گزارشي از كتاب «اخلاق دينشناسي» اثر ابوالقاسم فنایی

گزارشی از کتاب اخلاق دینشناسی اثر ابوالقاسم فنایی
تاريخ دين از يك سوي، تاريخ دفاع است؛ چه بسيار چشمهايي كه زير نور شمع و چراغ پيهسوز، تار شدهاند تا دين را حفظ كنند. هنوز در سراسر جهان اسلام، بسيار كسان هستند كه آرزومندانه، در سودايي پرثواباند، اينكه حداقل يكي از فرزندانشان، «سرباز پيامبر يا امام زمان» شود و از دين نبي دفاع كند؛ و تاريخ دين، از ديگر سوي، تاريخ انكار است؛ تا نبي از حرا پايين آمد، اصحاب انكار بر گرد او حلقه زدند و ديوانه و شاعرش خواندند. اگرچه تاريخ انكار، كمتر نگارش يافته اما همبافته تاريخ ايمان است و همزاد بعثت.
شما در تئوري ناظر آرماني، اخلاق سکولار و اخلاق ديني را بر هم منطبق ميدانيد و ميگوييد چون در اخلاق ديني، ناظر آرماني خداست و در اخلاق سکولار، عقل و وجدان اخلاقي است و حکم اين دو ناظر آرماني تفاوتي با هم ندارند، بنابراين اخلاق سکولار با اخلاق ديني برابر است. به نظر ميرسد، اين ديدگاه، نسخه راحت الحلقومي باشد. چگونه ميتوان با اين مدعا که خداي دين، خداي اخلاق است و نه خداي فقه، به راحتي تقابل و تقاطع عميق بين دو نگرش ديني و سکولار به اخلاق را آنچنان ناديده انگاشت که اين دو را يکي پنداشت؟
در همان کتاب (دين در ترازوي اخلاق) تصريح کردهام که اخلاق ديني موجود و اخلاق سکولار موجود تفاوتها و بل تعارضهاي گسترده و عميقي با يکديگر دارند. اساساً يکي از اهداف من براي نگارش، آن کتاب يافتن راهحلي معقول و رضايتبخش براي حل اين تعارضها بوده است. همچنين گفتهام که اخلاق موجود، يعني اخلاق آنگونه که هست، خواه ديني و خواه سکولار، درواقع صورتبندي و توصيف رفتار انسانهاي جايزالخطاست و لذا کامل نيست و در معرض نقد و ارزيابي و حک و اصلاح قرار دارد. اما اين ادعا درباره اخلاق آرماني، خواه ديني باشد و خواه سکولار، صادق نيست. منظورم از اخلاق آرماني عبارتست از «اخلاق؛ آنگونه که بايد باشد».
يک اخلاق آرماني بيشتر نداريم و آن اخلاق آرماني در آن واحد، هم ميتواند فراديني باشد و هم مورد پذيرش دين واقع شود، يعني به يک معنا هم ديني باشد و هم سکولار. دليلش اين است که ناظر آرماني در قلمرو اخلاق، که حکمش يا منشاء «وجود» احکام اخلاقي است و يا منشاء «معرفت» احکام اخلاقي، نسبت به يک موضوع با لحاظ جميع خصوصيات دخيل در ارزيابي و داوري اخلاقي حکم واحدي دارد، در اين صورت فرقي نميکند که اين ناظر آرماني خدا باشد يا عقل انسان.
جرياني كه به عنوان «روشنفكري ديني» شناخته ميشود، دو چهره متفاوت دارد: يك چهره سياسي- اجتماعي و يك چهره انديشگي. مناسبترين چارچوب براي بررسي وجه انديشگي روشنفكري ديني روششناسي «برنامه پژوهشي» است. چون در اين مورد به مناسبتهاي ديگري طرح بحث كردهام در اينجا از تفصيل بيشتر آن خودداري ميكنم. در اينجا ادعاي من اين است كه برنامه پژوهشي روشنفكري ديني، كه ميتوان آن را «نوانديشي ديني» ناميد يك «برنامه پژوهشي پيشرو» است. در ديدگاه لاكاتوش «برنامه پژوهشي پيشرو» در مقابل «برنامه پژوهشي تباه شونده» قرار ميگيرد. برنامههاي پژوهشي را بر حسب نظريههايي كه توليد ميكند طبقهبندي ميكنند.
نسخهاي از کتاب «اخلاق دينشناسي» دکتر ابوالقاسم فنايي را پيش از انتشار نزد يکي از برجستهترين روشنفکران ايراني بردم و گفتم به نظرم بهترين کتاب سالهاي اخير در سنت «روشنفکري ديني» است. با وجود آنکه اهل اغراق و تملق نيست، بعد از خواندن کتاب گفت: «به نظرم غنيترين کتاب سنت «روشنفکري ديني» در تمام سالهاي پس از انقلاب است و خردپسندانهترين الگوي دفاع از دين و نقد اخلاقي دين رسمي».
منبع:
سال دوم، شماره هفدهم، آذر ۱۳۹۰
-----------------
مطالب مرتبط:
خداي فقه، خداي اخلاق
فقه را بر جای اخلاق ننشانیم
برنامه پژوهشي پيشرو
مرحله بعدي «روشنفکري ديني»