کتاب «از مسأله محوری تا فضیلت­ گروی نقدی بر تحویل گرایی در اخلاق» اثر ادموند پینکافس، مقدمه، ترجمه و تعلیقات: سید محمدرضا حسنی/ مهدی علیپور (با مقدمه ای از: محمد لگنهاوسن) توسط دفتر نشر معارف در سال 1382 به زیور طبع آراسته گردید. این کتاب ترجمه ای است از Quandaries and Virtues against Reductivism in Ethics.

مترجمان محترم: کتاب حاضر در یک مقدمه و سه بخش تنظیم شده، و بدون احتساب مقدمه، دارای هشت فصل است:

بخش اول با عنوان «تحویل گرایی در نظریۀ اخلاقی» دارای سه فصل است:

1/ اخلاق مسئله محور؛

2/ شأن نظریه های اخلاقی رایج؛

3/ توان توجیهی نظریه های اخلاقی رایج.

بخش دوم با عنوان «به سوی یک نظریۀ اخلاقی تحویل ناگرا» نیز دارای سه فصل است:

4/ دو توفیق برای منون در تعریف فضایل؛

5/ دفاع از کمال گرایی؛

6/ آرمان های فضیلت و الزام اخلاقی.

و بخش سوم با عنوان «تعلیم و تربیت برای نیل به منش شایسته»، دارای دو فصل است:

7/ احتراز از تلقین اخلاقی؛

8/ در پی انسان شایسته.

بخش اول کتاب

در بخش اول، نویسنده تحویل گرایی را زیر سؤال می برد. وی در سه فصل این بخش، تمامی دیدگاه های هتجاری، مانند سودگرایی و غایت انگاری، وظیفه گرایی، قراردادگرایی و فضیلت محوری به معنای رایج آن را در باب صواب و خطای اخلاقی به اتهام تحویل گرا بودن نقادی می کند. پینکافس معتقد است: فروکاهش همۀ مسائل اخلاقی به یک یا چند اصل محدود، کاری ناصواب است؛ زیرا اگرچه گاهی این صواب لازم هستند، اما کافی نیستند.

نویسنده در فصل نخست این بخش، این دیدگاه را که موضوع اخلاق صرفاً ارائه راه حل­هایی است که با به کارگیری نظریۀ اخلاق برای حل مسائل و معضلات ارائه می شوند، مورد انتقاد قرار می دهد. به دلیل آنکه این نظریات شأن غایی اخلاق را رفع اوضاع و احوال مسأله آفرین می دانند. پینکافس آنها را «مسأله محور» می نامد. به نظر وی این نظریات هیچ توجه و نگاهی به فاعل اخلاقی و انگیزه ها، تمایلات، فضایل و در نهایت، ویژگی های شخصیتی و منشی او ندارند. به نظر پینکافس علت ایجاد چنین رویکردی در نظریات اخلاقی، احساس ضرورت ایجاد نوعی اخلاق همگانی است. اما به نظر او، اگر ما یک اخلاق همگانی ایجاد کنیم، چنین اخلاقی مختص انسان کلی و انتزاعی خواهد بود؛ انسانی که فاقد هرگونه هویت خاص اخلاقی است.

در فصل دوم این بخش، پینکافس نقد دیگری بر نظریه های اخلاقی رایج وارد می کند که اگرچه ارتباط نظریه های اخلاقی تحویل گرا با مسائل اخلاقی این است که این نظریه ها برای حل مسائل اخلاقی به کار می روند، اما نکتۀ مهم این است که مسائل اخلاقی مستقل از نظریه های اخلاقی وجود دارند و این گونه نیست که توسط این نظریه ها تعریف شوند. در نتیجه از نظر وی وظیفه و شأن نظریه های اخلاقی تعیین محدودۀ مسائل اخلاقی نیست، و مسألۀ اخلاقی را نه با توجه به یک نظریۀ اخلاقی، بلکه با توجه به ملاک ها و آرمان هایی که افراد دارند، می توان تعریف کرد.

در سومین فصل از بخش اول کتاب، پینکافس ضمن بیان بدیهی نبودن ملاک هایی که نظریات اخلاقی برای اخلاقی بودن یک فعل، بدیهی فرض می کنند، نتیجه می گیرد که در قبال شک گرایی نسبت به این نظریات، تنها راه اثبات این ملاک ها این است که آنها را به بدیهیات اخلاقی ارجاع دهیم.

بخش دوم کتاب

این بخش، که «به سوی اخلاقِ فضیلتِ تحویل ناگرا» نام دارد، دارای سه فصل است در فصل اول این بخش، به تعریف فضیلت می پردازد. در این فصل، تعاریفی که فضیلت را به «ملکات»، «ملکات انگیزشی»، «عادات و مهارت ها»، «استعدادهای ذاتی» و «کیفیاتی که نمی توان به فراتر از آنها دست یافت»، تعریف کرده اند، مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.

در دومین فصل بخش دوم، وی به تبیین دیدگاه خویش در معیار صواب و خطا در احکام اخلاقی می پردازد.به نظر می رسد این فصل به همراه فصل دوم (اخلاق مسئله محور) و فصل نهم ( در پی انسان شایسته) از مهم ترین فصول کتاب باشند. عنوان این فصل «دفاع از کمال گرایی» است. به نظر وی فضیلت محوری از نوع کمال گرایی قابل دفاع است. در قرائت پینکافس، فضیلت محوری نوعی کمال گرایی است، که کمال در خود فضیلت ها نهفته است و اخلاقی بودن یا توجیه اعمال و احکام اخلاقی به واسطۀ ملاحظات فضیلت مندانه ای است که در درون آن وجود دارد، نه به خاطر غایت یا نتیجۀ دیگری در بیرون اخلاق همچون سودگرایان که غایت «ایجاد بیشترین سود» را معیار قرار داده اند، و نه به خاطر «وظیفه یا الزام»، آن گونه که کانتی ها به آن تمسک می جویند.

به طور کلی دیدگاه پنکافس دارای دو جزء است:

1/ فضیلت محوری: فضیلت محور در نظر وی، عبارت است از اینکه «هنگام سخن گفتن و اندیشیدن دربارۀ آنچه باید انجام داد، ملاحظۀ خاصی وجود دارد که بر مقبولیت اخلاقی حاکم است؛ ملاحظه ای که به فضایل و رذایل مرتبط است.» وی نام این ملاحظات را به اختصار، «ملاحظات فضیلت مندانه» می نهد: هر روش خاص عملی یا هر خط مشی خاصی اغلب با اوصافی همچون مهربان، بزدل، بی رحم و مانند آن و متضادهای آن اوصاف تعیین و توصیف می شوند. این اوصاف مجموعه عظیمی از ملاحظات را پدید می آورند که وی این مجموعه را مجموعه ملاحظات فضایل و رذایل می نامد؛ زیرا هر یک از اینها به ویژگی خاصی از عمل یا خط مشی اشاره دارد. به نظر وی ملاحظات فضیلت مندانه تعیین کننده یا توجیه کنندۀ مقبولیت های اخلاقی اند. اینها شامل انگیزه های عامل، شرایط او و حالات خاص عمل هم می شوند.

2/ کمال گرایی: کمال گرایی در عمومی ترین شکل آن می گوید روی هم رفته، پذیرش یا عدم پذیرش نهایی یک عمل یا سیاست باید از طریق میزان مطابقت آن عمل با سیاست یا معیارهای فضیلت تعیین شود. از اینرو، چون ملاحظات فضیلت مندانه مقبولیت اخلاقی را تعیین می کنند، خود دیدگاهی کمال گرایانه هستند، اگرچه ممکن است عمومی ترین شکل دیدگاه کمال گرایی اخلاقی نباشند.

در سومین فصل این بخش، نویسنده به بحث تعارض آرمان های فضیلت و الزام اخلاقی می پردازد. پینکافس در مسائل اخلاقی معتقد به «ملاحظات فضیلت مندانه» است که مربوط به آرمان ها فردی و ناپایدارند. اغلب نتیجه گرایان، قاعده گرایان و قراردادگرایان توسل به آرمان های شخصی را در اخلاق زیر سؤال می برند زیرا اولاً، این آرمان ها فردی و ناپایدارند. ثانیاً، این آرمان ها شخصی و غیر الزامی اند، در حالی که وظایف حقیقی اخلاقی همه الزامی اند. ثالثاً، ملاحظات مربوط به آرمان های شخصی، همه خودگرا هستند، در حالی که ملاحظات واقعی اخلاقی دیگرگرا هستند. نویسنده در این فصل به پاسخ به این اشکالات می پردازد.

بخش سوم کتاب

عنوان بخش سوم «تعلیم و تربیت به منظور نیل به منش شایسته» است. نویسنده در فصل هفتم، تحت عنوان «اجتناب از تلقین اخلاقی»  تلقین اخلاقی را زیر سؤال می برد و معتقد است تلقین اخلاقی به هیچ رو، خواه از طریق «شست و شوی مغزی» یا از طریق «اهتدا و آشناسازی جهت دار» مطلوب نیست.

نویسنده در فصل هشتم، به عنوان «در پیِ انسان شایسته»، دقیقاً به این مسأله می پردازد که معنای انسان شایسته چیست؟

ادموند ال. پینکافس (Edmund l. Pincoffs)

وی در 1919 در شیکاگو به دنیا آمد و در سال 1941 از دانشگاه کارولینای شمالی مدرک کارشناسی خود را دریافت کرد. در سال 1957 دکترای خود را از دانشگاه کرنل گرفت. وی از سال 1959 تا 1965 به عنوان استاد در تگزاس در سطوح کارشناسی تا دکتری دروس فلسفۀ تحلیلی، فلسفۀ اجتماعی و سیاسی، فلسفۀ اخلاق، فلسفۀ حقوق، فلسفۀ تعلیم و تربیت و تاریخ فلسفه تدریس می کرد و پس از بازنشستگی از سال 1989 تا 1991 که در شهر آستین ایالت تگزاس فوت کرد، عنوان استاد افتخاری آن دانشگاه را داشت.

     ----------------------
مطالب مرتبط:
کتاب «اخلاق» نوشتۀ جورج ادوارد مور
کتاب مبانی اخلاق، نوشتۀ جورج ادوار مور
کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر
کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»
بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق اثر ایمانوئل کانت 
«مابعدالطبیعه اخلاق: فلسفه فضیلت» اثر ایمانوئل کانت 
نقد عقل عملی
«اخلاق بدون هستی شناسی» اثر هیلاری پاتنم