جویی محض ـ در این صورت کاری که مردان و زنان همجنس گرا می¬کنند غیر طبیعی نیست.
4. در هم جنس گرایی از اندام های جنسی صرفاً به شیوه¬هایی استفاده می¬شود که ممکن نیست بخشی از نقش درخور آن¬ها باشد.
این مدعا در صورتی درست است که تنها تولید مثل را نقش درخور آمیزش جنسی محسوب کنیم. و به این معنا همجنس گرایی غیر طبیعی خواهد بود. اما اگر فرض را بر این بگذاریم که رابطه جنسی نقش های درخور دیگری هم دارد، این مدعا قرین به صواب نخواهد بود.
سرانجام این که می¬توان تأکید کرد همجنس گرایی به معنای پنجم غیر طبیعی است و آن این که :
5. این کار ترجیح شخصی یک شیوه زندگی است که با نحوه قوام یافتن ما برای زیستن به طریقی صواب تعارض دارد.
اما این ادعا با این احتمال مواجه است که، به قول عده کثیری، همجنس گرایی نوعی شیوۀ زندگی نباشد بلکه نوعی جهت گیری باشد ـ جهت گیری ای که وراثت تعیین¬کننده آن بود ـ و آدمی در مورد آن یا از خودش اختیاری ندارد و یا چندان مختار نیست.
هیچ کدام از این معانی مسئله طبیعی بودن یا طبیعی نبودن همجنس گرایی را به نحوی حل وفصل نمی¬کنند.
آزارجنسی
آزارجنسی ـ رابطه جنسی مکرر و ناخواسته ـ یکی از مشکلات رایج در جهان معاصر است. اما این کار در میان حیوانات هم شایع است. در میان پرندگان، زنبورها، شمپانزه ها، سيمرهای آبی، مگس ها، فیل های آبی، و بابون ها آزار جنسی گزارش شده است. اما یقیناً این واقعیت که آزار جنسی عملی است که در طبیعت صورت می¬پذیرد، ایجاب نمی¬کند که این کار باید انجام گیرد، چه رسد به این که انسان ها باید دست به این عمل بزنند.
یکی از مسائل فراروی نسبی گرایی اخلاقی این است که صرف این واقعیت که اموری معین در جامعه¬ای، مجاز است دلیل کافی نیست برای این که بگوییم این امور باید چنین باشد. با تعمیم این مطلب می¬توانیم بگوییم صرف این واقعیت که چیزی در کل طبیعت وجود دارد، برای اثبات این قول کفایت نمی¬کند که باید به آن صحه گذاریم یا صحه نهیم. بنابراین می¬توانیم همواره این سؤال را طرح کنیم که حتی اگر بر سر این که چه چیز طبیعی است و چه چیز طبیعی نیست توافق داشته باشیم، چرا باید، آنطور که هواداران اخلاق مبتنی بر طبیعت به ما توصیه می¬کنند، بر وفق طبیعت رفتار کنیم. در حالیکه همواره پای ملاحظات دیگری در تعیین درست و نادرست به میان می¬آید..............
برگرفته از:
کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۰ ساعت 23:5 توسط عباس مهدوی
|