عناصر پيشين عاطفه

شلر معتقد است كه ما معرفت هايي با ويژگي هاي آپريوري داريم كه اين عناصر پيشيني مربوط به عاطفه اند. اين حرف شلر هم در مخالفت با كانت است و هم در مخالفت با هيوم، زيرا نزد كانت عنصر پيشني نمي تواند عاطفه باشد و نزد هيوم عنصر عاطفي نمي تواند پيشيني باشد. شلر ميان ايندو جمع كرد و به عنصر پيشيني عاطفي قائل شد و آنرا از سنخ معرفت دانست يعني ما با يك حوزۀ شناختي آپريوري مواجه هستيم كه ملاك آن عقلانيت نيست، اين آپريوري ها ارزش هستند كه عناصر عاطفه هستند. پس ارزش ها از تجربه خارجي گرفته نمي شود بلكه آپريوري هستند. اين حرف بر ضد نوميناليست هاي اخلاقي است. نوميناليست هاي اخلاقي – حتي جان لاك – حسن و قبح را تجربي مي دانستند. يعني حسن و قبح معناي محصلي ندارند و بايد معناي آنها را جزء به جزء تحقيق كرد. اين نظر كاملاً پوزيتيويستي است و نوميناليسم اخلاقي به نسبي گرايي منجر مي شود. اما در اينجا ارزش هاي پسيني نيستند بلكه كاملاً پيشيني هستند. در نتيجه مطلق مي باشند و ضرورت و كليت دارند اما برخلاف نظر كانت فرمال نيستند. بنابراين شلر و كانت در اين مطلب كه ارزش هاي اخلاقي مطلق هستند و نسبي نمي باشند هم عقيده اند.

نوميناليسم اخلاق را نسبي مي كند. كانت با فرمال كردن ارزش هاي اخلاقي، آن را از زندگي دور مي كند. اگر ارزش هاي اخلاقي عاطفي باشند، آن گاه موضوع همدلي قرار مي گيرند و انسان ها در آن شريك مي شوند و ارزش را با يكديگر تبادل مي كنند. كودكان نيز خوبي و بدي را به نحو مادي، نه به نحو صوري، مي فهمند. يعني از طريق عاطفه خوبي و بدي را درك مي كنند. نه آن كه عقل عملي مستقل از هرگونه عاطفه و انگيزه دروني، رأساً خوبي و بدي را طرح كند.

ارزش هاي اخلاقي نزد كانت انتزاعي مي شوند حال آنكه نزد شلر تجربي اند و به هم افقي احتياج دارند. عاطفه نزد شلر نيرو و ديناميسم است كه در انسان جاري مي شود و انسان ها در آن مشاركت مي كنند. در هم افقي عاطفي اين ارزش هاي آپريوري درون انسان كشف مي شوند، پس انسان واجد ارزش هاست. آپريوري هاي عاطفي مادي است نه فرمال. پس اخلاق در تفكر شلر مبتني بر عقلانيت نيست بلكه مبتني بر عاطفه بشر است. زيرا وجه شناختي در عاطفه پراتيك(عملي) است حال آنكه وجه شناختي در عقل تئوريك است. از آن حيث كه انسان عمل است، وجه عملي او مقدم بر وجه نظري است، در نتيجه ارزش هاي عاطفي آپريوري هستند و مي توانند نسبت برقرار كنند. در مجموع ارزش هاي اخلاقي، ارزش هاي اجتماعي را بنا مي گذارند. در تفكر كانت حتي اگر فرد، گسسته از ساير انسان ها زندگي كند، به همان نحوي رفتار خواهد كرد كه اگر در جامعه با تمام روابط اجتماعي زندگي مي كرد.

شلر گاهي انسان را حامل ارزش مي داند و گاهي او را والاترين ارزش مي نامد. وي ارزش هاي اخلاقي را ابژكتيو مي داند نه سوبژكتيو زيرا عاطفه امري تجربي است كه با عمل و بيرون از انسان مرتبط است و به هم افقي احتياج دارد. اين ارزش ها هرچند به نحو مادي آپريوري مي باشند اما به ابژكتيو ديده مي شنود. يعني اين ارزش ها در سطح وجدان تجربي بشر و زندگي عملي او واقعاً ارزش هستند و مطلق و عيني مي باشند. شلر پشتوانه عقلاني اخلاق را حذف مي كند و با فرمال بودن اخلاق مخالف است. وي عقل را نفي نمي كند اما تقدم عقل در حوزه اخلاق را نمي پذيرد.

انواع ارزش

از نظر شلر ارزش اخلاقي درون سيستم ارزش ها نيست بلكه خارج از آن است. گاهي منشا ارزش ها امور حسي است. مثلاً گاهي از لذت سخن مي گوييم. گاهي منشأ ارزش ها امور عقلي است و گاهي منشأ ارزش ها امور روحي است و گاهي نيز منشأ ارزش ها امور مقدس است. در هيچ يك از اين چهار مورد اخلاق ديده نمي شود. در تقسيم بندي شلر از منشأ ارزش ها، اخلاق وجود ندارد. در امور حسي ميل حاكم است. در امور عقلي نيز كه يك منشأ دروني دارد نه حسي، حسن و قبح محقق مي شود از قبيل زيبايي و زشتي يا مصلحت و مفسده. امور روحي، عمدتاً عاطفي هستند همانند محبت، ايثار و نوع دوستي. اين قبيل مسائل اخلاقي نيستند بلكه عاطفي هستند. منشأ برخي ارزش ها هم امور مقدس است. امر مقدس نزد شلر خداست. رستگاري ارزش مقدس است. امور اخلاقي مي تواند در هر يك از اين چهار دسته ارزش بگنجد و مي توان بر اساس هر دسته از اين ارزش ها، بحث اخلاقي داشت.

در نتيجه اخلاق با حس خارجي هم پيوند مي خورد و اين پيوند در لذت باوري و فايده باوري ظاهر مي شود. بنابراين ارزش هاي اخلاقي با جاي گرفتن در هر يك از اين چهار دسته نسبي مي شوند و در اين جا بحث از والاترين ارزش ها به ميان مي ايد. والاترين ارزش اخلاقي همان love (عشق، حب و محبت) است. با مراجعه به انجيل بايد آنرا عشق ترجمه كرد زيرا انجيل، خداوند را عشق مي داند.

 برگرفته از: برگرفته از: مدخل فلسفه غربي معاصر (تقريرات دكتر محمود خاتمي، به اهتمام مريم سادات) تتهران، علم، 1386.

-----------------------------------------

 مطالب مرتبط:

مقاله ای با موضوع «پدیدارشناسی اخلاق»

پديدارشناسي اخلاق (نيچه)