كتاب خوبي، الزام اخلاقي و امر الهي

كتاب «خوبي، الزام اخلاقي و امر الهي؛ بررسي تطبيقي آراي آدامز و متفكران شيعه» اثر مشترك محمود مرواريد و احمدرضا همتي مقدم به سال 1389 از سوي نشر پژهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي قم به زيور طبع آراسته گرديد.

بخشي از سخن با خواننده.....

روبرت آدامز/Robert Merrihew Adams فيلسوف معاصر به نوسازي عناصر تقرير سنتي نظريۀ امر الهي پرداخته است. وي كه خود يك فيلسوف تحليلي است براي طرح خود به ظرفيت كمابيش جديدي كه پيشرفت‌هاي اخير در فلسفه تحليلي در اختيار گذارده، روي آورد؛ فلسفه‌اي كه با تحليل موشكافنه جرج ادوارد مور دربارۀ معناي خوبي و در فضاي فرااخلاق در 1903 وارد دورۀ اصلي حيات خودش شد. آدامز تلاش مي‌كند بر پايۀ نظريه‌اي جديد در باب معنا به نوسازي برخي از عناصر نظريۀ امر الهي بپردازد تا در نهايت تقريري از اين نظريه را پيش نهد كه ايرادهاي مخالفان نظريۀ امر الهي را برطرف كند. او در كتاب خوب‌هاي متناهي و خوب نامتناهي/Finite and Infinite Goods در پاسخ به مسئلۀ اوثيفرون، احتمال اول را برمي‌گزيند و مي‌گويد: خداوند به امور خوب امر مي‌كند؛ چون خود آنها خوب‌اند، ولي اين خوبي را از شباهت به خوبي متعالي و متناهي به‌دست آورده‌اند كه كسي جز خود خداوند نيست.
شايد بيراهه نباشد اگر بگوييم كه آدامز هم كوشيده شورمندانه‌هاي موحدانه مؤمنان را پاسخ دهد و هم متانت عقلانيت مخالفان را حرمت نهد و اشكالات ايشان در بخش‌هاي سست نظريۀ امر الهي را معتبر شناسد و در صدد تأمين سنجه‌هاي اين عقلانيت برآيد.
آدامز دو نظريه ارائه كرده است: يكي در باب معناي خوبي و ديگري در باب معناي الزام. در مورد اول (خوبي) پيشنهاد آدامز به طور كامل به مواضع عدليه در بحث حسن و قبح نزديك مي‌شود، ولي در مورد دوم (الزام) در يكي از سه مؤلفۀ اصلي نظريۀ خود، اشعري مسلك باقي مي‌ماند.
تا آنجا كه صرفا به اعتبار و صحت نظريه‌ آدامز مربوط مي‌شود بايد در دو ناحيه به تأمل و بررسي پرداخت:
يكم – در وثاقت و كارايي ابزار اصلي اين نظريه: بنياد نظريۀ آدامز بر پايۀ يكي از فرآورده‌هاي جديد سنت فسلفه تحليلي استوار است كه عبارت است از نظريۀ معناشناختي كريپكي – پاتنم. لازم است مؤلفه‌هاي معناشناختي، هستي‌شناحتي و معرفت‌شناختي اين نظريه مستقلا در بوته نقد گذاشته شود.
دوم – در شيوه كاربست اين ابزار: مرحلۀ دوم نحوه كاربست نظريۀ معناشناختي كريپكي – پاتنم در پرسمان معناي خوبي و بايد اخلاقي است؛ پرسش اين است كه آيا آدامز اين ابزارِ بر فرض كارامد را به‌درستي به استخدام در‌آورده و به‌درستي از آنها بهره برده است يا خير؟ مثلا آيا وي در ادعاي خود كه دو مفهوم «خوبي» و «شباهت به خداوند» به يك حقيقت خارجي ارجاع مي‌شوند و همچنين «الزام» و «مورد امر خدا قرار گرفتن» قابل ارجاع به يك حقيقت‌اند، ره به صواب پيموده يا نه؟

نگارندگان در مقدمه، كتاب پيشرو را چنين معرفي مي‌كنند

كتاب حاضر محصول طرح پژوهشي است كه هدف آن بررسي يكي از شاخص‌ترين آراي اخير در زمينه «نظريه امر الهي» و مقايسه آن با برخي از مهم‌ترين نظريات متفكران شيعه است..... پس از مطالعه آراي مختلف در زمينه نظريه امر الهي خصوصا ديدگاه‌هاي اخير كه توسط آلستون، آدامز و كويين (كويين متأخر) ارائه شده، نظريه‌هاي روبرت آدامز را براي نقد و بررسي برگزيديم.
در سنت فلسفه تحليلي، نظرهاي متأخر در زمينه‌ نظريه امر الهي آرايي كاملا جديد هستند كه ويژگي‌هاي جذابي دارند. از سوي ديگر به نظر مي‌رسد يكي از دل‌مشغولي ‌هاي متفكران شيعه نيز بررسي رابطه ميان الزام اخلاقي و امر الهي بوده و هست. در ميان فيلسوفان تحليلي نظرهاي آدامز عمق و جذابيت ديگري دارد.
او علاوه بر نظريۀ امر الهي، نظريه‌اي جالب توجه در باب «خوبي» نيز ارائه داده كه كاملا الهياتي است و از منظري ديني و خداباورانه تنسيق شده است. بدين ترتيب محور كار را ديدگاه آدامز قرار داديم. طبيعي است كه بهترين منبع، كتاب خوب‌هاي متناهي و خوب نامتناهي بود. اين كتاب مهم‌ترين اثر آدامز به شمار مي‌رود كه نظريه امر الهي خود را به طور كامل و مبسوط در آن بيان كرده است. اين كتاب محصول بازبيني و حك و اصلاح هجده مقاله در حوزه‌هاي اخلاق، فسلفه، دين و الهيات است كه آدامز آن‌ها را به‌صورت يك كل يكپارچه و منسجم مرتب كرده است. او در اين كتاب چارچوبي «خداباورانه» - و نه صرفا مسيحي – را براي اخلاق در نظر گرفته است و قصد دارد نشان دهد كه خداباوري، فهم  ما از اخلاق را غني مي‌كند. البته هدف ما شرح و بررسي موشكافانه و كامل كتاب آدامز نبوده است، بلكه قصد ما ارائه امهات بحث او در زمينه «خوبي» و «الزام اخلاقي» است؛ در نتيجه ما صرفا خودمان را به كتاب محدود نكرديم، بلكه مقالات ديگر او و نقدها و دفاعيات مختلف بر كار او را نيز مدنظر قرار داديم تا از اين ميان بصيرت‌هايي براي بخش مربوط به آراي دانشمندان شيعه به‌دست آوريم.
آدامز از فيلسوفاني است كه در سنت تحليلي رشد كرده است؛ بنابراين مبناي كار او آراي ديگر فيلسوفان تحليلي خصوصا در فلسفه زبان بوده است. ما سعي كرديم بنيان‌هاي كار او (خصوصا نظريۀ معناشناختي كريپكي – پاتنم در زمينه انواع طبيعي) را به طور دقيق معرفي و بحث كنيم تا نظريه او وضوح بيشتري يابد...
چنانچه اشاره شد. بررسي رابطه ميان حسن و قبح و الزام اخلاقي از يك‌سو و فرمان‌هاي خداوند از سوي ديگر يكي از مهم‌ترين و كهن‌ترين مسائل كلامي و اصولي در سنت فلسفه اسلامي و شيعي بوده است. متفكران شيعه و آدامز در پيش‌فرض‌هاي زيادي، از جمله واقع‌گرايي و شناخت‌گرايي در اخلاق، باور به وجود خداوند و باور به خوبي و عدالت‌ نامتناهي خداوند با يكديگر اشتراك دارند، لذا بررسي اينكه اين پيش‌فرض‌هاي مشترك تا چه اندازه به ديدگاه‌هاي مشترك و نزديك به‌ هم يا متفاوت و گاه متضاد در مسائل فرااخلاق انجاميده است، به مقدار زيادي توجه‌برانگيز و جالب است....
متفكران شيعه ديدگاه‌هاي مختلفي را درباره تعريف و ماهيت حسن و قبح و الزامات اخلاقي مطرح كرده‌اند. در اين نوشتار درصدد نبوده‌ايم همه اين ديدگاه‌ها را ارائه و بررسي كنيم، بلكه تنها درپي نظرياتي بوده‌ايم كه شباهت معناداري با ديدگاه آدامز داشته باشند و به‌گونه‌اي رهيافت‌هاي مشتركي ميان آنها ديده شود، به همين دليل از ميان اين نظريات متعدد تنها به طرح و بررسي دو نظريه درباره حسن و قبح (نظريه مشهور متكلمان و آخوند خراساني) و يك نظريه درباره الزام (نظريه مشهور متكلمان) و مقايسه آنها با ديدگاه آدامز پرداخته‌ايم. از ديگر مباحث اين كتاب مقايسه ديدگاه آدامز يا اشاعره درباره الزامات اخلاقي است. اشاعره طرفدار نظريه امر الهي در سنت اسلامي هستند از اين‌رو مقايسه نظريه آدامز و اشاعره بحثي جالب توجه و حائز اهميت به شمار مي‌آيد. همچنين اين مسئله را بيان كرده‌ايم كه آيا استدلال شيعيان عليه نظريه امر الهي اشاعره، چالشي را براي ديدگاه آدامز پديد مي‌آور يا نه.                 

مدخل‌هاي اخلاقي در دايرة‌المعارف اينترنتي فلسفه

Bioethics

------------

مطالب مرتبط:

جديدترين مدخل‌هاي اخلاق در دايرة‌المعارف استنفورد

تجديد چاپ کتاب «درآمدي به فلسفه اخلاق» اثر آر.اف. اتكينسون

فلسفه اخلاق به زبان ساده
  مجيد بيگلر


    از ميانه دهه 70 و با عطف نظر گروهي از نوانديشان ديني به مسائل فلسفه دين و كلام جديد، فلسفه اخلاق به عنوان يكي از «فلسفه هاي مضاف» نيز در كانون توجه قرار گرفت و برخي از انديشمندان و روشنفكران ايراني كوشيدند با ترجمه و تاليف آثاري به معرفي اين شاخه فلسفي بپردازند. گروهي از متفكران نيز كه در حوزه دانش سنتي و فلسفه اسلامي متخصص بودند با الهام گرفتن از مباحثي كه فلسفه اخلاق خوانده مي شد، به نگارش آثاري در زمينه فلسفه اخلاق اسلامي پرداختند.
    فلسفه اخلاق به معناي نقد مفاهيم اخلاقي در قرن بيستم جايگاهي واضح و متمايز يافت، اگرچه تحليل و بررسي مفاهيم و گزاره هاي اخلاقي همواره يكي از دغدغه هاي اصلي فيلسوفان بوده و هست و فلاسفه بزرگي چون ارسطو، كانت و اسپينوزا كتاب هاي مستقل و جامعي تحت عنوان اخلاق يا با موضوع آن نگاشته اند.
    آنچه فلسفه اخلاق در سده بيستم را تا حدودي از اين نظرورزي هاي ژرف مجزا مي كند، نحوه پرداخت و به اصطلاح روش شناسي فلسفه اخلاق جديد است كه عمدتا مبتني بر تحقيقاتي است كه فيلسوفان آنگلوامريكن در حوزه فلسفه تحليلي ارائه كرده اند و ابزارهاي مفهومي مهمي براي تحليل گزاره ها و مفاهيم اخلاقي فراهم آورده اند. دسته بندي مباحث فلسفه اخلاق نيز بر همين اساس شكل گرفته است.
    زنده ياد دكتر سهراب علوي نيا، استاد فقيد فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي (1387-1322) يكي از نخستين دانش پژوهان فلسفه در ايران بود كه برخلاف جريان رايج در ميان علاقه مندان به فلسفه در ايران كه عمدتا به فلسفه قاره يي و اروپايي علاقه مندند، متوجه اهميت فلسفه تحليلي شد و يكي از نخستين كتاب هاي تحقيقي و دانشگاهي در زمينه معرفي فيلسوف بزرگ جريان تحليلي يعني لودويگ ويتگنشتاين نوشته اوست.
    به تازگي نشر هرمس اثري با ترجمه دكتر سهراب علوی نيا با عنوان «درآمدي به فلسفه اخلاق» نوشته آر.اف. اتكينسون منتشر كرده است. كتاب شرحي منطقي، ساده و واقع بينانه از قلمرو فلسفه اخلاق است و براي خواننده غيرمتخصص و علاقه مندي كه بخواهد مطالعاتش را در اين زمينه آغاز كند، مقدمه خوبي است.
    نويسنده در فصل اول با عنوان سرآغاز فلسفه اخلاق را «پژوهشي فلسفي در علم اخلاق» معرفي مي كند و آن را از تحقيق در امر واقع به عنوان يك علم و همچنين از اخلاق گرايي كه دانشي در مرتبه اول است، متمايز مي كند. اخلاق در يك جامعه شامل فضايل خاص يا قواعد ويژه يي براي رفتار است. فلاسفه در جست وجوي وجه مشتركي بين اين فضايلند يا سعي مي كنند آن قواعد متعدد را از اصولي بنيادي مانند اصل سودمندي يا امر مطلق اخلاق استنتاج كنند و نظامي اخلاقي برپادارند.
    فصل دوم تعارض تكاليف اخلاقي نام دارد. تعارض اخلاقي مشكلي است كه هر انساني به احتمال زياد در زندگي به آن دچار مي شود، دوراهي هايي كه جز با نظرورزي فلسفي راه چاره يي برايشان يافت نمي شود. براي حل تعارضاتي كه در قواعد اخلاقي پيش مي آيد تكليف را به مطلق و نسبي تقسيم مي كنيم. تكاليف مطلق قطعيت دارند و با حقوق افراد خاصي متضايفند اما وظايف نسبي هيچ كدام از اين دو صفت را ندارند. البته انسان ها الزاما وظايف مطلق را انتخاب نمي كنند. اگر آنها را به صورت محرمات در نظر بگيريم و بر وجه افتراق بين انجام يك كار و اتخاذ موضعي انفعالي تاكيد ورزيم، اين تعارض منتفي مي شود. براي طرح مطلق هاي اخلاقي چاره يي جز اين نداريم.
    فصل سوم با عنوان خود و ديگران به وظيفه فرد نسبت به خود مي پردازد و تعارض ميان اخلاق و خرد را بررسي مي كند. در اين فصل اخلاق اجتماعي نيز مورد بحث قرار مي گيرد.
    فصل چهارم كتاب موضوع حسن و قبح را مد نظر قرار مي دهد. حسن و قبح اخلاقي فقط به اداي تكليف يا ترك آن بستگي ندارد. در اينجا مفهوم حد متوسط رفتار مطرح است و گاهي فراروي از حد تكليف نيز ستايش برانگيز است.
    نويسنده در فصول پنجم و ششم پايگاه فلسفي احكام يا گزاره هاي اخلاقي را مورد بحث و تحليل قرار مي دهد. به تعبير نويسنده «امروزه بحث از پايگاه احكام اخلاقي و موضوعات وابسته به آن از مهم ترين مسائل فلسفه اخلاق در كشورهاي انگليسي زبان است.» به اين منظور نويسنده در دو فصل پياپي راه حل هايي را كه براي توضيح اين مساله ارائه شده از پوزيتيويسم اخلاقي، خردگرايي، تجربه گرايي تا شناخت ناگرايي و نظريه عاطفي معرفي مي كند. فصل پاياني كتاب به رابطه اخلاق با علم و دين مي پردازد. از ديرباز اين موضوع مطرح بوده است كه با توجه به دين آيا همچنان نيازي به اخلاق هست؟ يعني آيا اين دو با يكديگر همپوشاني ندارند؟ از سوي ديگر اعتبار احكام اخلاقي در برابر قوانين و گزاره هاي علمي تا كجاست؟ سوال ديگري كه در اين فصل نويسنده مي كوشد به آن پاسخ دهد اين است كه قلمرو اخلاق علمي تا كجاست؟
    كتاب با بياني ساده و روان قلمروهاي متنوع فلسفه اخلاق معاصر را تشريح مي كند و در پايان هر فصل خلاصه يي از مطالب آن بخش را ارائه مي كند. همچنين نويسنده در انتهاي هر فصل منابع متنوع و مفيدي را كه براي آشنايي مفصل تر با مباحث مطروحه است، معرفي مي كند.
    كتاب با بخشي تحت عنوان اصطلاحات خاتمه مي پذيرد كه در آن نويسنده مهم ترين اصطلاحات فلسفه اخلاق را به نحو اجمالي و مفيد توضيح مي دهد، مفاهيمي چون احكام ارزشي، آزادي، اخلاق آرماني، برائت و اعتذار، امر مطلق اخلاقي، با وجداني، بداهت ذاتي، بي طرفي اخلاقي و... از مفاهيمي هستند كه در اين فصل معرفي مي شوند.
    
    
  منبع: روزنامه اعتماد، شماره 2418 به تاريخ 24/3/91، صفحه 8 (انديشه)

لازم به ذکر است که کتاب پيشرو
درآمدي به فلسفه اخلاق پيشتر در سال 1369 توسط مركز ترجمه و نشر كتاب به چاپ رسيده بود، از اينرو اخلاق نشر اقتضا مي‌کرد که در تجديد چاپ آن توسط هرمس، ذکري از چاپ سابقش مي‌رفت.

درآمدي بر فلسفه اخلاق معاصر (ترجمه اي جديد از كتاب اخلاق گنسلر)

مشخصات كتاب:

درآمدي بر فلسفه اخلاق معاصر
ETHICS a Contemporary Introduction

نوشته: هري ج. گنسلر

ناشر: علمي و فرهنگي

ترجمه: مهدي اخوان

كتاب حاضر درسنامه اي است كه تفكر فلسفي – منطقي را در زمينه اخلاق به كار مي گيرد؛ بسياري از ديدگاه‌هاي اصلي حوزه‌هاي فرا اخلاقي و اخلاق هنجاري را در بر گرفته و اين ديدگاه ها را درباره موضوعاتي مثل نژاد پرستي، تعليم و تربيت اخلاقي و سقط جنين به كار مي بندد تا نشان دهد كه چگونه نظريات به ظاهر انتزاعي در فلسفه اخلاق به مسائل ملموس زندگي هر روزه انسان ها مربوط مي شود.


اين كتاب به قلم روشن و موجز نويسنده اي نگاشته شده كه در زمينه نگارش كتاب درسي مجرّب است و از ابزارهاي آموزشي در كتاب و سايت خود براي تفهيم مطالب كمك مي گيرد.

گنسلر در پيشگفتار اين كتاب مي گويد: «در تأليف كتاب حاضر كوشيده‌ام وضوح و اختصار را رعايت كنم. همچنين از مثال‌هايي كه براي دانشجويان گويا هستند استفاده كرده‌ام و تلاش كرده‌ام نشان دهم چگونه رويكردهاي مختلف مي‌توانند بر زندگي ما تأثير نهند. در عين حال كه در برابر بسياري از ديدگاه‌ها سرسختانه استدلال كرده‌ام، كوشيده‌ام بي‌طرف و منصف باشم. دغدغه من اين نيست كه دانشجويان با من هم داستان باشند، بلكه اين است كه مسائل را عميق‌تر مورد مداقه قرار دهند و به رويكردهايي دست يابند كه مي‌توانند به نحوي سازگار از آن ها تبعيت كنند.»

مترجم با اذن مؤلف تمرين‌هاي اينترنتي اين كتاب را ترجمه كرد و در كتاب آورد. تخصص اصلي هري گنسلر، استاد فلسفه در دانشگاه جان كارول در كولند، منطق و فلسفه اخلاق است. 

مطالب کتاب

  • یادداشت نویسنده برای خواننده‌ی فارسی‌زبان
  • سخن مترجم
  • پیش گفتار
  • درآمد
  • فصل اول: نسبی‌گرایی فرهنگی
  • فصل دوم: شخصی‌گرایی
  • فصل سوم: فراطبیعی‌گرایی
  • فصل چهارم: شهود‌گرایی
  • فصل پنجم: عاطفی‌گرایی
  • فصل ششم: توصیه‌گرایی
  • فصل هفتم: سازگاری
  • فصل هشتم: قاعده‌ی طلایی
  • فصل نهم: عقلانیت اخلاقی
  • فصل دهم: پیامد‌گرایی
  • فصل یازدهم: ناپیامدگرایی
  • فصل دوازدهم: تلفیق و جمع‌بندی
  • پیوست: تمرین‌های کامپیوتری
  • واژه‌نامه‌ی توصیفی
  • کتاب‌شناسی
  • واژه‌نامه‌ی فارسی به انگلیسی
  • واژه‌نامه‌ی  انگلیسی به فارسی


برخي از كتاب هاي نويسنده بدين شرحند:

روايتي ساده از قضيه گودل (1984)،

اخلاق صوري (1996)(در دست ترجمه و انتشار از همين مترجم)،

مقدمه اي بر منطق (ويراست دوم) (2010)،

فرهنگ تاريخ منطق (2006)،

فرهنگ تاريخي فلسفه اخلاق (2008) و اخلاق و قاعده طلايي (2012).

منبع: + و +

-------------------------

مطالب مرتبط

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

کتاب «نسبی‌گرایی اخلاقی»

نسبی گرایی اخلاقی

تالیف: نیل لوی

ترجمه: اسفندیار زندپور

چاپ اول ۱۳۹۰ / نشر امیر کبیر / قیمت: ۳۴۰۰ تومان

مطابق دیدگاهی بسیار مشهور معیارهای لازم برای قابل قبول بودن یک قضاوت اخلاقی به فرهنگ و گروه اجتماعی که قضاوت در آن صورت می‌گیرد، بستگی دارد.
این دیدگاه نسبی‌گرایی نامیده می‌شود و مقبولیت خود را از این حقیقت می‌گیرد که فرهنگ‌ها و گروه‌های اجماعی در ظاهر معیارهای متفاوتی برای زندگی دارند. به عبارت دیگر آشنایی با اخلاقیات جوامع مختلف نشان می‌دهد که همگی ارزش‌های اخلاقی یکسانی ندارند بله هر جامعه‌ای به ارزش‌های اخلاقی خاص پایبند است تا جایی که گاهی این ارزش‌ها با ارزش‌های اخلاقی جوامع دیگر در تضاد است.

این کتاب در 7 فصل نوشته شده است.
نویسنده در فصل اول تلاش کرده حدود و قلمرو مبحث نسبی‌گرایی را تعیین کند که این به پرداختن به پرسش‌های اخلاقی و پرسش‌های فکری نیاز دارد.
در فصل دوم کتاب مساله فکری مربوط به نسبی‌گرایی اخلاقی منسجم‌تر بررسی شده است و به این پرسش پاسخ داده شده که آیا نسبی‌گرایی اخلاقی آموزه‌های منسجم است یا نه؟ در بخش سوم مسئله اخلاقی مربوط به نسبی‌گرایی تجزیه و تحلیل می‌شود. فصل چهارم به بررسی شواهد تجربی مربوط به نسبی‌گرایی می‌پردازد.
در فصل پنجم و ششم به بررسی راهکارهایی می‌پردازد که از طریق آنها اشتباه فرهنگ‌ها مشخص شود و در فصل پایانی میان نسبی‌گرایی و مطلق‌گرایی راهی میانه ترسیم شده است.
انتشارات امیرکبیر کتاب «نسبی‌گرایی اخلاقی» را در 179 صفحه با قیمت 3400 تومان منتشر کرده است.

منبع:

خبرگزاري فارس

-------------------------

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اين اثر، مطالعه‌اي عالمانه، جامع، موضوعي و به هنگام از نسبي‌گرايي محسوب مي‌شود كه مولف، تسلطي عالي بر مباحث مطرح در اين حيطه دارد و كار علمي او، محكم و بلكه تاثير‌گذار است.

براساس مطالب كتاب، «آموزه نسبي‌گرايي، موافقين و مخالفين خود را دارد. هواداران نسبي‌گرايي بر اين باورند كه نسبي‌گرايي ترويج دهنده تساهل است و اجازه نمي‌دهد كه ما باورها و آداب خود را به ساير فرهنگ‌ها تحميل كنيم. اين تصور كه نسبي‌گرايي مشوق يا بيانگر تساهل نسبت به تفاوت است، يقينا مهم‌ترين عامل يگانه تبيني جذابيت آن است. از طرف ديگر، مخالفين نسبي‌گرايي بر اين باورند كه نسبي‌گرايي اخلاقي اين توانايي را از ما سلب مي‌كند كه انتقادهاي لازم را در مورد نقض حقوق بشر، تبعيض و خشونت نسبت به زنان كه هم‌اكنون در برخي كشورهاي غربي وجود دارد، و يا ظلم حاكمان ستمگر و توسعه طلب به عمل آوريم.
استدلال‌هاي موجود موافق و مخالف نسبي‌گرايي در آن واحد استدلال‌هايي هم فكري و هم اخلاقي هستند. دغدغه ما هم حقيقت يا بطلان نسبي‌گرايي است، و هم پيامدهاي آن براي اخلاقيات، البته اين دو پرسش به نحو جدايي‌ناپذيري در هم تنيده‌اند؛ اما مفيد خواهد بود اگر حداقل در ابتداي كار جداگانه به آنها بپردازيم. بخش عمده‌اي از سردرگمي‌هاي موجود در بحث نسبي‌گرايي، از ناتواني در جدا نگه داشتن اين دو مساله از يكديگر، دست كم به طور موقتي برمي‌خيزد. بنابراين بخش عمده‌اي از اين كتاب به تلاش براي تفكيك اين دو دسته از مسائل، و نيز به طرح مباحث موجود له و عليه هر يك از آنها، پيش از تركيبشان با يكديگر، اختصاص يافته است.»

اين اثر در فصل نخست تلاش مي‌كند حدود و قلمرو مبحث نسبي‌گرايي را تعيين كند كه اين موضوع نيازمند پرداختن به پرسش‌هاي اخلاقي و نيز پرسش‌هاي فكري است. 

در فصل دوم كتاب مساله فكري مربوط به نسبي‌گرايي اخلاقي به صورتي عميق‌تر بررسي مي‌شود؛ يعني به اين پرسش مي‌پردازد كه آيا نسبي‌گرايي اخلاقي آموزه‌اي منسجم است يا خير؟ هدف اين بخش كشف اين حقيقت است كه آيا نسبي‌گرايي مي‌تواند درست باشد يا نه؟ آيا نسبي‌گرايي اخلاقي به لحاظ دروني منسجم است؛ يا متناقض با خود است؟ بسياري از استدلا‌ل‌هاي مطرح شده عليه اين آموزه عقلي هستند؛ يعني بر آنند ثابت كنند نسبي‌گرايي اخلاقي نمي‌تواند صحيح باشد. بنابراين در اين بخش عمدتا ـ‌هر چند نه منحصرا‌ـ با استدلال‌‌هاي پيشيني روبه‌رو خواهيم بود.

بخش سوم كتاب، مساله اخلاقي مربوط به نسبي‌گرايي را به همين صورت مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌دهد و فصل چهارم كتاب، به بررسي شواهد تجربي مربوط به نسبي‌گرايي مي‌پردازد. باورپذيري نسبي‌گرايي اخلاقي زماني به حد اعلاي خود مي‌رسد كه در ميان و مابين فرهنگ‌هاي مختلف تفاوت اخلاقي واقعي وجود داشته باشد و بتوان نسبي‌گرايي اخلاقي را به عنوان توضيحي براي اين تفاوت ارايه كرد. به هر حال، برخي فلاسفه امكان وجود هرگونه تفاوت اخلاقي قابل توجه در دنيا را رد مي‌كنند. بنابراين، اين بخش مواردي واقعي را مورد بررسي قرار مي‌دهد كه به عنوان مدركي براي نسبي‌گرايي اخلاقي ارايه شده‌اند. تلاش اين بخش آن است كه دريابد آيا فقط نسبي‌گرايي است كه به بهترين نحو ممكن مي‌تواند موارد ياد شده را توضيح دهد، يا راه‌هاي ديگر نيز براي توضيح آنها وجود دارد.

فصل‌هاي پنجم و ششم به بررسي راه‌هايي مي‌پردازند كه از طريق آنها، اشتباه اين دسته از فرهنگ‌ها را آشكار مي‌سازد. فصل پنجم سعي دارد در طبيعت انسان پايه و بنياني براي اخلاق بيابد. شايد ارزش‌هاي اخلاقي در نظم خدادادي جهان حك نشده باشند اما گونه ما (كه ما را از ساير جانداران متمايز مي‌كند) و فرايند تكويني كه ما را به اين صورت شكل داده، اين ارزش‌ها را تاييد مي‌كند.

فصل ششم به مشكلي مي‌پردازد كه اغلب آگاهي غلط خوانده مي‌شود. مساله تحت بررسي در اين بخش اين است كه آيا مي‌توان نشان داد مردم مي‌توانند به واسطه فرايند اجتماعي ‌شدنشان در ارزش‌هايي كه به آن باور دارند، دچار اشتباه شوند.

در بخش هفتم ميان نسبي‌گرايي ـ‌با برداشتي كه همگان از آن دارند‌ـ و مطلق‌گرايي، راهي ميانه ترسيم مي‌كند. سرانجام، گرچه نمي‌توان اخلاقي واحد را تاييد كرد اما مي‌توان نشان داد كه نقاط مثبت اخلاقي وجود دارد كه همه نظام‌هاي اخلاقي بايد آن را به رسميت بشناسند.

------------------------

مطالب مرتبط:

نگاهي اجمالي به برخي كتب اخلاقي منتشر شده 

کتاب واقع گرایی اخلاقی در نیمه قرن بیستم


کتاب «واقع گرایی اخلاقی در نیمه قرن بیستم» نوشتۀ سید اکبر حسینی قلعه بهمنی به سال 1383 توسط مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی به زیور چاپ آراسته شد.
بر وفق گفتۀ نگارندۀ اثر: بحث از هستی شناسی حقایق اخلاقی و تحقیق از اینکه آیا حقایق اخلاقی در عالم وجود دارند یا خیر، از مهم ترین مباحث در حوزۀ مباحث فلسفۀ اخلاق است. بحث از واقع گرایی و غیر واقع گرایی در حوزۀ اخلاق و این که آیا حقایق اخلاقی وجودی منحاز و مستقل در این عالم دارند یا خیر، ریشه در کهن ترین مباحث فلسفی دارد. گروهی از فیلسوفان در این زمینه، وجود حقایق اخلاقی (هم چون خیر و خوبی) را در زمرۀ مُثُل تلقی می کردند، عده ای این امور را صرف امر و نهی الهی برمی شمردند، بعضی این حقایق را جزء لاینفک طبیعت و عالم محسوس می داشتند و برخی نیز امر گوینده و حاکم به خوب و خیر بودن شیئ و کار خوب، و حتی دسته ای احکام حاوی بیان این امور را صرف ابراز احساسات و یا توصیه گوینده و حاکم حکم اخلاقی به دیگر اشخاص قلمداد می نمودند......... تمام این مباحث و اختلاف نظرها در وادی بود و نبود حقایق اخلاقی و به تبع آن معرفت و آگاهی انسان از آن حقایق را می توان در ذیل مباحث واقع گرایی اخلاقی قرار داد.
فصل اول: مفاهیم و کلیات به مباحثی چون سه مسئله مهم در عرصۀ اخلاق، واقع گرایی، واقع گرایی اخلاقی ، واقع گرایی و عینیت گرایی، معرفت اخلاقی و انگیزۀ اخلاقی اختصاص دارد.
فصل دوم: واقع گرایی اخلاقی در نیمه دوم قرن بیستم نزد اندیشمندان غربی، به مباحثی چون تفاوت ها واقع گرایی اخلاقیِ انگلیسی و امریکایی، (1) واقع گرایی اخلاقی انگلیسی (دیدگاه جان هنری مک داول در باب واقع گرایی اخلاقی، دیدگاه غیر واقع گرایانه مکی، مک داول، وجودِ حقایق اخلاقی را چگونه تبیین می کند و غیره) واقع گرایی اخلاقی امریکایی ( واقع گرایی و شک گرایی اخلاقی از نظر برینک و غیره) اختصاص دارد.
فصل سوم: واقع گرایی اخلاقی در نیمۀ دو قرن بیستم نزد اندیشمندان مسلمان، به مباحثی چون واقع گرایی اخلاقی در اندیشه های استاد شهید مطهری، نظریۀ واقع گرایانۀ استاد مصباح یزدی در باب حقایق اخلاقی و غیره اختصاص دارد.
در پایان کتاب بخشی تحت عنوان خاتمه وجود دارد که به پرسش هایی از این دست (واقع گرایی اخلاقی چیست؟، معرفت اخلاقی چیست؟، انگیزل اخلاقی چیست؟، و غیره ) می پردازد.   
-----------
مطالب مرتبط:
«اخلاق بدون هستی شناسی» اثر هیلاری پاتنم
فرا اخلاق(5): واقع گرایی اخلاقی1

فرااخلاق (6) واقع گرایی اخلاقی 2

دانلود مقالات ویژه اخلاق در فصلنامه پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت)

كتاب نظريه هاي فلسفه اخلاق



كتاب «نظريه هاي فلسفه اخلاق» مقدمه و گردآوري: فليپا فوت؛ ترجمه حسين كاجي، توسط انتشارات روزنه به سال 1387 به زيور چاپ آراسته شد و در سال 1388 به چاپ دوم رسيد. اين كتاب ترجمه اي است از Theories of ethics.
نگارنده در  مقدمه، كتاب را چنين معرفي مي كند: مقاله هاي اين كتاب حول دو محور مي چرخند؛ اول سرشت حكم اخلاقي و دوم، حوزه اي كه در تعيين (مصاديق) درست و نادرست متأثر از فائدۀ اجتماعي است. منشأ هردوي اين مباحث به قرن هجدهم برمي گردد، چرا كه فيلسوفان آن زمان بودند كه اخلاق را به دو بخش حس اخلاقي و نظريه هاي معرفتي در باب حكم اخلاقي تقسيم كردند و در انتهاي آن قرن بود كه بنتام تصريح كرد اصل فائده، مبناي خوبي اخلاقي است. مقاله هاي متأخر اين مجموعه (نه تا دوازده) كلاً همه در باب فائده گرايي است و از اينرو نسبت آنها با گذشته مشخص مي شود. فصول يك تا هشت ظاهراً ارتباط كمتري با مناقشات قرن هجدهم دارند اما با اين همه، اين ارتباط نيز نزديك است. همانند ما، هيوم و هم¬عصرانش، دلمشغولي امكان يا عدم امكان عينيتِ در احكام اخلاقي را داشتند. آنها پرسيدند كه خوبيِ اعمال خوب در چه وجود دارد؟ چگونه اين خوبي فهم مي¬شود؟ آيا اين خوبي از حكم كردن يا حس كردن است؟ آيا ما به وسيلۀ تفكر يا حس اخلاقي مي¬دانيم چه بايد انجام دهيم؟ آيا براستي در اين حوزه چيزي وجود دارد كه ما بدان معرفت كسب كنيم يا بحث اخلاقي به جاي سخن اينكه سخن از پژوهش¬هايي دربارۀ خوب و بد باشد بيشتر بيان احساسات¬مان است؟ خود هيوم كاوش در كيفيات اخلاقي را عبث مي¬دانست و اذعان مي¬داشت كه با ناميدن عملي با صفت خوب هيچ چيز نمي¬گوييم، هنگام انديشيدن در باب آن ما تنها احساس شعف¬انگيزي توأم با تحسين داريم...... نظريۀ اصلي مور اين است خوبي كيفيتي غير طبيعي و بسيط است كه به وسيلۀ شهود به دست مي¬آيد. در نظر او عمل درست عملي است كه كه بيشترين ميزانِ خوبي ممكن را به وجود آورد. اين باور اخير، مور را به يك فايده¬گرا مبدل مي¬كند. آنچه از نظريۀ مور كه بخصوص براي نسل¬هاي بعد او ضروري به نظر مي¬رسد تصريح مور به اين است كه اين احكام، عيني هستند و از طريقِ شهود به دست مي¬آيند. بنابراين او را شهودگرا مي¬نامند كه در اين عنوان با فيلسوفاني چون پريچارد و راس شريك است، چرا كه آنها معتقدند شهود اخلاقي مبناي حكم اخلاقي به حساب مي¬آيد ...
استونسن در مقالۀ نخست نظريه¬اي از معناي احساس در باب اصطلاحات اخلاقي ترسيم كرده كه به مباحث حلقۀ وين در بين سال¬هاي 1918 و 1919 برمي¬گردد. اينكه بحث¬هاي مور عليه طبيعت¬گرايي كامل نيستند، فرضيۀ مقالۀ سوم اين دفتر است. يكي از پرنفوذترين نظريه-هاي مربوط به احساس¬گرايي به وسيلۀ هِر بسط يافت و او كسي است كه به عنوان تجويزگرا معروف است. «هِر»، «معناي احساسيِ» استونسون را با معناي توصيه¬اي خود عوض كرد و توضيح داد كه واژه¬هايي نظير «خوب» و «بد» هنگامي كه با «اثر تحسيني» به كار مي¬روند توصيه¬اي به كار مي¬روند. در مقالۀ پنجم هِر اين موضع را اتخاذ مي¬كند و در مقابل گيچ قرار مي¬گيرد. گيچ با تبييني كه هِر از نقش «هدايت عمل» واژۀ خوب به دست مي¬دهد و همچنين با نظريۀ معناي توصيه¬اي او مخالفت مي¬ورزد.
در مقالۀ هفتم و هشتم اين كتاب يك مناقشۀ واقعي ميان هِر و جان سرل طرح مي¬شود. سرل از اين سخن مي¬گويد كه در حداقل يك مثال امكان اينكه استنتاج بايد از است صورت بگيرد، وجود دارد.
در مقاله¬هايي كه در فصول 9 تا 12 از اين مجموعه آمده¬اند آقايان آرمسون، مابوت، اسمارت و پروفسور رالز از مشكل خاصي در باب تفسير و دفاع از فايده¬گرايي اخلاقي سخن مي¬گويند. در اين مقالات تلاشي براي مواجهه با مشكلاتي كه دو سنخ از فايده-گرايان با آن روبرو هستند صورت گرفته است. از اين چهار مقاله، مقالۀ رالز پيچيده¬ترين است و نياز به بحث ويژه¬اي دارد.
در نتيجه مقالات اين كتاب از دو نوع متفاو.ت هستند چرا كه در حالي كه مور، استونسون، فرانكنا، گيچ، هِر، فوت و سرل از مشخصۀ منطقي حكم اخلاقي سخن مي¬گويند آرمسون، مابوت، اسمارت و رالز به تفسير و كفايت معيار پيشنهاد شده براي خوب و بد بذل توجه نشان مي¬دهند. اين گروه اخير اين نكته را بي¬پاسخ گذاشته¬اند كه آيا فايده¬گرا (فايده-گراي عمل محور يا قاعده محود) به مثابۀ يك شهودگرا، احساس گرا يا طبيعت گرا به حساب مي آيد يا نه؟ يك فايده گرا با توجه به اينكه چه نوعي از اصل فايده را مد نظر داشته باشد مي تواند جزء هر يك از سه شق باشد. اينكه او مي گويدك «اعمال تا آنجا درست هستند كه بيشترين شادي را براي بيشترين افراد به وجود آورد» مي تواند به مثابۀ 1) حكمي كه به وسيلۀ شهود به دست مي¬ آيد 2) بيان يك حالت يا 3) صدق تحليلي، در نظر گرفته شود. بدين علت است كه يك نظر له يا عليه فايده گرايي چيزي از موقعيت بخصوصي كه با توجه به نظريات شهودگرايي، فايده گرايي يا طبيعت گرايي در فلسفۀ اخلاق مي تواند به وجود آيد نمي گويد.

فهرست مطالب
1/ استدلال هاي مور عليه اشكال معين طبيعت گرايي اخلاقي؛ سي. ال. استونسون
2/ جوابي به منتقدانم؛ جي. اي. مور
3/ مغالطۀ طبيعت گرايي؛ دبليو. كي. فرانكنا
4/ خوب و بد؛ پي. تي. گيچ
5/ گيچ: خوب و بد؛ ار. ام. هِر
6/ باورهاي اخلاقي؛ فيليپا فوت
7/ چگونگي استنتاج «بايد» از «است»؛ جان. آر. سرل
8/ بازيِ تعهد كردن؛ آر. ام. هِر
9/ تفسير فلسۀ اخلاق جان استوارت ميل؛ جي. اُ. آرمسون
10/ تفسيرهايي از فايده گرايي ميل؛ جي. دي. مابوت
11/ دو مفهوم از قواعد؛ جان رالز
12/ فايده گرايي حداكثري و حداقلي؛ جي. جي. اسمارت

-------------------------------

« فليپا فوت» استاد سابق فلسفه در دانشگاه يو. سي . ال. اي/ متولد 3 اكتبر 1920/ متوفي 3 اكتبر 2010/ 

-------------------------------

مطالب مرتبط:

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب مبانی اخلاق، نوشتۀ جورج ادوار مور

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

اخلاق مبتنی بر قانون طبیعی



همجنس گرایی و آزار جنسی

همجنس گرایی و آزارجنسی دو مسئله عمده¬ای است که اخلاق مبتنی بر قانون طبیعی باید با آن¬ها دست و پنجه نرم کند.
یکی از ایرادهایی که بر “هم جنس گرایی” گرفته می¬شود این است که این طبیعی نیست. اما این حرف دقیقاً به چه معناست؟
1.    همجنس گرایی در طبیعت میان حیوانات دیده نمی¬شود،
2.    همجنس گرایی در رفتار جنسی عملی نابهنجار است،
3.    در همجنس بازی از اندام های جنسی برای مقاصدی استفاده می¬شود که بخشی از نقش درخور آن¬ها نیست.
همجنس گرایی به معنای اول طبیعی است، زیرا در حیوانات دیگر هم به چشم می¬خورد. (از باب مثال، کنرادلورنز همجنس گرایی را در میان غازها گزارش کرده است، همینطور در میان میمون ها بونوبو هم شایع است.) اما هم جنس گرایی به معنای دوم طبیعی نیست، زیرا ناهمجنس گرایی به وضوح هنجار است. اما همجنس گرایی به معنای سوم ممکن است طبیعی باشد یا نباشد. بستگی دارد به این که  نقش درخور اندام هایی جنسی چه باشد. اگر نقش درخورشان تولد مثل باشد و بس(که اینطور نیست، زیرا اندام های جنسی در دفع مواد زائد بدن نیز نقش دارد)، در این صورت روشن است که مردان و زنان همجنس گرا از اندام جنسی خود به این منظور استفاده نمی¬کنند، زیرا آن-ها به تولید مثل نمی¬پردازند. اما این هم هست که اغلب ناهمجنس گراها نیز اغلب اوقات از اندام های جنسی خود برای تولید مثل استفاده نمی¬کنند.(مثل سط جنین .) به هر تقدیر، اگر راست باشد که مردم به دلایل گوناگون آمیزش جنسی می-کنند ـ از اظهار عشق گرفته تا لذت جویی محض ـ در این صورت کاری که مردان و زنان همجنس گرا می¬کنند غیر طبیعی نیست.
4.    در هم جنس گرایی از اندام های جنسی صرفاً به شیوه¬هایی استفاده می¬شود که ممکن نیست بخشی از نقش درخور آن¬ها باشد.
این مدعا در صورتی درست است که تنها تولید مثل را نقش درخور آمیزش جنسی محسوب کنیم. و به این معنا همجنس گرایی غیر طبیعی خواهد بود. اما اگر فرض را بر این بگذاریم که رابطه جنسی نقش های درخور دیگری هم دارد، این مدعا قرین به صواب نخواهد بود.
سرانجام این که می¬توان تأکید کرد همجنس گرایی به معنای پنجم غیر طبیعی است و آن این که :
5.    این کار ترجیح شخصی یک شیوه زندگی است که با نحوه قوام یافتن ما برای زیستن به طریقی صواب تعارض دارد.
اما این ادعا با این احتمال مواجه است که، به قول عده کثیری، همجنس گرایی نوعی شیوۀ زندگی نباشد بلکه نوعی جهت گیری باشد ـ جهت گیری ای که وراثت تعیین¬کننده آن بود ـ و آدمی در مورد آن یا از خودش اختیاری ندارد و یا چندان مختار نیست.
هیچ کدام از این معانی مسئله طبیعی بودن یا طبیعی نبودن همجنس گرایی را به نحوی حل وفصل نمی¬کنند.
آزارجنسی
آزارجنسی  ـ رابطه جنسی مکرر و ناخواسته ـ یکی از مشکلات رایج در جهان معاصر است. اما این کار در میان حیوانات هم شایع است. در میان پرندگان، زنبورها، شمپانزه ها، سيمرهای آبی، مگس ها، فیل های آبی، و بابون ها آزار جنسی گزارش شده است. اما یقیناً این واقعیت که آزار جنسی عملی است که در طبیعت صورت می¬پذیرد، ایجاب نمی¬کند که این کار باید انجام گیرد، چه رسد به این که انسان ها باید دست به این عمل بزنند.
یکی از مسائل فراروی نسبی گرایی اخلاقی این است که صرف این واقعیت که اموری معین در جامعه¬ای، مجاز است دلیل کافی نیست برای این که بگوییم این امور باید چنین باشد. با تعمیم این مطلب می¬توانیم بگوییم صرف این واقعیت که چیزی در کل طبیعت وجود دارد، برای اثبات این قول کفایت نمی¬کند که باید به آن صحه گذاریم یا صحه نهیم. بنابراین می¬توانیم همواره این سؤال را طرح کنیم که حتی اگر بر سر این که چه چیز طبیعی است و چه چیز طبیعی نیست توافق داشته باشیم، چرا باید، آنطور که هواداران اخلاق مبتنی بر طبیعت به ما توصیه می¬کنند، بر وفق طبیعت رفتار کنیم. در حالیکه همواره پای ملاحظات دیگری در تعیین درست و نادرست به میان می¬آید..............
برگرفته از:
کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

فلسفۀ اخلاق در قرن حاضر اثر جی. وارنوک

کتاب "فلسفۀ اخلاق در قرن حاضر" اثر جی. وارنوک، ترجمۀ صادق لاریجانی، در سال 1361 توسط مرکز ترجمه و نشر کتاب به زیور طبع آراسته گردید و در سال 1368 به چاپ دوم رسید. این کتاب ترجمه ای است از Contemporary moral philosophy.

مترجم محترم در مقدمه: مؤلف در این کتاب چند نظریۀ مشهور را که در قرن حاضر تأسیس شده اند مورد بحث قرار داده است. بسیاری از مطالب مطروحۀ در این رساله و بلکه در کل فلسفه اخلاق رایجِ در غرب، توسط متفکران اسلامی مورد بحث قرار گرفته.... لااقل این گفته نسبت به نظریات فلاسفۀ پیشروی مانند مور، راسل، هیر، پریکارد و غیره صادق است. منتها متفکران ما در شرق معمولاً باب جداگانه ای در فلسفۀ اخلاق باز نکرده اند؛ قسمتی از مطالب را در فلسفه، قسمتی را در اخلاق (نه فلسفه اخلاق)، قسمت بیشتری را در علم کلام و از همه مهمتر و اساسی تر در فن اصول مورد تحقیق قرار داده اند.
مؤلف محترم در مقدمه: مقصود این رساله بررسی جامع و مختصری است از فلسفۀ اخلاق در آثار انگلیسی، تقریباً از اوائل قرن حاضر..... برای نیل به این مقصود باید از سه مرحلۀ اساسی گذشت. اول: شهودگرایی است و ما آن را آنچنان که مور (اصول اخلاق، 1903) و پریکارد (الزامات اخلاق که بعد از فوتش در 1949 چاپ شد) و راس (عمل صحیح و شیئ خوب، 1930 و مبانی اخلاق، 1939) ارائه کرده اند مورد بحث قرار می دهیم. دوم احساس گرایی (Emotivism) که تا حدی واکنش تندی بوده است در مقابل کمبودهای مسلم مسلک اول. در این مسلک نمایندۀ اصلی استیونسن (اخلاق و زبان، 1944) است. سوم: مسلکی را مورد بحث قرار می دهیم که تقریباً اصلاح شدۀ مسلک احساس گرایی است و نسبت بدان از تکامل بیشتری برخوردار است. این مسلک را می توان به نام هدایت گرایی (Prescriptivism) خواند که مؤثرترین و اصلی ترین و صریح ترین بیانگر آن هیر است (
زبان اخلاق: 1952 و آزادی و عقل: 1963).
ج. وارنوک معتقد است که شهودگرایی با اعتقاد به اینکه موضوع سراسر بدیهی و غیر قابل بحث است، فلسفۀ اخلاق را از تمام محتوای خویش تهی کرد. گفتند که اصطلاحات اساسی اخلاق مطلقا غیر قابل تعریف و احکام اساسی اخلاقی کاملاً آشکار و بدیهی و مطلقاً تفصیل ناپذیرند و حقایق اخلاقی چنانند که نمی توان هیچ مطلبی دربارۀ اینکه معنی آنها چیست، مبنای آنها چیست و یا حتی اینکه اصلاً چرا برای ما اهمیت دارند، بیان کرد. می توان گفت این امر محقِّق احساس گرا را بر آن داشت تا در جای دیگر در جستجوی مطلبی برآید که قابل بیان باشد. در حقیقت او این عقیدۀ آشکارا بی ثمر را به کلی رها ساخت که گفتارهای اخلاقی باید به عنوان احکامی واقعی که واجد (یا حتی فاقد) معانی قابل بیانی در مورد اینکه احکام اخلاقی چه هستند یا چه می گویند و یا چه معانی دارند، نداشت. او تنها به این امر علاقمند بود که بداند این احکام اخلاقی برای چه هستند. بعد از احساس گرایی، هدایت گرایی کمک شایانی به روشن شدن یک تمایز مهم کرد: این مکتب بر این نکته تأکید نهاد که ما نباید در پی آن باشیم که ببینیم با ابراز یک گفتار اخلاقی رسیدن به چه مطلبی مورد نظر بوده است؛ بلکه باید در پی آن بود که چه عملی حقیقتاً در این ابراز صورت می گیرد – نه اینکه چه آثار و نتایجی از آن مقصود بوده، بلکه چه «فعل گفتاری» انجام پذیرفته است. تا اینجا را این مکتب خوب آمده است. اما بعدها خواهیم دید که این تحقیق نیز هنوز قصور از این نکته دارد که این گفتارهای اخلاقی حقیقتاً چه می گویند و چه معنایی دارند و چه ادله ای را می توان به موافقت یا مخالفت با آنها به کار گرفت و بنابراین تمام مسائلی که در اخلاق از اهمیت خاص برخوردارند از محطِّ نظر خارج می شوند و یا لااقل به حاشیه می روند. زیرا نه افعالِ «ناشی از ابراز» که توسط محقق احساس گرا مورد مطالعه قرار می گیرد و نه افعالِ «در حین ابراز» که هدایت گرایی بدان چشم دوخته است هیچکدام امر قابل توجه و مختص گفتار اخلاقی نیستند. «مضامین ابراز شده» گفتار اخلاقی بیشتر حق دارد که ادعا کند مختص گفتار اخلاقی است؛ لکن این مضامین ابراز شده، باید از غفلت مستمری که به سبب سخنان واهی شهودگرایان بر آن روا داشته شده بود، و به سبب اشتغال ذهنی جانشینان شان به امور دیگر، ادامه یافته بود، رها گردند........
کتاب حاضر ذیل فرااخلاق دسته بندی می شود. 
فهرست
شهودگرایی: الف – جی. ای. مور، ب - پریکارد و راس، ج – بررسی شهودگرایی
احساس گرایی: الف – بعضی صور اولیه، ب – سی. ال. استیونسن: اعتقادات، جهت گیری ها، «معنای احساسی»، ج – اشتباهات احساس گرایی
هدایت گرایی: الف – هدایت در مقابل تأثیر، ب – گفتار اخلاقی به عنوان «هدایت گر»، ج – دو صورت از «هدایت گرایی»، د – گفتارهای اخلاق و عمل، ه – بحث در اخلاقیات.
محتوای اخلاقیات: الف – عمل و اصول، ب - «اخلاقی» یعنی چه؟ آیا اخلاق محتوایی دارد؟
طبیعت گرایی: الف – تز ضد طبیعت گرایی، ب – این تز مستلزم چه هست و مستلزم چه نیست؟.............
تعلیقات مترجم.
----------------------------
 
(
Mary Warnock  and Geoffrey Warnock)
برای آشنایی بیشتر با مؤلف به لینک جی. وارنوک مراجعه نمایید:
جی. وارنوک: فیلسوف و رئیس دانشگاه آکسفورد/ متولد 16 آگوست 1923در لیدز، شمال انگلستان/ متوفی 8 اکتبر 995 در شهر ویلتشایر، آکسفور (72 سال)/ همسر
مری وارنوک، (نویسندۀ :فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم /اگزیستانسیالیسم و اخلاق : ترجمۀ مسعود علیا
-----------------
مطالب مرتبط:
معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب مبانی اخلاق، نوشتۀ جورج ادوار مور

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر


دانلود مقالات ویژه اخلاق در چند شماره از فصلنامه  نقد و نظر

نقد و نظر ـ شماره 6

 سرشت اخلاقى دين ........................................./   محسن جوادى

دشمن فضيلت تاملى در پديده اخلاق در جامعه عربى  ....../   برهان غليون ، ترجمه محمد مهدى خلجى

نقد و نظر ـ  شماره 9

مبادى كلامى علم اخلاق  ....................................../   مقصود فراستخواه 

 نقد و نظر ـ  شماره 10 و 11

عدالت و استحقاق  .............................................../   رابرت نازيك ، ترجمه مصطفى مليكان

  عدالت و فضيلت ................................................../   السدر مك اينتاير ، ترجمه مصطفى مليكان

اخلاق از ديدگاه هايك  ............................................../   موسى غنى نژاد

نقد و نظر ـ  شماره 20

اخلاق و فرا اخلاق..................................................../  راجر كريپ، ترجمه بهروز جندقى

فضايل ................................................................../  ادموند پينكافس  ، ترجمه سيد حميد رضا حسنى ، مهدى على على پور

نقد و نظر ـ  شماره 21 و 22

معرفت اخلاقى ........................................................../ جفرى سير - مك كارد، ترجمه ابوالقاسم فنايى

در باب حق پندارى دروغ گفتن به انگيزه‏هاى انسان‏دوستانه )1........../ ايمانوئل كانت ، ترجمه سيد حسن اسلامى 

نقد و نظر ـ  شماره 30

نقد و بررسى كتاب اخلاق اصالت ......................................../ دكتر محمد لگنهاوسن ترجمه منصور نصيرى

نقد و نظر ـ  شماره 32

تاملى در بحث خود گرايى و دگرگونى...................................../ منصور نصيرى

مبانى اخلاق................................................................... / غلامحسين توكلى

وجود و ارزش ها................................................................ / والتر وايس كف ، ترجمه عليرضا آل بويه

نقد و نظر ـ  شماره 38

سودگرايى اخلاقى .............................................................../ حسين اترك 

معنا و ماهيت سود در نظر سودگرايان  .................................../ سيد محمد حسينى سوركى

 نقد و نظر ـ  شماره 45 و 46

یک نظریه صوری شده اخلاقی  ...........................................  / هری جی . گنسلر ؛ ترجمه مهدی اخوان

اخلاق محیط زیست .........................................................../ پیستر سینگر ؛ ترجمه علیرضا آل بویه

نظریه امر الاهی ..................................................................../  رابرت آدامز ؛ ترجمه سید محمود موسوی  

---------------------------------

مطالب مرتبط:

نقد و نظر ـ شماره 13و 14 - ويژه اخلاق و دين

«اخلاق بدون هستی شناسی» اثر هیلاری پاتنم



کتاب «اخلاق بدون هستی شناسی» اثر هیلاری پاتنم، ترجمۀ مسعود علیا به سال 1387 توسط انتشارات صراط (تهران) به زیور طبع آراسته شد. این اثر ترجمه ای است از Ethics Without Ontology .
هیلاری پاتنم: ممکن است عجیب به نظر برسد که کتابی با عنوان اخلاق بدون هستی شناسی همان قدر، یا بیش از آن اندازه، که با اخلاق سروکار دارد به مسائلی در فلسفۀ منطق و فلسفۀ ریاضیات می پردازد، اما این امر بر حسب تصادف نیست. زیرا من بر این باورم که تقسیم نامبارک فلسفۀ معاصر به رشته های جداگانه (اخلاق، معرفت شناسی، فلسفۀ ذهن، فلسفۀ علم، فلسفۀ زبان، فلسفۀ منطق، فلسفۀ ریاضیات و رشته های دیگر) غالباً این را پنهان می دارد که چگونه بحث ها و استدلال ها و مسائلی کاملاً یکسان، در همۀ این رشته ها طرح می شوند. فی المثل، استدلال هایی که در تأیید «ضد واقع گرایی» در اخلاق می آورند تقریباً همان استدلال هایی هستند که در تأیید ضد واقع گرایی در فلسفۀ ریاضیات اقامه می کنند؛ با این حال، فلاسفه ای که در حیطۀ دوم در برابر آن استدلال ها مقاومت می کنند غالباً در حیطۀ اول تسلیم آنها می شوند. ما تنها در صورتی می توانیم بینش یکپارچه ای را که فلسفه همواره سودای آن را در سر می پرورانده است از نو به دست آوریم که لااقل گاهی به خود اجازۀ نادیده گرفتنِ این اندیشه را بدهیم که موضع یا استدلالی فلسفی باید با یکی از این «رشته ها» و تنها با یکی از آنها، سر و کار داشته باشد.
وی در توصیف اخلاق بدون هستی شناسی می گوید: از دید من، تلاش برای به دست دادن تبیینی هستی شناسانه از عینیت ریاضیات، فی الواقع کوششی است برای به دست دادن دلایلی که بخشی از ریاضیات نیستند در تأیید احکام ریاضی؛ و تلاش برای به دست دادن تبیینی هستی شناسانه از عینیت اخلاقی، کوشش مشابهی است برای به دست دادن دلایلی که بخشی از اخلاق نیستند در تأیید صدق احکام اخلاقی؛ و به دیدۀ من، هر دوی اینها مقرون به گمراهی عمیق اند. مشاهدۀ اینکه این تلاش ها مقرون به گمراهی اند و نیز مشاهدۀ چگونگی این گمراهی، شرط مسلم بازیافتن عقل سلیم مان در این حوزه هاست. این چیزی است که در کتاب حاضر امیدورام خوانندگان را دربارۀ آن قانع کنم.
وی دربارۀ دریافتش از «اخلاق» می گوید، من نمی خواهم که «اخلاق» را نام نظامی از اصول اخلاقی بدانم – گو اینکه اصول اخلاقی (فی المثل، قاعدۀ زرین یا امر مطلق) مسلما بخشی از اخلاق است – بلکه «اخلاق» آنطور که من آن را درمی یابم نظامی از پرواهای به هم پیوسته است، پرواهایی که از دید من پشتیبان و تکیه گاه یکدیگرند اما در عین حال تا حدودی با هم تنش دارند. وقتی کلمۀ «اخلاق» /«Ethics» را بدون گیومه بکار می برم معنایی تا آن حد موسع را از آن مراد نمی کنم که فی المثل همداستان با «عاملان زیست شناسی اجتماعی»، بگویم که «اخلاق» در همه فرهنگ های انسانی حی و حاضر است زیرا در همه فرهنگ ها افرادی هستند که حاضرند به خاطر بقای اجتماع فداکاری کنند....... در واقع، آنچه من «اخلاق» می نامم دقیقاً همان اخلاق یا اخلاقیاتی است که نیچه آن را تقبیح می کرد و نوعی ضعف یا حتی نوعی بیماری می شمرد.
اگرچه پرواهای فراوان با اخلاق به این معنا – اخلاق شفقت، مخصوصاً از هنگام پیدایش دموکراسی مدرن – ملازم و مربوط شده است، شاید با ذکر نام سه فیلسوف، گرچه به ترتیب تاریخیِ معکوس، بتوانم به بهترین وجه لااقل به پاره ای از پرواهای اصلی، چه بسا به اصلی ترین ها، اشاره کنم. ان سه فیلسوف عبارت اند از لویناس، کانت و ارسطو. مضمونی که فلسفۀ لویناس بر مدار آن می گردد به واقع این است که هر گونه تلاش برای تحویل اخلاق به نظریه ای دربارۀ هستی، یا برای بنا کردن اخلاق بر پایۀ چنین نظریه ای، بر پایۀ هستی شناختی، خواه به معنای سنتی اش و خواه به معنای هایدگری آن، محکوم به شکست مصیبت بار است. از منظر لویناس، بینان تحویل ناپذیر اخلاق این است که من وقتی با همنوعی گرفتار رنج روبرو می شوم بی واسطه دریابم و تصدیق کنم که وظیفه دارم کاری انجام دهم. مطمئناً، همان طور که لویناس به خوبی واقف است، این کار از هیچ کدام از ما ساخته نیست که به همۀ دیگرانی که دستخوش رنج اند دست یاری بدهیم، و وظیفۀ کمک به یک شخص خاص ممکن است تحت الشعاع وظیفه کمک به آن کسی قرار گیرد که لویناس «شخص سوم» می نامدش. اما اینکه اصلاً احساس نکنم که وظیفه دارم کسی را که رنج دیده است یاری دهم............به این معناست که بویی از اخلاق نبرده ام.
حال و هوای انتقادی من به هستی شناسی بسط دهنده را می توان حال و هوای کانتی دانست. زیرا کانت،... اولین کسی بود که طرح متافیریک سنتی را مبنی بر توصیف جهان آن چنان که «فی نفسه» هست مردود شمرد، اما کانت را می توان علی رغم میل خودش هستی شناسی بسط دهنده قلمداد کرد، زیرا با وجود اینکه طرح هستی شناسی را رد می کند، بر پایۀ نظریه ای دربارۀ قوای ذهن دست به همین کار می زند........ به اعتقاد من امر مطلق ( = برابری اخلاقی و پروای جهانشمول) است که دستاورد بزرگ او در حیطۀ فلسفۀ اخلاق است.
به نظر من اخلاق نیکوماخوس ارسطو تأمل کلاسیک دربارۀ این پرسش است که « چه چیزی حیات بشری را ستودنی می کند؟» علی الخصوص تعریف مهم انسان از شکوفندگی انسان، یعنی «فعالیت نفس – کل ذهن و روح آدمی – بر وفق فضیلت در زندگی تمام عیار»، از نظر من همان قدر عمیق است که قطعاً در دورانی بالغ بر دو هزار سال قبل بوده است.
میان پروای لویناسی، که به منتهای درجه وابسته به وضعیت است، و پرواها کانت و ارسطو تنش هایی وجود دارد. آزمایش فکری لویناس به این صورت است که همواره خود را با یک انسان دستخوش رنج تصور کنم و عجالتاً این را که از پیش نسبت به بسیاری از انسان های دیگر وظیفه دارم نادیده بگیرم. من باید برای کمک به این انسان احساس وظیفه کنم، وظیفه ای که نه به صورت وظیفۀ متابعت از این یا آن اصل اخلاقی، چنان که کانت ان را احساس می کرد، بلکه به مثابه وظیفه ای نسبت به این انسان باید آن را احساس کنم. پیداست که پروای کانت مبنی بر اینکه من لااقل یک اصل اخلاقی عام دارم ..... به سمتی دیگر می رود، و روشن است که هم پروای لویناسی بی واسطه دیگری و اعتنای بی واسطه به او و هم پروای کانتیِ اصل اخلاقی را متعارض با پروای ارسطوییِ شکوفندگی انسان دیده اند.  
ولی من قضیه را به این صورت نمی بینم. تنش واقعاً وجود دارد، ولی یاریِ متقابل نیز در کار است. به اینکه اخلاق کانتی به واقع تهی و صوری است مگر اینکه دقیقاً با مایه های ارسطویی و لویناسی و نیز مایه های دیگر به آن محتوا ببخشیم. و لویناس حق دارد به ما متذکر شود که حتی اگر شخصِ پایبند به اخلاق بر وفق امر مطلق عمل کند، کانون توجه او این اصل کانتیِ به عنوان قاعده ای انتزاعی نیست، بلکه دیگریِ خاص یا مشخصی است که وی می کوشد او را یاری کند.
تصور من از اخلاق: (اخلاق) میزی دارای پایه های زیاد که بسیار تکان می خورد، اما واژگون کردن سخت دشوار است.
کتاب حاضر دارای دو بخش است. بخش نخست اخلاق بدون هستی شناسی می پردازد و با توجه به این که این کتاب درسگفتارهای پاتنم بوده است این بخش به چهار درسگفتار تقسیم می شود. بخش دوم ناظر به روشنگری و عمل گرایی است و این بخش نیز مشتمل بر دو درسگفتار است. با توجه به اینکه مباحث کتاب حاضر ناظر به دیدگاه ناواقع گرایی در اخلاق است، این کتاب را در ردیف فرااخلاق قرار می دهیم.

فهرست مطالب:
بخش اول: اخلاق بدون هستی شناسی
درسگفتار اول: اخلاق متافیزیک: 
درسگفتار دوم: دفاع از نسبیت مفهومی
درسگفتار سوم: عینیتِ بدون اعیان
درسگفتار چهارم: آگهی ترحیمی برای «هستی شناسی»
بخش دوم: روشنگری و عمل گرایی
درسگفتار اول: سه روشنگری
درسگفتار دوم: شکاکیت دربارۀ روشنگری

هیلاری پاتنم / هیلاری پاتنم - ویکیپدیا
هيلاري وايت هال پاتنم (Hilary Whitehall Putnam) در ۳۱ جولاي ۱۹۲۶ در شيكاگو چشم به جهان گشود. تا ۱۹۳۴ كه با خانواد ه اش به امريكا بازگشت در فرانسه زندگي كرد. پدر وي خود نويسنده و مترجمي سرشناس با تمايلات كمونيستي بود. پاتنم در سال ۱۹۴۸ موفق به اخذ مدرك كارشناسي در فلسفه و رياضيات از دانشگاه پنسيلوانيا شد و به سال ۱۹۵۱ با دفاع از رساله دكتري خود از دانشگاه كاليفرنيا (UCLA) فارغ التحصيل شد. اگرچه وي به مرور زمان از اثبات باوري منطقي (Logical Positivism) فاصله گرفت و دور شد هنوز مي توان رد تاثير رايشنباخ و كارناپ را در كارهايش ديد. ..ادامه

کتاب «فائده گرایی» اثر جان استیوارت میل




کتاب «فائده گرایی» اثر جان استیوارت میل
، و ترجمۀ مرتضی مردی‌ها توسط نشر نی در سال ۱۳۸۸ به چاپ اول رسید. این کتاب ترجمه‌ای است از Utilitarianism، Oxford – New York، Oxford Universiyy Press، ۱۹۹۸.
در فصل اول فایده گرایی، که عنوانش «ملاحضات کلی» است، میل هدف کتابش را چنین بیان می‌کند:
من... تلاش خواهم کرد به فهم و قدر‌شناسی نظریه فایده گرا یا نظریه خوشبختی کمک کنم و به سمت یافتن دلایلی متناسب با آن گام بردارم.
می‌ل معتقد است اصل فایده «در ساختن مکاتب اخلاقی، حتی آن مکاتبی که با تمسخر و بی‌اعتنایی مرجعیت خوشحالی در اخلاق را انکار می‌کنند، نقش مهمی داشته است.»
می‌ل، پیش از آنکه به سراغ توضیح فایده گرایی و دفاع از آن برود، دو اصل کلی را که باید راهنمای ما در پروراندن نظریه‌ای اخلاقی باشد مطرح می‌کند، نخست می‌گوید:
همه اعمال در جهت هدفی هستند، و به نظر طبیعی می‌آید که فرض را بر این بگذاریم که چند و چون قواعد حاکم بر اعمال وابسته هدفی است که این قواعد در خدمتش هستند.
اصل دوم او اصلی است که تقریباً همه فیلسوفان اخلاق عمل ـ بنیاد آن را می‌پذیرند:
در بُنِ هر اخلاقی یا باید یک اصل یا قانون بنیادین باشد، یا اگر چند اصل یا قانون در بُنِ آن وجود دارد، باید میان آن‌ها مراتب و تقدّم و تأخّری قطعی وجود داشته باشد؛ و یک اصل، یا قاعده‌ای برای داوری میان اصول مختلف به هنگام پیش آمدن تضاد می‌انشان، مسلّم و بی‌نیاز از اثبات باشد.
می‌ل پس از بیان این دو اصل، حال در فصل دوم به سراغ توصیف این مطلب می‌رود که «فایده گرایی چیست؟» میل هم، مثل بنتام، «لذت طلبی» را بیانگر درست «هدف» مناسب همه اعمال می‌داند و بنابراین «لذت طلبی» را بنیان نظریه‌اش قرار می‌دهد:
آن نظریه زندگی که این اخلاق فایده گرا بر آن مبتنی است... این است که لذت، و رهایی از رنج تنها چیزهایی هستند که به عنوان غایت، مطلوب‌اند؛ و همه چیزهای مطلوب... مطلوبند، یا این جنبه که لذتی در خود آن‌ها وجود دارد، یا از این جنبه که وسیله‌ای در جهت افزایش لذت و کاهش درداند.
میل در این فصل به هفت نقد وارد بر اصل فائده گرایی می‌پردازد و به آن‌ها پاسخ می‌دهد.
نقد نخست: این منتقدان این فرض را که زندگی (بر اساس آنچه آن‌ها اظهار می‌کنند) غایتی بر‌تر از لذت ندارد – هیچ چیز بهتر و شکوهمند‌تر از میل و ارضا نیست – به شدت زبون و پست می‌شمارند این آموزه را صرفا درخور خوک‌ها می‌دانند.....
پاسخ میل به این ایراد:
انسان قوا و قابلیت‌هایی دارد بسیار فرا‌تر و رشد یافته‌تر از اشتهای حیوان، و هنگامی که کسی از چنین قوا و قابلیت‌هایی آگاه باشد، هیچ حالتی را که مشتمل بر ارضای آن‌ها نباشد، حال خوش محسوب نخواهد کرد.... تشخیص این حقیقت کاملا در همسازی و تناسب با اصل فایده است که بعضی انواع لذت نسبت به بعضی دیگر خواستنی‌تر و ارزشمندترند. بسیار نامعقول خواهد بود که، در حالی که در برآوردِ هر چیزی، کمیت و کیفیت آن، هر دو، مورد توجه قرار می‌گیرد، ارزیابی لذت، صرافا پیرو معیارهای کمی تلقی شود.
می‌ل جملهٔ مشهورش را در جواب این نقد می‌آورد: «بهتر است انسانی ناراضی باشیم تا خوکی راضی؛ بهتراست سقراطی ناراضی باشیم تا احمقی راضی»
نقد دوم: میل در پاسخ کسانی که می‌پرسند «ما چه حقی داریم که شاد باشیم؟» می‌گوید که هدف عمل شادکامی خودمان نیست بلکه شادکامی همگان است. پس باید بکوشیم با احتساب شادکامی یکایک آدم‌ها بیشترین شادکامی خالص را به بار آوریم. فایده گرایی نه نوعدوستانه است نه خودخواهانه.
نقد سوم بر فایده گرایی: برخی منتقدان، با این فکر که هر کسی در موارد بسیار ناچار است رفاه و آسایش خودش را فدای خیر همگان کند، می‌گویند «این معنا فرا‌تر از طاقت بشری است.» اما میل بدرستی پاسخ می‌دهد که یک نظریه خوب اخلاقی بایستی آرمانی پیش روی ما بنهد که تلاش کنیم به آن برسیم. و می‌گوید نظریه فایده گرایی از کسی طلب نمی‌کند که انگیزه خیر خواهانه در عملش داشته باشد: «انگیزه ربطی به اخلاقی یا غیراخلاقی بودن عمل ندارد.» ممکن است آدم انگیزه‌اش نفع شخصی باشد، اما چون عملش منجر به پیامد‌های خیر برای همگان می‌شود، عملش از نظر اخلاقی درست باشد: «خیل کثیری از اعمال خیر به قصد خیر رساندن به دنیا انجام نمی‌گیرند، بلکه خیر و نفع شخصی در آن‌ها دخیل است...» و سرانجام، میل خاطرنشان می‌کند که قلیلی از ما در موقعیتی قرار می‌گیریم که احتمال داشته باشد اعمال ما بر شمار کثیری از آدم‌ها تأثیر گذار باشد، بنابراین، بعید است که مجبور باشیم در موارد بسیار زیادی شادکامی خود را فدای خیر عمومی کنیم.
نقد چهارمی که میل مورد بررسی قرار می‌دهد این است که «فایده گرایی باعث می‌شود آدم‌ها سرد باشند و احساس همدردی را در آن‌ها از بین می‌برد.» پاسخ میل این است که این نقد بر همه نظریه‌های اخلاقی عمل ـ بنیاد وارد است، چون در این نظریه‌ها اعمال بر حسب پیروی یا عدم پیروی از اصول صحیح ارزیابی می‌شوند، و نه بر این اساس که آیا اشخاص دوست داشتنی هستند یا نه.
نقد پنجم بر فایده گرایی: گفته می‌شود فایده گرایی «آموزه‌ای بیخداست.» میل اما بدرستی متذکر می‌شود که می‌توان به خدا اعتقاد داشت و در عین حال کوشید اصلی اخلاقی به دست داد که همگان باید از آن پیروی کنند. این به معنای «معنا کردن اراده خداوند برای خودمان» است. همانگونه که بعد‌تر در کتاب می‌نویسد، اصل فایده گرایی را براحتی می‌توان به دیده اصلی نگریست که خدا هم از ما می‌خواهد از آن پیروی کنیم.
نقد ششم یک مشکل عملی را پیش روی فایده گرایی قرار می‌دهد: «پیش از عمل، زمان کافی برای محاسبه و سبک و سنگین کردن تأثیرات هر شیوه رفتاری بر شادکامی عمومی وجود ندارد.» می‌ل، این پرچمدار همیشگی استدلال استقرایی، می‌گوید ما می‌توانیم پیش بینی‌های قریب به یقینی در مورد پیامد‌های اعمالمان داشته باشیم چون: در طول کل گذشته تاریخی، انسان‌ها بنا به تجربه سمت و سوی اعمال را دریافته‌اند؛ و در دوراندیشی و اخلاق در زندگی همه مبتنی بر این تجربه است.
در فصل سوم، میل، مثل بنتام، به بررسی «فشار‌ها» می‌پردازد ـ یعنی فشارهایی که می‌توان بر افراد اعمال کرد یا به طور طبیعی وجود دارند ـ فشارهایی که افراد را وامی دارد از اصل فایده پیروی کنند. او بحث را با این پرسش آغاز می‌کند:
چرا من ملزم به ارتقای شادکامی همگانی هستم؟ اگر شادکامی خود من در چیز دیگری است، چرا ترجیحم آن چیز دیگر نباشد؟
عنوان فصل چهارم کتاب فایده گرایی چنین است: «چه نوع برهانی برای اصل فایده می‌توان اقامه کرد.» این فصل عملاً حاوی دفاعی است از بخش لذت طلبانه نظریه فایده گرایی. در این فصل، میل به این موضع رسمی بنتام و خودش وفادار نمی‌ماند که «مسائل مربوط به اهداف غایی برهان پذیر یا اثبات کردنی نیستند.» میل آشکارا برهانی برای بخش نخست دیدگاه لذت طلبانه، یعنی اینکه «هر لذت (یا شادکامی) ذاتاً خوب است» اقامه می‌کند. عموماً پذیرفته‌اند که این برهان یک مغالطه طبیعی است، یعنی می‌کوشد از این گزاره «است» یک گزاره «باید» استخراج کند. میل در واقع می‌گوید چون مردم شادکامی را طلب می‌کنند، پس باید آن را طلب کنند (یعنی شادکامی مطلوب است).
در فصل پنجم فایده گرایی، میل استدلالی نیرومند در برابر منتقدان عرضه می‌کند و نمودار زیر را تصویر درستی از رابطه میان عمل درست، آنچه در خدمت فایده است قلمداد می‌کند:
آنچه درست است = آنچه در خدمت فایده است

 

 

 

 


«موارد عادی‌تر فایده» / «احسان»                                                         آنچه عادلانه است

میل می‌گوید عدالت، «که مبتنی بر فایده است»، «جزء اصلی و به نحوی غیر قابل قیاس مقدس‌ترین و الزام آور‌ترین جزء هر اخلاقی است.» عدالت شاخه‌ای از «فایده اجتماعی» است که «بس بسیار مهم‌تر از موارد عادی‌تر فایده یا احسان و بنابراین مطلق و حکم است» ـ و در نتیجه، به نظر او «تفاوتش فقط درجاتی نیست، بلکه نوعی هم هست.»

فهرست مطالب:
۱/ ملاحظات کلی
۲/ فایده باوری چیست؟
۳/ دربارۀ الزام بنیادین اصل فائده
۴/ دربارۀ نوع دلیلی که به نفع اصل فایده می‌توان انگیخت
۵/ دربارۀ ربط میان علت و فایده
افزوده مترجم: درآمد، خوشبختی، لذت برتبر و فرو‌تر، فایده گروی عمل و قاعده، مغالطه و استدلال؛ و غیره.
----------------------
کتاب «فلسفۀ جان استیوارت میل، اثر سوزان لی اندرسون، و ترجمه خشایار دیهیمی (طرح نو)» پیش درآمد خوبی برای مطالعه این کتاب است.
-----------------------------------------------

جان استیوارت میل .

-----------------------
متن کتاب:Utilitarianism

دانلود

----------------------------------------
مطالب مرتبط :
کتاب «اخلاق» نوشتۀ جورج ادوارد مور
کتاب مبانی اخلاق، نوشتۀ جورج ادوار مور

کتاب «اخلاق» نوشتۀ جورج ادوارد مور



کتاب «اخلاق» نوشتۀ جورج ادوارد مور
، ترجمۀ اسماعیل سعادت توسط انتشارات علمی و فرهنی در سال 1366 منتشر شد و در 1382 به چاپ سوم رسید.
این اثر ترجمۀEthics  مور است که در آن به فرا اخلاق پرداخته است. این کتاب دومین کتاب مشهور او در حوزۀ اخلاق است و اولین کتابش مبانی اخلاق Principia Ethica است. مور در کتاب اخلاق (فلسفه اخلاق) به بازنگری برخی از دیدگاه های قبلی خود در مبانی اخلاق پرداخته است.
مترجم محترم در معرفی اجمالی این اثر چنین می گوید: وقتی که می گوییم فعلی درست است، یا باید آن را انجام داد، مقصودمان از این سخن چیست؟ وقتی که می گوییم چیزی خوب است یا بد است، مقصودمان از این سخن چیست؟ آیا می توانیم صفتی بیابیم که بدون استثنا به همه افعال درست تعلق داشته باشد و جز به چیزهای خوب به هیچ چیز دیگر متعلق نباشد؟ آیا می توانیم دلیلی بیابیم که وقتی که فعلی درست است آن دلیل به ما بگوید که چرا آن فعل درست است؟ آیا می توانیم دلیلی بیابیم که وقتی که چیزی خوب است آن دلیل به ما بگوید که چرا آن چیز خوب است، یا وقتی که چیزی بهتر از چیز دیگر است، بگوید که چرا آن چیز بهتر است؟
مسائلی از این نوع است که در این کتاب مورد بحث قرار می گیرد. نویسنده نخست نظریه ای را که به عقیدۀ او از همۀ نظریات دیگر ساده تر و زودیابتر است عنوان می کند. آن گاه به تحلیل یکایک اعتراضاتی که می توان بر آن وارد کرد می پردازد و به این ترتیب همۀ جنبه های اساسی ترین موضوعات علم اخلاق را به دقت مورد بررسی قرار می دهد.
فصل اول و دوم این کتاب به بحث فائده گروی می پردازد. این نظریه متضمن دو چیز است (1) یکی اینکه اگر زمانی این معنی صادق باشد که فعلی ارادی به خصوص درست است، باید این معنی هموراه درست باشد که آن فعل ارادی به خصوص درست بوده است: یا، به عبارت دیگر، ممکن نیست که فعلی از درست به غلط، یا از غلط به درست، تغییر صفت بدهد؛ یعنی ممکن نیست صادق باشد که فعل واحدی در یک زمان درست باشد و در زمانی دیگر غلط. (2) دیگر اینکه ممکن نیست یک فعل واحد در عین حال هم غلط و هم درست باشد. این نظریه آشکارا متضمن این هر دو چیز بوده که تصدیق می کرد که یک فعل ارادی فقط در صورتی ممکن است درست باشد که حداکثر لذتی را به بار آورد، و فقط در صورتی ممکن است غلط باشد که کمتر از حداکثری لذت به بار آورد. و پیداست که اگر یکبار این معنا صادق باشد که عملی حدااکثر لذتی به بار آورده است، همچنین پیداست که ممکن نیست این معنا صادق باشد که در یک زمان واحد یک فعل واحد هم حداکثر لذتی به بار آورده باشد و هم کمتر از حداکثر لذتی. بنابراین این نظریه بر روی هم متضمن این معناست که ممکن نیست یک فعل به خصوص، چه در یک زمان واحد و چه در زمان های متفاوت باید یا درست باشد یا غلط، و هرچه در یک زمان هست باید در همۀ زمان ها دیگر نیز همچنان باشد. در سرتاسر سه فصل (3، 4، 5) به بررسی اعتراضات متعددی پرداخته می شود که بر نظریۀ بیان شده در فصول دوم و سوم وارد شد. یکی از این اعتراضات این است که درست غلط بودن یک فعل بستگی به سرشت ذاتی فعل دارد یا به عبارت دیگر بعضی از انواع فعل ها مطلقا همواره درست اند، و بعضی دیگر مطلقا هموراه غلط اند، صرف نظر از نتایجی که به بار می آورند. اعتراض دیگر این است که درست و غلط نه تابع ماهیت فعل است و نه تابع نتایج آن، بلکه جزءً، یا حتی کلاً، تابع انگیزه یا انگیزه هایی است که فعل از روی آنها انجام می یابد. مقصود از این نظریه که به موجب آن فعل جزءً تابع انگیزه هاست این است که هیچ فعلی نمی تواند واقعاً درست باشد، مگر آنکه از روی یک انگیزۀ معین یا یک گروه انگیزه های معین، که بنا به فرض خوب اند، انجام یابد؛ ولی انجام یافتن یک فعل از روی چنین انگیزه ای به خودی خود کافی نیست که سبب درست بودن آن شود: به این معنی که فعل، در صورتی که درست باشد، باید همواره همچنین یا بهترین نتایج ممکن را به بار آورد یا از ویژگی دیگری برخوردار باشد. اعتراض دیگری که از همۀ اعتراضات دیگر جدی تر است. این خاص کسانی است که سخت بر این عقیده اند که درست و غلط نه تابع ماهیت فعل است و نه تابع انگیزۀ آن، و حتی تا آنجا پیش می روند که این گزارۀ فرضی را بدیهی می دانند که اگر موجودی مطلقا می دانست که مجموع نتایج فعلی بهتر از مجموع نتایج فعل دیگری خواهد بود، آنگاه همواره وظیفه می داشت که فعل اول را بر فعل دوم ترجیح دهد. به بیان دیگر، مسئله غلط و درست بودن یک فعل تابع نتایج عملی آن نیست، زیرا هر گاه نتایج یک فعل، تا آنجا که فاعل می تواند پیش بینی کند، احتمالاً بهترین نتایج ممکن باشد، فعل همواره درست است، و لو این نتایج در عمل بهترین نتایج نباشد. در حقیقت، این اعتراض مبتنی بر این عقیده است که درست و غلط، به یک معنا، تابع آن چیزی است که فاعل می تواند بداند. در فصل ششم نگارنده بر آن است که به بررسی اعتراضاتی مبتنی بر این عقیده بپردازد که درست و غلط تابع آنچیزی است که فاعل می تواند انجام دهد.  نگارنده در  آخرین فصل، مسئله ای طرح می کند دربارۀ اینکه به چه معنای دقیقی می توان گفت که درست و غلط افعال بستگی به نتایج عملی آنها دارد.

فهرست مطالب
:
1/ مذهب اصالت فائده (فائده گروی)
2/ مذهب اصالت فائده (دنباله و پایان؛
3/ عینیت احکام اخلاقی
4/ عینیت احکام اخلاقی (نتیجه)
5/ نتایج: معیار درست و غلط
6/ ارادۀ آزاد
7/ ارزش ذاتی.
 ------------------
متن کتاب : Ethics

------------------------
مطالب مرتبط:
کتاب مبانی اخلاق، نوشتۀ جورج ادوار مور

کتاب مبانی اخلاق، نوشتۀ جورج ادوار مور



کتاب مبانی اخلاق، نوشتۀ جورج ادوار مور، ترجمۀ غلامحسین توکلی / علی عسگری یزدی، و ویراستۀ مصطفی ملکیان توسط انتشارات پژوهشگاه علوم و  فرهنگ اسلامی (قم)، و سمت(تهران) در سال 1388 به زیور طبع آراسته شد.
این اثر ترجمۀ Principia Ethica مور است که در آن به فرا اخلاق پرداخته است. این کتاب اولین کتاب مشهور او در حوزۀ اخلاق است و دومین کتابش فلسفه اخلاق (Ethics) (1913) است که در آن به بازنگری برخی از دیدگاه های قبلی خود در مبانی اخلاق پرداخته است.
مترجمان محترم در معرفی این اثر و دیدگاه مور می گویند:  در فلسفه اخلاق بسیاری سعی دارند مفاهیم اخلاق را به مفاهیمی طبیعی ارجاع دهند؛ برای مثال خوب را معادل لذت یا مطلوب می دانند، در صورتی که مور آنرا مغالطه دانسته و آنرا مغالطۀ طبیعت گرایانه می نامد. مور معتقد است که خوب، مفهومی بسیط و غیر قابل تعریف است. در این زمینه استدلالی دارد که به «پرسش مفتوح» شهره است. بر اساس این استدلال خوب خاصه ای بسیط، غیر قابل تعریف و غیر قابل ارجاع به مفاهیم طبیعی است. این دیدگاه مور به ناطبیعت گرایی اخلاقی معروف است، از اینرو کتاب مبانی اخلاق که در آن دیدگاه او شرح و بسط داده شده، یکی از مهمترین منابع الهام بخش علیه طبیعت گرایی اخلاقی است و تا حدی در شکل گیری فرا اخلاق که دغدغۀ قرن بیستم است، مؤثر بوده است.
مور چهار فصل اول مبانی اخلاق را به معرفی یک مغالطه، یعنی «مغالطه طبیعت گرایانه» اختصاص می دهد که به ادعای او تقریباً تمامی نظریه های اخلاقی پیشین را (به استثنای سیجویک و افلاطون) تخریب می کند. البته این نظریۀ مور بسط این رأی سیجویک است که مفهوم عقل عملی علامت مشخص – اما تعریف ناپذیر – تفکر اخلاقی است. به همین سان، «سودگروی آرمانیِ» لذت گروانۀ مور که می گوید: ما بایستی هموراه به گونه ای عمل کنیم که بهترین نتایج ممکن را در بر داشته باشد که در آن این نتایج درست همان نتایجی نیستند که لذت را به حداکثر می رسانند، بسط این نظریۀ سیجویک است که باید تقریر سودگرایانه از تکلیف را با تعیین غایت های آرمانی از طریق درک بلاواسطه، تکمیل کرد. البته ناگفته نماند که دغدغۀ اصلی مور این است که نظریه ای مابعدالطبیعی در باب شأن ارزش های اخلاقی طرح کند که از نظر او برای نظریۀ اخلاقی اهمیت کاملاً اساسی دارد. ولی سیجویک علاقۀ چندانی به مابعدالطبیعه ارزش از خود نشان نمی داد. وی در پی آن بود که چارچوبی نظری فراهم آورد که در آن بتواند هم حق اعتقاد اخلاقی متعارف و مطابق فهم عرفی ما را رعایت کند و هم از پس مطالبات نظام طلبانۀ عقل نظری برآید. افزون بر آن، هرچند مور و سیجویک دربارۀ این که مفاهیم اخلاقی غیر قابل تحویل (به مفاهیم دیگر) هستند، توافق داشتند، اختلاف فاحشی میان آنان بر سر مسئلۀ رابطۀ میان این مفاهیم و غایت های انسانی وجود دارد. مور قبول ندارد که مفاهیمی مثل خوبی اشاره ای ضروری به غایات انسانی داشته باشند، اما سیجویک خوبیِ یک نتیجۀ محتمل را بر اساس لوازم آن برای غایات فاعل های انسانی عاقل تعریف می کرد.
اما مغالطه مورد نظر مور چیست؟ وی در این کتاب در بحث از مغالطۀ طبیعت گرایانه میان سه رأی مختلف متحیر است – اینکه کسی بدین جهت مرتکب این مغالطه شود که (1) «خ» (یعنی خوبی که از نظر مور مفهوم بنیادین اخلاق است)  «را با محمولی به جز خ یکی بداند» یا (2) «خ را با محمولی قابل تحلیل یکی بداند» یا (3) «خ را با «محمولی طبیعی یا مابعدالطبیعی» یکی بداند». مور قبول دارد که این آرا مستقل از یکدیگرند، در عین حال می گوید: می توان این آرا را در این رأی با هم ترکیب کرد که «خوبی به طور کامل بر حسب خاصه های طبیعی یا مابعدالطبیعی قابل تحلیل نیست» و در آن صورت، می توان انکار این امر را منجر به ارتکاب یگانه مغالطۀ طبیعت گرایانه دانست.
رأی مهم دیگری که مور انکار آنرا ارتکاب مغالطۀ طبیعت گرایانه می داند این است که خوبی نه خاصه ای «طبیعی» است و نه خاصه ای «مابعدالطبیعی». خاصه های مابعدالطبیعی ، خاصه هایی هستند که شامل ارجاع به یک هستی مابعدالطبیعی مثل خدا.
در دو فصل آخر مبانی اخلاق، مور از بحث مابعدالطبیعه ارزش فاصله می گیرد و به سراغ وظیفۀ فراهم ساختن نظریۀ اساسیِ اخلاقی می رود، از راه ارئه تقریری از این که ما چه باید انجام دهیم (فص 5) و تقریری از انواع عمدۀ اشیایی که دارای ارزش ذاتی هستند(فصل6). وی فصل ها قبلی را مقدماتی اساسی برای این کار می داند، چون بر آن است که تنها کسانی که از مفاهیم بنیادین اخلاق فهمی بایسته دارند و می توانند در وضعی باشند که نظریۀ اخلاقی واقعاً «عمل» ارائه کنند.
روایت مور از تکلیف اساساً سودگرایانه («نتیجه گرایانه») است؛ یعنی در هر شرایطی عملی که بهترین حالت را در جهان ایجاد می کند عملی است که ما باید انجام دهیم (آیا عمل صواب است، یا وظیفه – مور این مفاهیم را از هم تفکیک نمی کند). به واقع در این کتاب مور می کوشد تا با بکارگیری اصل سودگرایی تکلیف را بر حسب ارزش ذاتی تعریف کند. استدلال سر راست مور در دفاع از اصل سودگرایی اش این است که این امری بدیهی است که « اگر ما می دانستیم که اثر فلان عمل واقعاً این خواهد بود که جهان را در کل نسبت به وقتی که طور دیگری عمل می شد، بدتر می کند، در این صورت، مطمئناً برای ما خطا می بود که مبادرت به انجام آن عمل کنیم».
 
فهرست مطالب:
فصل اول: موضوع اخلاق؛
فصل دوم: اخلاق طبیعت گروانه؛
فصل سوم: لذت گرایی؛
فصل چهارم: اخلاق مابعدالطبیعی؛
فصل پنجم: فلسفه اخلاق در ارتباط با رفتار؛
فصل ششم: آرمان یگانه

جورج ادوار مور(1873 - 1958) از فیلسوفان شاخص قرن بیستم، در انگلستان زاده شد و دوره تحصیلی اش را در دانشگاه کمبریج سپری کرد. نوشته های وی تأثیر گسترده بر اندیشۀ فیلسوفان این قرن داشته است. تأثیر وی به ویژه بر برتراند راسل، ویتگنشتاین، و رایل قابل ملاحظه است.مور، راسل و پیش از آنان گوتلوب فرگه، بانیان سنت تحلیلی در فلسفه اند که امروزه در جهان انگلیسی زبان، سنتی فائق است.
--------------------------------------

لینک دانلود: Download Principia Ethica
متن صوتی : Principia Ethica
متن کتاب :etext

-------------------------------------

مطالب مرتبط:
کتاب «اخلاق» نوشتۀ جورج ادوارد مور

کتاب فلسفه اخلاق (مقالاتی در باب اخلاق هنجاری، اخلاق کاربردی و فرا اخلاق)



کتاب فلسفه اخلاق (مقالاتی در باب اخلاق هنجاری، اخلاق کاربردی و فرا اخلاق)، ترجمۀ محمود فتحعلی، توسط دفتر نشر معارف در سال 1387 منتشر شد.
کتاب پیشرو ترجمه ای است از مجموعه مقالات برگرفته از منابع معتبر لاتین که به منظور آشنایی هرچه بیشتر اساتید اخلاق با مباحث  روز اخلاق منتشر شد.

فهرست مطالب:

1/ خدا و شالودۀ اخلاق: کای نیلسن.
گاه تصور می شود که باور به خدا یک ضرورت عقلی برای انسان هاست؛ زیرا بدون چنین باوری دینی، باورهای اخلاقی مبنای مناسب و عقلانی ندارند. برخی ادعا کرده اند که در جهانِ بدون خدا دلیلی برای آنکه انسانی با ارادۀ نیک باشیم یا دلیلی برای انجام دادن آنچه به لحاظ اخلاقی وظیفه ماست، نداریم. در واقع در چنین جهانی به لحاظ اخلاقی هیچ الزامی نداریم: اگر خدا نباشد مفهوم الزام اخلاقی به مفهومی بی فایده تبدیل خواهد شد. ادلۀ گوناگونِ چنین برداشتی از ارتباط دین و اخلاقی، مورد بررسی قرار گرفته و ناتمام بودن آنها اثبات شده است.

2/ ذهنیت گرایی: جیمز راچلز.
ذهنیت گرایی اخلاقی نظریه ای است که می گوید: افراد در مقام داوری و حکم اخلاقی صرفاً امیال و احساسات خود را بیان می کنند، نه چیز بیشتر.

3/ توصیه گرایی کلی:آر. ام. هیر
حقیقت در نظریۀ توصیه گرایی این است که این نظریه آنچه را در نظریه توصیف گرایی(طبیعی و غیر طبیعی) صحیح است ابقا می کند و به آن توضیحی دربارۀ دیگر عنصر اساسی در معنای احکام اخلاقی می افزاید؛ یعنی عتصر دستوری و توصیه ای.

4/ چگونه «باید» از «هست» استنتاج می شود؟: جان آر. سرل.
اغلب گفته می شود که نمی توان «باید» را از «هست» استنتاج کرد. به اینکه دسته هایی از گزاره های ناظر به واقع وجود دارد که به لحاظ منطقی از گزاره های ناظر به ارزش متمایزند. هیچ مجموعه ای از گزاره های ناظر به واقع به خودی خود، مستلزم گزاره ای ارزشی نیست.

5/ شهودگرایی: دیوید مک ناوتن
نظریۀ شهودگرایی یکی از انواع نظریات وظیفه گرایانه است. این نظریه، همانند سایر نظریات وظیفه گرایانه معتقد است که صواب بودن هر کار وابسته به چند نکته متمایز است. هنگامی که دربارۀ تجربه اخلاقی خود تأمل می کنیم، درمی یابیم که دارای وظایفی از قبیل: وفای به عهد، آسیب نرساندن به دبگران و غیره.... هستیم. این وظایف بدیهی اند. چنین اصول اخلاقی بنیادی و بدیهی به مثابه امور شهودی شناخته می شوند.
 
6/ کم مایگی اصل تعمیم پذیری: دان لاک.
آر. ام. هیر معتقد است تعمیم پذیری احکام اخلاقی، صرفاً نتیجه منطقی این واقعیت است که احکام اخلاقی دارای «معنای توصیفی» اند. احکام اخلاقی مانند این چیز خوب است دقیقاً به همان صورت تعمیم پذیرند که احکام توصیفی مانند «این چیز قرمز است» تعمیم پذیرند. به اینکه می توان از حکم «این چیز خوب است» گذشته و به این اصل برسیم که هر چیزی که در خوب بودن شبیه این چیز است، خوب است.

7/ علت صواب بودن کار صواب چیست: دیوید راس.
مسأله مورد بحث این است که آیا خصیصه ای عمومی وجود دارد که موجب صواب بودن کار صواب گردد؟ و اگر چنین است، آنچیز چیست؟ از مهمترین تلاش های تاریخی برای بیان این خصیصه، تلاش هایی است که از سوی نظریه «خودگروی» و نظریه «سودگروی» صورت گرفته است.

8/ قتل رهایی بخش فعال و منفعل: جیمز راچلز.
عقیده بر این است که، دست کم، در برخی موارد، دست کشیدن از معالجۀ بیمار و رها ساختن او به حال خود تا جان دهد، جایز است. اما انجام دادن کارهایی که بی واسطه سبب مرگ بیمار شود، هرگز جایز نیست.
 
9/ دلیل بر خطا بودن سقط جنین: دان مارکی.

----------------------------------
مطالب مرتبط:

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «داوری اخلاقی، فلسفۀ اخلاق چیست؟» نوشتۀ هکتور زاگال – خوزه گالیندو

کتاب «بصیرت اخلاقی» / «نگاه اخلاقی، درآمدی به فلسفه اخلاق»



کتاب «بصیرت اخلاقی» نوشته دیوید مک ناوتن، ترجمۀ محمود فتحعلی توسط انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در سال 1380 منتشر شد و در سال 1386 به چاپ دوم رسید. این کتاب ترجمۀ Moral Vision: An introduction to Ethics / David Mc Naughton است.

لازم به ذکر است که از همین کتاب ترجمه دیگری نیز در بازار نشر موجود است به نام «نگاه اخلاقی، درآمدی به فلسفه اخلاق» که به قلم حسن میانداری در سال 1383 به ترجمه رسید و توسط انتشارات سمت به چاپ رسید.

نگارنده کتاب پیشرو را کتابی می داند که به دو دیدگاه کاملا متضاد دربارۀ اخلاق می پردازد. در یک طرف به دیدگاه غیر شناخت گرایی می پردازد. طرفداران این دیدگاه مدعی اند که ما در جهانی زندگی می کنیم که هیچ ارزش عینی وجود ندارد. در نتیجه تصورات ما از ارزش اخلاقی بدین نحو است که چون ما مخلوقاتی با احساسات، امیال و نیازها هستیم، نسبت به پاره ای از اعمال واکنش مطلوب و نسبت به پاره ای دیگر واکنش نامطلوب نشان می دهیم. بنابراین، سرچشمه ارزش در وجود خود ماست.
در برابر این دیدگاه غیر شناخت گرایی، واقع گرایی اخلاقی وجود دارد که بر آن است که ارزش های اخلاقی را باید در جهان خارج یافت، و حقایق اخلاقی وجود دارند و ما می توانیم آنها را کشف کنیم، و بر خلاف ادعای غیرشناخت گرایان، درستی و نادرستی اخلاقی یک چیز آن گونه که غیر شناخت گرایان می گویند به چگونگی احساس ما دریارۀ آن بستگی ندارد.
این کتاب را می توان در ردیف کتاب های مربوط به فرااخلاق طبقه بندی کرد.

فهرست مطالب(بر اساس ترجمه نخست):

فصل اول: اخلاق؛ جعل یا کشف، به مباحث توجیه و صدق، واقع گرایی اخلاقی، غیرشناخت گرایی اخلاقی، آزادی اخلاقی و معنای زندگی، واقع گرایی و غیرشناخت گرایی و سنت اخلاقی، و اخلاق و نظریۀ اخلاق اختصاص دارد.

فصل دوم: خطوط کلی غیرشناخت گرایی اخلاقی، با مباحث واقعیت و ارزش، چهار نقد بر غیرشناخت گرایی، تبیین عمل و انگیزه، زبان اخلاق، حقیقت، توجیه و شک گرایی، و غیره سروکار دارد.

فصل سوم: خطوط کلی واقع گرایی اخلاقی، به مباحث فرض واقع گرایی، واقعیت اخلاقی، انگیزه اخلاقی، حقیقت و معنا، مشاهده، توجیه، و علم واقعیت می پردازد.

فصل چهارم: غیرشناخت گرایی، تحولات بیشتر، به مباحث تشبیه ادراک حسی، درک واقعیت مطلق، صفات اخلاق به مثابه کیفیات ثانویه، انگیزه و دیدگاه اصلاح شده، و غیره اختصاص دارد.

فصل پنجم: واقع گرایی و واقعیت، به مباحث واقعیت محض، واقعیت مطلق، ادراک و واقعیت، تبیین و فرافکنی، و واقعیت مستقل از ذهن می پردازد.

فصل ششم: جایگاه بحث یا گزارش ضمنی، با مباحث واقع گرایی و نظریه خطا، نظریه غیرواقع گرایی درباره صفات اخلاقی، انتخاب نظریه اخلاقی سرکار دارد.

فصل هفتم: انگیزۀ اخلاقی، به مباحث دفاع از نظریۀ باور – میل، تفسیر ناشناخت گرایانه از میل، حجیت الزامات اخلاقی، فضیلت اخلاقی می پردازد.

فصل هشتم: ضعف اخلاقی به مباحث ضعف اخلاقی، ضعف اراده، ضعف و نظریۀ باور - میل، نظریه غیرشناخت گرایی و ضعف اخلاقی، نظریه های شناخت گرایانه در باب انگیزه و ضعف اخلاقی، و غیره اختصاص دارد.

فصل نهم: گرایش به ضد اخلاق و شرارت، به مباحث چرا گرایش به ضد اخلاق، تهدیدی برای نظریۀ درون گرایی است، نظریل درون گرایی و گرایش به غیر اخلاق، نظریه درون گرایی و شرارت، و غیره می پردازد.

فصل دهم: واقع گرایی اخلاقی و تنوع اخلاقی، با مباحث اختلاف و شک گرایی، جهان های اجتماعی، جزئی گرایی و توجیه، بصیرت و تساهل، و غیره سروکار دارد.

فصل یازدهم: نظریۀ غیرشناخت گرایی و نظریۀ سودگرایی، به مباحث فلسفه اخلاق و نظریۀ اخلاقی، نظریه سودگرایی، نظریه سودگرایی و نظریۀ ناظر آرمانی، سازگاری و نظریۀ سودگرایی، و غیره می پردازد.

فصل دوازدهم: دورنمای شبه واقع گرایی، با مباحث شبه واقع گرایی، نظریه شبه واقع گرایی موردِ دفاع قرار گرفته، پاسخ واقع گرایانه، و غیره سروکار دارد.

فصل سیزدهم: اصول یا نظریه جزئی گرایی، به مباحث نقش اصول اخلاقی، تعارض اخلاقی، جزئی گرایی و وظایف اولیه، و غیره اختصاص دارد.
--------------------------------------------------------

 

دیوید مک ناوتن استاد دانشگاه آکسفورد.



------------------------------------------------
مطالب مرتبط:

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «داوری اخلاقی، فلسفۀ اخلاق چیست؟» نوشتۀ هکتور زاگال – خوزه گالیندو

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز و ترجمۀ مسعود علیا توسط انتشارات ققنوس در سال 1382 منتشر شد و در سال 1389 به چاپ دوم رسید.

این کتاب ترجمه ای است از Basic moral philosophy. نگارنده غرض اصلی این کتاب را آشنا کردن نوآموزان اخلاق با مهم ترین موضوعات، مفاهیم و نظریه های فلسفه اخلاق در مغرب زمین می داند. در این کتاب دانشجویان با برخی از مهم ترین کارهایی که در سنت غرب در زمینۀ فلسفه اخلاق صورت گرفته است آشنا می شوند.
این کتاب در پنج بخش (چهارده فصل) تنظیم شده است که فصل اول آن به مباحث مقدماتی فلسفه اخلاق اختصاص دارد. و بقیه فصول آن را به ترتیب می توان در اخلاق هنجاری (فصل دوم ، سوم و نهم)، اخلاق فضیلت، فرا اخلاق، و اخلاق اگزیستانسیالیسم خلاصه کرد.

فهرست مطالب

بخش اول: موضوعات فلسفه

فصل اول، ماهیت اخلاق، به مباحث چرا فلسفه مطالعه می کنیم، سرچشمه های اخلاق، عمل ارزشگذاری، داوری های ارزشی و داوری های تجویزی، و  داوری های هنجاری و داوری های توصیفی، می پردازد.

فصل دوم، نظریه های حسن و قبح، با مباحث قانون پرستی اخلاقی و جزئی نگری اخلاقی، نسبت خیر و درستی اخلاقی، نظریه های اخلاقی ارزش نگر و تکلیف نگر، نظریه های نتیجه گرا و نظریه های تکلیف نگر نانتیجه گرا، و اخلاق کبیر و اخلاق صغیر، سروکار دارد.

بخش دوم: اخلاق مبتنی بر فضیلت

فصل سوم، فضیلت در فلسفه باستان، به اقسام فضیلت، افلاطون و شخص فضیلت مند، ارسطو و ملکات فاضله، حد وسط، تکلیف نگری ارسطو، و تقدم اخلاق مبتنی بر کردار بر اخلاق مبتنی بر فضیلت، اختصاص دارد.

فصل چهارم، فضیلت و سعادت، به مباحث دیدگاه افلاطون و ارسطو دربارۀ لزوم فضیلت برای نیل به سعادت، کمال گرایی و خیر اعلا، آگوستین و دوام خیر، و آیا فضیلت اخلاقی مطلوب است، می پردازد.

بخش سوم: اخلاق مبتنی بر کردار

فصل پنجم، خودمحوری و روان شناختی، با مباحث آیا تنها خیر خویش را بجوییم، سه ایراد بر خودمحوری اخلاقی، ماهیت تناقض آمیز خودمحوری اخلاقی، خودمحوری روان شناختی در انگیزه های آدمی، و نقدی بر خود محوری روان شناختی، سروکار دارد.

فصل ششم، نظریۀ فرمان امر الهی، به قضیۀ ابراهیم و اسحاق، دیدگاه یونانی و مسیحی دربارۀ طبیعت شر، فرمان های خداوند از منظر دین یهود، مسیحیت و اسلام، نسبت میان اراده خداوند و حسن و قبح، و غیره......، اختصاص دارد.

فصل هفتم، اخلاق مبتنی بر قانون طبیعی، به اخلاق و طبیعت، اخلاق مبتنی بر قانون طبیعی در رواقی گری، اخلاق مسیحی مبتنی بر قانون طبیعی، مسائل فراروی اخلاقِ مبتنی بر قانون طبیعی: همجنس گرایی و آزار جنسی، و غیره...، اختصاص دارد.

فصل هشتم، مکتب کانت، به اراده خیر، مفهوم تکلیف، اصول عینی و اوامر مشروط، اصول شخصی یا ضوابط، و غیره ....، می پردازد.

فصل نهم، نتیجه گرایی، با نتیجه گرایی تکلیف نگر، سودنگری، سودنگری ناظر به عمل و سودنگری ناظر به قاعده، و غیره....، سروکار دارد.

فصل دهم، عدالت، از اندیشۀ عدالت، عدالت توزیعی، سه تلقی از عدالت توزیعی، و گذار به فرا اخلاق بحث می کند.

بخش چهارم: دو منظر فرا اخلاقی

فصل یازدهم، نسبی نگری اخلاقی، از نسبی نگری اخلاقی چیست؟، عام نگری و مطلق انگاری، نسبی نگری و تمایز میان «است» و «باید»، و غیره ...، بحث می کند.

فصل دوازدهم، آیا می توان اصول اخلاقی را توجیه کرد، از شهود باوری فلسفی، طبیعت گرایی اخلاقی، میثاق باوری، راولز و وضعیت نخستین، و غیره ...، بحث می کند.

بخش پنجم: جریان های نوظهور در عرصۀ اخلاق

فصل سیزدهم، تصمیم شخصی در اخلاق مبتنی بر وضعیت، اگزیستانسیالیسم و اخلاق مبتنی بر مراقب، به رد اخلاق سنتی، اخلاق مبتنی بر وضعیت، اخلاق اگزیستانسیالیستی، و اخلاق مبتنی بر مراقبت، می پردازد.

فصل چهاردهم، زمینه گرایی، با اخلاق عمل نگر، با رویکرد دیویی وار به اخلاق، راه حل زمینه گرایانه، ارکان وضعیت اخلاقی، شهود یا عاطفه، و زمینه گرایی و نسبی نگری، سروکار دارد.

رابرت ال. هولمز استاد فلسفه دانشگاه راچستر امریکا و متخصص مسائل صلح و عدم خشونت می باشد.

مطالب مرتبط:

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

کتاب «تاریخ فلسفه اخلاق غرب» ویراستۀ لارنس سی. بکر.

کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»



کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم» نوشتۀ استیون داروال، آلن گیبارد، و پیتر ریلتُن، ترجمۀ استاد مصطفی ملکیان، دفتر پژوهش و نشر سهروردی (تهران) به سال 1380 منتشر شد.
کتاب حاضر ترجمه ای است از Toward Fine de siècle Ethics: some trends. مترجم محترم دربارۀ این کتاب چنین می گوید: این حاوی مروری است بر سیر تحولات فلسفۀ اخلاق در کشورهای آنگلوساکسون (و نه همۀ ممالک غربی) در قرن بیستم و به عبارت دقیق تر، در فاصلۀ میان سالهای 1902 (سال انتشار کتاب «مبانی اخلاق» مور) و 1990 (سال انتشار متأخرترین نوشته ای که بدان ارجاع شده است). با توجه به اینکه از میان 133 نوشتۀ مورد رجوع و ارجاع، در این مکتوب، فقط 12 نوشته در فاصلۀ سال های 1903 و 1905 منتشر شده اند، درست تر آن است که محدودۀ زمانی مورد بررسی را سال های میان 1950 و 1990 بدانیم.
اگرچه نویسندگان حوزۀ کار خود را فرااخلاق یا اخلاق تحلیلی قلمداد کرده اند، اما از سرِ ضرورت به علم النفس(روان شناسی) اخلاق و، به مقدار بسیار کمتر، به اخلاق دستوری یا هنجاری و اخلاق توصیفی نیز، کمابیش، گریزهایی زده اند.
این مکتوب که در صد و یکمین شمارۀ مجلۀ The philosophical Review، به سال 1992، منتشر شده است، جامع ترین نوشته ای بود که، در آن تاریخ در باب سیر فلسفۀ اخلاق در سنت آنگلوساکسون انتشار یافته است.
لازم به ذکر است که ترجمه این کتاب پیشتر، در قالب یک مقالۀ بلند در مجلۀ ارغنون (شمارۀ 16)، با عنوان «به سوی اخلاق پایان این قرن؛ پاره ای از گرایش ها» به چاپ رسیده است.
فهرست مطالب
فصل اول، صحنه آرایی، به مباحث انتقام از کتاب مبانی اخلاقی، دوران شکوفایی فرا اخلاقی تحلیلی، و غیره می پردازد
فصل دوم، احیای فرا اخلاق با مباحث بازگشت به اصول، انفصال، نظریات قائل به استدلال عملی، اعتبارگرایی، نامعرفت گرایی، نظریه های قائل به حساسیت، و غیره سر و کار دارد.
فصل سوم، اخلاق جدید، نظریۀ اخلاقی جدید.

اصل مقاله را از اینجا  دانلود نمایید.
نویسندگان این اثر سه تن از اساتید برجستۀ گروه فلسفۀ دانشگاه میشیگان امریکا هستند:

1/ آلن گیبارد

2/ پتر رِیلتُن

3/ استیوِن داروال

مطالب مرتبط:

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر، برگردان امیر دیوانی، و ویراستۀ استاد مصطفی ملکیان، توسط انتشارات کتاب طه (قم) سال 1383 منتشر شد.

مترجم در پیشگفتار، کتاب حاضر را چنین توصیف می کند: نوشتۀ پیشرو ترجمه ای است از کتاب  The Language of Morals که یکی از آثار برجسته در فلسفۀ اخلاق است که به بحث از نظریۀ «توصیه گرایی» در قلمرو فلسفه اخلاق می پردازد و از اینرو، نوشته ای فنی و تخصصی است. آقای هیر فیلسوفی تحلیلی است که با دقت واژه ها و جمله ها را مورد تأمل قرار می دهد و با شیوۀ خاص خود به کشف زبان اخلاق می پردازد. وی گاه چندین عبارتِ قیدی و وصفی را کنار هم قرار می دهد، در نتیجه فهم کتابش نیازمند صبر و دقت نظر است.
وی در ادامه به بیان خلاصه ای از نظریات هیر می پردازد؛ هیر در دو کتاب مهم خود به نام زبان اخلاق و آزادی و عقل یک تحلیل فرا اخلاقی بسیار دقیق را ارائه کرد و در صدد توصیف زبانی برآمد که در مقام اظهار جمله های اخلاقی به کار می رود. هیر مانند احساس گرایان گفتار اخلاقی را ذاتاً اخباری نمی دانست و خبر دادن احکام اخلاقی را امری عرضی تلقی می کرد، اما بر خلاف آنان که زبان اخلاقی را زیر مجموعۀ زبان احساسی قرار دادند، وی زبان اخلاق را زیر مجموعۀ زبان توصیه گر معرفی کرد. منظور از گفتار توصیه ای، گفتاری است که به پرسش های عملی پاسخ می دهد. به ادعای هیر «باید راست گفت»، نه از واقعیتی خبر می دهد و نه در صدد ابراز احساس و جهت گیری گوینده یا برانگیختن احساس در شنونده است، بلکه به مخاطب می گوید که چه کار بکند، گویا مخاطب از گوینده پرسیده است که «چه کاری بکنم؟» و گوینده با جملۀ «باید راست گفت» پاسخ داده است. از نظر هیر، ساده ترین و بنیادی ترین شکل جمله های توصیه گر جملۀ امری است و اگر ما دریابیم که گفتار اخلاقی به جمله های امری بسیار شبیه اند، به سادگی می توانیم نقش اساسی آنها را در جریان زندگی بفهمیم.
به طور کلی برداشت هیر از فلسفۀ اخلاق به عنوان پژوهش در منطق زبان اخلاق، مبتنی بر دیدگاه غیر شناختی وی در باب مفاهیم اخلاقی است.
هیر در پیشگفتار کتاب متذکر می شود: به تصور من، فلسفۀ اخلاق پژوهشی منطقی دربارۀ زبان اخلاقی است. اگر کسی با انواع ساده تر منطق تا حدی آشنا باشد، فهم منطقِ بسیار پیچیده تر واژه های اخلاقی برایش آسان تر می شود. اما از آنجا که بسیاری از دانشجویان فلسفه مجبورند به دلیلی بدون چنین آشنایی، به مطالعۀ کتاب فلسفه اخلاق بپردازند، کوشیده ام تا آن را مفروض و مسلم نگیرم. اگر کسی بدون اطلاعات فلسفی، به این کتاب رو کند، امید دارم اگر از این قاعدۀ ساده پیروی کند، آن را قابل فاهم بیابد؛ هر فقره ای را که دشوار می یابید حذف کند،  به خواندن ادامه دهد و سپس به آن فقره ها بازگردد.

فهرست مطالب
پیش گفتار مترجم ناظر به مباحث فلسفه اخلاق در گذشته و حال، نظریه های شناختی، نظریه های غیر شناختی، نظریه احساس گرایی، خلاصه نظریات هیر، و نقد نظریات هیر می باشد.
بخش اول: وجه امری، به مباحث زبان توصیه گر، جمله های امری و منطق، استنتاج، و انتخاب بر اساس اصل می پردازد.
بخش دوم: خوبی، اختصاص دارد به مباحث طبیعت گرایی، معنا و معیار، توصیف و ارزش گذاری، تحسین و انتخاب، و «خوب» در بافت های اخلاقی.
بخش سوم: باید، به مباحث «باید» و «صحیح»، «باید» و جمله های امری، و یک الگوی تحلیل می پردازد.

ریچارد مروین هیر  در تاریخ 21 مارس 1919 در شهر بلاکول انگلستان به دنیا آمد و در سال 2002 دیده از جهان فرو بست. در کالج بالیول به تحصیل پرداخت. سال 1966 تا 1947 استاد راهنمای فلسفه در کالج بالیول بود، و سال 1983 تا 1966 استاد فلسفه اخلاق در آکسفورد بود. وی از بانفوذترین فیلسوفان اخلاق در دورۀ خود بود.

 پاره ای از نوشته های او عبارتند از:

1.تفکر اخلاقی (1981)
2.آزادی و عقل (1963)
3.مقالاتی دربارۀ مفاهیم اخلاقی (1971)

------------------

مطالب مرتبط:
معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»
 

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا، ترجمۀ هادی صادقی و ویراستۀ مصطفی ملکیان توسط انتشارات کتاب طه (قم) سال 1376 وارد بازار نشر شد و در سال 1383 به چاپ دوم رسید.

کتاب پیشرو، ترجمه ای است از کتاب ethics  نوشتۀ William k. frankena (ویلیام کی. فرانکنا) استاد فقید فلسفه در دانشگاه میشیگان آمریکا که نخستین طبع آن در 1963، جزو سلسله کتاب های foundations of philosophy (مبانی فلسفه)، از انتشارات prentice hal  (پرنتیس هال)، منتشر شد.
بر وفق گفتۀ استاد ملکیان در مقدمۀ ترجمه: کتاب حاضر هم مدخلی کوتاه به فلسفه اخلاق است و هم دیدگاه های مشخص مصنف در آن لحاظ شده است. دیدگاه شخص نویسنده،که نوعی سودگروی تعدیل یافته است، نه باعث تغافل از دیدگاه حریفان و مخالفان شده .... این کتاب «احتمالاً بختیارترین و پر آوازه ترین کتابی است که در زمینۀ فلسفۀ اخلاق منتشر شده است».
این کتاب را می توان به دو بخش اخلاق هنجاری و فرا اخلاق تقسیم نمود که با توجه به همین تقیسم معرفی کتاب را از نظر می گذرانیم.
فصل اول، اخلاقیات و فلسفۀ اخلاق، به مباحث نمونه ای از تفکر اخلاقی (سقراط)، ماهیت Ethics یا فلسفۀ اخلاق، ماهیت اخلاق، عناصر اخلاقی، و انواع حکم هنجاری، اختصاص یافته است.
 
اخلاق هنجاري

نگارنده در بخش اخلاق هنجاری نخست می کوشد به مجموعه ای از احکام قابل قبول (1) دربارۀ الزام اخلاقی، (2) ارزش اخلاقی و سپس (3) ارزش غیر اخلاقی برسد. فصول دوم تا پنجم عمدتاً شامل اخلاق هنجاری اند که به شیوه ای کلی به آن پرداخته می شود. فصل های دوم و سوم به نظریه های هنجاری دربارۀ الزام، فصل چهارم به نظریه هنجاری درباره ارزش اخلاقی و فصل پنجم به نظریه های هنجاری دربارۀ ارزش غیر اخلاقی خواهند پرداخت.
فصل دوم، نظریات خودگروانه و وظیفه گروانه، با مباحث نظریه های غایت گروانه، نظریه های وظیفه گروانه، خودگروی اخلاقی، خودگروی روان شناختی، نظریه های وظیفه گروانه عمل نگر، نظریه های وظیفه گروانه قاعده نگر، نظریۀ امر الهی، نظریۀ کانت سرو کار دارد.
فصل سوم، سودگروی، عدالت و عشق، به مباحث سودگروی، سودگروی عمل نگر، سودگروی عام، سودگروی قاعده نگر، اصل نیکوکاری، اصل عدالت: مساوات، مسألۀ تعارض، وظایفی نسبت به خود، آیا قاعده ای مطلق وجود دارد، و اخلاق محبت می پردازد.
فصل چهارم، ارزش اخلاقی و مسئولیت، مشتمل بر مباحث معانی اخلاقی و غیر اخلاقی «خوب»، اخلاق و پرورش ویژگی ها، مبانی اخلاق فضیلت، دربارۀ بودن و عمل کردن: اخلاق صفات در مقابل اخلاق اصول، اسوه های اخلاقی، مسئولیت اخلاقی، و ارادۀ آزاد و مسئولیت است.
فصل پنجم، ارزش ذاتی و زندگی، با مباحث خوب و معنای آن، نظریه هایی دربارۀ آنچه به عنوان غایت خوب است: لذت گروی و لذت ناگروی، اولین رشته مناظرات، دومین رشته مناظرات، زندگی خوب سر و کار دارد.

فرا اخلاق

تا اینجا کتاب، به جز در فصل اول، با اخلاق هنجاری سر و کار داشت. اما در فصل ششم متعهد مسائل و نظریات اساسی فرا اخلاق است. فرا اخلاق هیچ اصل یا هدفی برای عمل ارائه نمی دهد و به معنای دقیق کلمه تماماً مشتمل است بر تحلیل فلسفی. در واقع فلسفه اخلاق معاصر به صورت گسترده به تحلیل فرا اخلاقی می پردازد و در مرتبه نخست به ایضاح و فهم اشتیاق دارد تا به اخلاق هنجاری.

فصل ششم، معنی و توجیه، مشتمل بر مباحث فرا اخلاق و مسائل آن، نظریه هایی دربارۀ توجیه، نظریه های تعریف گروانه و مابعدالطبیعی، شهودگروی، نظریه های غیر شناختاری یا توصیف گروانه، رهایی به نظریه های کارآمد، نسبیت گروی، نظریه هایی دربارۀ توجیه، دیدگاه اخلاقی، و چرا باید اخلاقی بود؟ است.
برای مشاهدۀ اصل کتاب به اینجا مراجعه نمایید.
خواندن این کتاب را به دوستانِ مشتاق مباحث فلسفه اخلاق بعد از مطالعه درآمدی جدید به فلسفه اخلاق   پیشنهاد می کنم.

  ویلیام کی. فرانکنا  استاد فقید دانشگاه میشیگان آمریکا سال 1908 متولد و سال 1994 دیده از جهان فرو بست. روحش شاد.

---------------------------------

مطالب مرتبط:

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق



کتاب «درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ هری. جی. گنسلر، برگردان حمیده بحرینی و ویراستۀ مصطفی ملکیان به سال 1385 توسط نشر آسمان خیال روانه بازار نشر شده است.
این کتاب ترجمه ای است از کتاب « Ethics: a contemporary introduction » نوشتۀ هری. جی. گنسلر. کتاب پیشرو دربارۀ موضوعات و مباحثی است که در فلسفۀ اخلاق معاصر مطرح شده است؛ و بسیاری از دیدگاه های اساسی ای را دربر می گیرد که به فرا اخلاق و اخلاق هنجاری مربوط است. در این کتاب این دیدگاه های اخلاقی با موضوعات مشخصی، به ویژه نژادپرستی، تعلیم و تربیت اخلاقی و سقط جنین مرتبط شده است. نویسنده مخاطب کتاب خودش را دانشجویان دورۀ کارشناسی می داند که یک یا دو دوره را در فلسفه گذرانده اند.
نگارنده در ابتدای هر فصل از زبان یک دانشجوی فرضی که نمایندۀ دیدگاه اخلاقی است دفاعی روشن و قوی از آن دیدگاه ارائه می کند. بدین شیوه از مخاطب می خواهد که آن دیدگاه را جدی بگیرد و بر اساس ضوابط خودش آن را فهم کند. بعد از آن نوبت به اشکالها و ایرادها می رسد. با همۀ اینها نگارنده در صدد است خواننده را به تفکر انتقادی ترغیب کند.
نگارنده در هر فصل با پرسش هایی دربارۀ متن آن فصل آغاز می کند و با معرفی کتاب ها و مقالاتی برای مطالعۀ بیشتر به پایان می برد.
چنانکه که گفته شد کتاب حاضر به دو بخش فرا اخلاق و اخلاق هنجاری می پردازد و لذا فصول این کتاب را با توجه به این دو بخش اجمالاً از نظر می گذرانیم.

بخش فرا اخلاق

در فصل اول، نسبی نگری فرهنگی، دانشجوی فرضی (سارای نسبی نگر) به تبیین نسبی نگری می پردازد. بر اساس نسبی نگری فرهنگی «خوب» یعنی آنچه اکثریت اعضای یک فرهنگ خاص «مورد تأیید» قرار داده اند. مثلاً، نوزاد کشی به طور عینی نه خوب است و نه بد. در جامعه ای که مورد تأیید قرار می گیرد خوب، و در جامعه ای که مورد تأیید قرار نمی گیرد بد است. و در ادامه با انتقاداتی به نسبی نگری فرهنگی و مباحث تکثر اخلاقی، ارزش های عینی، و علوم اجتماعی این فصل پایان می پذیرد.
در فصل دوم، شخصی انگاری، دانشجوی فرضی (سام شخصی انگار) شخصی انگاری را تبیین می کند. بر اساس شخصی انگاری داوری های اخلاقی ما توصیف احساسات شخصی ماست: «الف خوب است» یعنی «من الف را دوست دارم». ما باید اصول اخلاقی خود را با پیروی از احساسات خودمان برگزینیم.  در ادامه با نتقاداتی به شخصی انگاری و مباحث سارای آرمان گرا، انتقاداتی به دیدگاه ناظر آرمانی فصل به پایان می رسد.
در فصل سوم، فراطبیعت گرایی، دانشجوی فرضی (سارای فراطبیعت گرا) فراطبیعت گرایی را تبیین می کند. بر اساس فراطبیعت گرایی داوری های اخلاقی، خواست خدا را توصیف می کنند: «الف خوب است» یعنی «خدا الف را می خواهد.» خواست خداست که نظام اخلاق را بوجود می آورد و اخلاق بر دین استوار است. در ادامه با مباحث آگاهی از خواست خدا، اخلاق و خداناباوران، پرسش سقراطی، ادلۀ فراطبیعت گرایی، و اخلاق و دین فصل تمام می شود.
در فصل چهارم، شهود باوری، دانشجوی فرضی (سام شهود باور) شهود باوری را تبیین می کند. در شهودباوری سه ادعا وجود دارد: 1) «خوب» مفهومی غیر قابل تعریف است. 2) حقایق عینی اخلاقی وجود دارند. 3) برای آنانکه به بلوغ عقلی رسیده اند حقایق پایه ای اخلاق بدیهی اند. در ادامه با مباحث حقایق عینی، حقایق بدیهی، و انتقادها فصل تمام می شود.
در فصل پنجم، عاطفه گرایی، دانشجوی فرضی (سارای عاطفه گرا) عاطفه گرایی را تبیین می کند. بر اساس عاطفه گرایی داوری های اخلاقی احساست مثبت یا منفی ما را نسبت به چیزی بیان می کنند. «الف خوب است» معادل این است که بانگ و فریاد برآوریم که «آفرین به الف!» - و از اینرو نه صادق است نه کاذب. بنابراین نه حقایق اخلاقی وجود دارند و نه معرفت اخلاقی. در ادامه با مباحث «خوب» بیان عاطفه است، استدلال اخلاقی، اشکالات پوزیتیویسم، انتقادهای دیگر، و عاطفه گرایی تعدیل شده فصل تمام می شود.
در فصل ششم، توصیه گرایی، دانشجوی فرضی (سام توصیه گرا) توصیه گرایی را تبیین می کند. بر اساس توصیه گرایی داوری های اخلاقی نوعی توصیه یا امر و دستورند. داروی های اخلاقی ، مثل گزاره های سادۀ امری همچون «در را ببند» از واقعیت ها خبر نمی دهند و بنابراین نه صادق اند نه کاذب؛ بلکه حاکی از اراده یا امیال ماست. در ادامه با مباحث آزادی و عقل، استدلال اخلاقی، مخالفت با نازیسم، و انتقادها فصل به پایان می رسد. 
فصل هفتم، سازواری، به مباحث سازواری در باورها، سازواری در اراده، ادلۀ نژادپرستانه، بی طرفی، و چرا سازواری لازم است اختصاص دارد. نگارنده در این فصل در پاسخ به این پرسش که چگونه باید دربارۀ اخلاق استدلال کنیم؟  اصل های سازواری را ابزارهای کارآمدی برای استدلال اخلاقی می داند: 1) منطقی بودن، 2) سازواری اهداف – وسایل، 3) با وجدان بودن، و 4) بی طرفی.
فصل هشتم، قاعدۀ زرین، به مباحث قضیۀ قاعدۀ زرین، قاعده تحت اللفظی، آزارطلب ها (مازوخیست ها)، پرسش هایی دربارۀ قاعدۀ زرین، و چرا از قاعدۀ زرین پیروی می کنیم، می پردازد. قاعدۀ زرین مقتضی این است که ما با دیگران فقط آن طور رفتار کنیم که در همان موقعیت رضایت می دهیم با ما رفتار شود. قاعدۀ زرین مهم ترین اصل کتاب، و چه بسا مهم ترین قاعدۀ زندگی ماست. نگارنده قاعده زرین را از شرایط سازواری می داند.
فصل نهم، عقلانیت اخلاقی، با مباحث شروط عقلانیت، خواسته های معقول، قاعدۀ زرین و نژادپرستی، تعلیم و تربیت اخلاقی، و پرسش هایی دربارۀ عقلانیت سروکار دارد. نگارنده در این فصل به این پرسش ها می پردازد که چگونه می توانیم اصول اخلاقی خود را به طریقی انتخاب کنیم که عاقلانه ترین و معقول ترین راه باشد؟ چگونه می توانیم دربارۀ موضوعات اخلاقی دلیل بیاوریم و بحث کنیم؟ عقلانیت اخلاقی مستلزم چیست؟

بخش اخلاق هنجاري

فصل دهم، پیامدگرایی، به مباحث اخلاق هنجاری، سارای فایده باور، انواع پیامدگرایی، لوازم عجیب و غریب، سام طرفدارِ فایده باوری قاعده نگر، و مشکلات فایده باوریِ قاعده نگر اختصاص دارد. بر اساس پیامدگرایی ما فقط یک وظیفۀ اصلی داریم. انجام دادن هر کاری که بهترین پیامدها را می آورد. فی نفسه مهم نیست که چه نوع کاری انجام دهیم، تنها چیزی که مهم است این است که نتایج خوب به حداکثر برسد.
فصل یازدهم، ناپیامدگرایی، به مباحث سارای طرفدار دیدگاه راس، وظیفۀ اصلی ما، هنجارهای استثناپذیر، عدالت توزیعی، ده فرمان، و فضیلت ها و حق ها می پردازد. بر اساس ناپیامدگرایی برخی از انواع کارها (مثل خلف وعده یا کشتن بی گناهان) فی نفسه نادرستند، نه فقط به خاطر آنکه پیامدهای بدی دارند. اینطور کارها شاید بی استثنا نادرست باشند، شاید هم فقط یک اصل مستقل اخلاقی به ضد آنها وجود داشته باشد.
فصل دوازدهم، فصل تلفیقی، با مباحث ناپیامدگرایی، پیامدگرایی، دیدگاه های فرااخلاق، و سازواری قاعدۀ زرین سر و کار دارد. نگارنده در فصل پایانی همۀ دیدگاه های متفاوت اخلاقی را در یک موضوع اخلاقی خاص – یعنی بحث شدیداً جنجال برانگیز سقط جنین – اعمال می کند. این بحث نمونه ای از اخلاق هنجاری کاربردی است.  
در پایان خواندن این کتاب را به همۀ کسانی که سعی در آشنایی مقدماتی با فلسفۀ اخلاق دارند توصیه می کنم. 
هری. جی. گنسلر استاد گروه فلسفه دانشگاه جان کارول می باشد.

------------------------------------
مطالب مرتبط:
کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

کتاب «تاریخ فلسفه اخلاق غرب» ویراستۀ لارنس سی. بکر.

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم



کتاب «فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم» نوشتۀ خانم مری وارنوک، ترجمۀ ابوالقاسم فنایی و ویراستۀ استاد ملکیان به سال 1380 توسط بوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی) به زیور طبع آراسته گردید.
بر وفق گفتۀ مترجم اثر: این کتاب ترجمه ای است از کتاب  ethics since 1900، تألیف خانم مری وارنوک. این کتاب گزارشی تاریخی – تحلیلی  از فلسفۀ اخلاق در شش دهۀ اول قرن بیستم است و تحولات عمده ای را که این علم در عرض شصت سال به خود دیده و فراز و نشیب هایی را که در این دوره از سر گذرانده است، در بر می گیرد. این دوره از سال 1903 میلادی که سال انتشار کتاب مبانی اخلاق مور است، آغاز و به سال 1960 که سال طبع اول این کتاب است، ختم می شود. ساختار کتاب در هفت فصل سامان یافته است:
در فصل اول نویسنده به بررسی آرای جورج ادوارد مور می پردازد که به یک معنا بنیان گذار فلسفۀ اخلاق است و کتاب مهم مبانی اخلاق او سرچشمۀ فلسفۀ اخلاق در این قرن به شمار می آید.
در فصل دوم که به شهودگرایی اختصاص دارد نویسنده آرای پریچارد و راس را نقل و نقد کرده است.
فصل سوم در بر دارندۀ آرا و نظریات فیلسوفانی چون آیر، استیونسون و دیوئی است.
در فصل چهارم و پنجم دیدگاه هایی که پس از احساس گرایی نشو و نما یافته اند، مطرح شده است. مؤلف در آغاز فصل چهارم مکاتب پدید آمده در فلسفۀ اخلاق این دوره را به دو دستۀ کلی تقسیم می کند و در دو فصل پیاپی به تشریح و تحلیل آنها می پردازد.
در فصل چهارم آرای فیلسوفانی چون آرمسون، هیر، و ناول اسمیت بررسی می شود.
فصل پنجم تحت عنوان «روان شناسی اخلاق»، حاوی آرای فیلسوفان غربی در بحث اختیار و سازگاری آن با اصل علیت در این دوره است و مؤلف بر این باور است که هر چند این مباحث فیصله نیافته، اما در خلال این تحقیقات موشکافی ها و تحلیل های فراوانی در مورد مفاهیم عمل، انتخاب، اراده، قصد و مفاهیمی از این دست، صورت گرفته که به نوبۀ خود حایز اهمیت است. در این فصل آرای فیلسوفانی مانند ویتگنشتاین، رایل، مور و ناول اسمیت ارائه و تحلیل شده است.
موضوع فصل ششم فلسفۀ اخلاق «اگزیستانسیالیستی» است. نویسنده از میان فیلسوفان اگزیستانسیالیست، سارتر را برمی گزیند و به تفصیل دیدگاه های فلسفی و مابعدالطبیعی او را که مبنای فلسفۀ اخلاق او است گزارش می کند. سرانحام، نویسنده در فصل پایانی کتاب به نتیجه گیری و جمع بندی مباحث مطرح شده می پردازد و می کوشد تا دورنمایی از دیدگاه های گوناگون و وجوه اشتراک و اختلاف آنها را به روشنی تصویر کند. بخش آخر این فصل نیز حاوی گزارشی اجمالی از مکتوباتی است که از سال 1960 تا سال 1977 میلادی حول و حوش مباحث ناظر و مربوط به فلسفۀ اخلاق قلمی شده است.
خانم مری وارنوک،  که در انگلیس او را بارونس وارنوک صدا می زنند. در آوریل ۱۹۲۴ به دنیا آمد و در حال حاضر یکی از فیلسوفان مشهور این کشور محسوب می شود. بیشتر کتابها و نوشته هایش روی اگزیستانسیالیسم و اخلاق متمرکز شده است. کتاب اگزیستانسیالیسم و اخلاق اثر دیگری از این نویسنده است که با ترجمۀ مسعود علیا روانۀ بازار شد.
---------------------------
مطالب مرتبط:
کتاب «نگاهی به فلسفۀ اخلاق در سدۀ بیستم»

معرفی کتاب فلسفۀ اخلاق در قرن بیستم

کتاب «مسائل اخلاقی» نوشتۀ مایکل پالمر

کتاب «فلسفۀ اخلاق» نوشتۀ ویلیام کی. فرانکنا

معرفی کتاب درآمدی جدید به فلسفۀ اخلاق

کتاب «مبانی فلسفه اخلاق» نوشته رابرت ال. هولمز

کتاب «زبان اخلاق» نوشتۀ ریچارد مروین هیر

کتاب «تاریخ فلسفه اخلاق غرب» ویراستۀ لارنس سی. بکر.
کتاب مبانی اخلاق، نوشتۀ جورج ادوار مور

فرااخلاق (6) واقع گرایی اخلاقی 2

واقع­گرایان با چالشی به شکل سه ادعای ناسازگار مواجه بودند:

1.     نظریه باور – میل در باب تبیین عمل معتبر است؛

2.     عقیده­ای اخلاقی وقتی با باورهای مناسب و درست فاعل ترکیب شود، می­تواند با در اختیار گذاردن دلیل برای عمل، فاعل را به عمل برانگیزد (درون­گرایی)؛

3.     عقاید اخلاقی صرفاً ادراکی­اند.

از آنجا که واقع­گرایان ادعای 3 را می­پذیرند، باید ادعای 1 و2 را رد کنند. واقع­گرایان در باب رابطه ارزش و انگیزش به دو گروه تقسیم می­شوند.

ادامه نوشته

فرا اخلاق(5): واقع گرایی اخلاقی1

واقع­ گرایی اخلاقیmoral-realism) )

واقع گرایی اخلاقی، دیدگاهی است که به وجود امور واقعی که اعمال و اشیاء در رابطه با آنها، درست یا غلط، و خوب یا بد می شوند، معتقد است.

سه مفهوم صدق، باور و واقعیت در واقع گرایی اخلاقی نقش دارند. مفهوم صدق به باور مرتبط است. هدف باور صدق است و در صورتی باور صادق است که به آن هدف برخورد کند، وگرنه کاذب است. درستی و نادرستی باور به چیزی مستقل از آنها بستگی دارد؛ یعنی واقعیت: نحوه­ای که چیزها هستند، نحوه وجود جهان. این دیدگاه را که از احساس(کشف) درباره اخلاق سرچشمه می­گیرد می­توان واقع­گرایی اخلاقی نامید. این دیدگاه قایل است که صفات اخلاقی، صفات اصیل و حقیقی چیزها یا کارها هستند.

ادامه نوشته

فرااخلاق (4): خطوط کلی غیر شناخت گرایی اخلاقی

تمایزات چهارگانه غیر شناخت گرایی اخلاقی:

1.  تمایز واقعیت و ارزش
2.  تمایز میل و باور
3.  تمایز باور و نگرش  

4.  تمایز توصیف و ارزیابی

به طور کلی غیر شناخت گرایان معتقدند که:

1.  واقعیت اخلاقی، حقیقت اخلاقی و امور واقع اخلاقی وجود ندارد
2.  اعتقاد اخلاقی، نگرش است نه باور
3.  نگرش اخلاقی قابل صدق و کذب نیست
4.  مقولات اخلاقی، مسائلی در باب ارزش اند، نه واقعیت
ادامه نوشته

فرااخلاق (3): اخلاق – جعل یا کشف؟

اخلاق – جعل یا کشف؟

ما تا حدودی دارای دو احساس متضاد از زندگی اخلاقی هستیم که آیا باید اندیشه اخلاقی را خالق یا جاعل ارزش ها تصور کنیم یا بر عکس کاشف و معرف ارزش هایی بدانیم که مستقل از ما موجودند؟ 

کشف(discover): این احساس که ما باید کشف کنیم که کدامیک از ارزش های اخلاقی صحیح اند، نه آنکه آنها را اختراع و جعل کنیم، به طور طبیعی به این دیدگاه می انجامد که حقایق اخلاقی وجود دارند . حقیقت اخلاقی چیزی است که  از تصمیمات ما، هر چه باشند، مستقل است.

 جعل(invention): این احساس که ارزش ها محصول انتخاب های ما هستند، به طور طبیعی به این دیدگاه می انجامد که هیچ حقیقت اخلاقی وجود ندارد که بتواند معین کند که کدام نظام سازگار اخلاقی، نظام صحیح است.

ادامه نوشته

مناقشه واقع گرايي و ضد واقع گرايي                                                                   

 

                   مناقشه واقع گرايي و ضد واقع گرايي

                                           

1/ضد واقع گرايي

نظريه خطا                     غير شناخت گرايي  

 

 

 

 

                 اظهارگرايي    توجيه گرايي      عاطفه گرايي

 

 

 

 

 


                                                     2/واقع گرايي   

 

 

 عينيت گرايي                                  بين الاذهان گرايي                     ذهن گرايي

                                                                                                                    

(عينيت گراي اخلاقي)          ( نسبيت گرايي اخلاق)     (ذهنيت گرايي اخلاقي)

                                                                                





 

 

 

 

غير طبيت گرايي اخلاق       ماورائ طبيعت گرايي اخلاقي      طبيعت گرايي اخلاقي

                                                                       

      شهود گرايي عقلاني                          اختيارگرايي

---------------------------

برگرفته از:

كتاب فلسفه اخلاق، برنارد ويليامز، ترجمه زهرا جلالي، قم ، دفتر نشر معارف، 1383

----------------

مطالب مرتبط:

انواع واقع گرایی (1)  

انواع واقع گرایی (2)

فرا اخلاق(5): واقع گرایی اخلاقی1

فرااخلاق (2): نظريات فرااخلاق

ذهن  گروی(moral subjectivism)
ذهن  گروی، بر طبق تفسیر برخی فلاسفه، عقیده  ا ی فرا اخلاقی است درباره جایگاه بیانات فرا اخلاقی. این دیدگاه به یکی از موارد زیر برمي گردد:

1. یک گفته اخلاقی تنها بیانی سرگذشت نامه  ای درباره مواقف یا احساسات شخص گوینده است.
2.  گفته  های اخلاقی، مواقف یا احساسات گوینده  اند و به منظور برانگیختن یا فراخوانی مواقفی مشابه در دیگران مورد استفاده قرار می گیرند.
3. مقصود احکام اخلاقی اشاره به چیزی خارج از ذهن گوینده است، ولی در واقع فقط پسند و ناپسند او را، هرچند در صورتی مبدل، بیان می¬کنند.
4. هیچ راهی برای حل و فصل عقلانی منازعات اخلاقی بنیادین وجود ندارد؛ زیرا در مورد احکام اخلاقی بنیادین یا اصول اخلاقی فرجامین به درستی نمی¬توان گفت که مستقل از مواقف حداقل بعضی از انسان ها صادق یا کاذبند.
5.  این مدعی اگرچه فرا اخلاقی نمی¬باشد ولی نزدیک به معنایی است که اکثر غیرفیلسوفان از «ذهن  گروی در فلسفه اخلاق» اراده خواهد کرد. ذهن  گروی به این معنا عبارت از این عقیده است که همه احکام صادر شده از سوی انسان ها شکل گرفته از تعصبات و پیش داور های ایشان است.

  

ادامه نوشته

فرااخلاق (1): پرسش­ های فرا اخلاقی


پرسش­ های فرا اخلاقی:

1.معنا یا تعریف اصطلاحات یا مفاهیم اخلاقی مانند “صواب”، “خطا”، “خوب” و “بد” چیست؟ ماهیت، معنا یا کارکرد احکامی که چنین اصطلاحاتی یا امثال آنها را در بردارند، چیست؟ قواعد استعمال چنین اصطلاحات یا جملاتی چیست؟

2.چگونه باید کاربرد اخلاقی این اصطلاحات را از کاربرد غیراخلاقی آنها و احکام اخلاقی را از احکام هنجاری، تفکیک کرد؟ معنای “اخلاقی” در مقابل” غیراخلاقی” چیست؟

3.تحلیل یا معنای اصطلاحات یا مفاهیم مربوطی مانند “عمل” ، “وجدان، “ اراده آزاد”، قصد”، “پیمان”، “عذر خواهی”، “ انگیزه”، “مسئولیت”، عقل”، “ ارادی” چیست؟

4.آیا می­ توان احکام اخلاقی و ارزشی را اثبات یا توجیه کرد و یا معتبر نشان داد؟ منطق استدلال اخلاقی و استدلال درباره ارزش چیست؟

از پرسش 4 شروع می­ کنیم. همه نظریه­ های مختلف پیرامون معنای اصطلاحات و احکام اخلاقی و ارزشی تحت سه نوع کلی واقع می ­شوند: نظریه های تعریف گروانه(definist theories)، شهودگروی یا طبیعت­ ناگروی(non-naturalism)، و نظریه های غیرشناختار یا توصیف ­ناگروانه.

ادامه نوشته

برنارد ويليامز





در  نوشته هاي قبلي خبري مبني بر انتخاب شدن برنارد ويليامز به عنوان "مهمترين فيلسوف اخلاق در قرن بيستم " در نظر سنجي سايت   منتشر شد. اما آيا كتابي و يا مقاله اي از اين فيلسوف اخلاق به زبان فارسي ترجمه شده يا نه اطلاعي نداشتم تا اينكه در يكي از كتاب فروشي هاي قم با كتاب " فلسفه اخلاق" اثر برنارد ويليامز با ترجمه سركار خانم زهرا جلالي مواجه شدم.  اين كتاب ترجمه يكي از مقالات برنارد ويليامز تحت عنوان "فلسفه اخلاق" است. مترجم كتاب علاوه بر ترجمه آن مقاله، مقدمه  اي درباره فلسفه اخلاق و تعليقات ارزنده اي كه گاه نقدي و گاه توضيحي است بر كتاب افزوده است.

نگارنده در معرفي اين اثر: اخلاق شاخه اي از فلسفه است كه به تفكر فلسفي در باب اخلاق ، مسائل و احكام آن مي پردازد. دو حوزه اصلي فلسفه اخلاق ، اخلاق هنجاري و فرااخلاق است . در قرن بيستم و در ميان فيلسوفان تحليلي ، ميان اين دو حوزه تمايزي مبنايي برقرار شد. فرااخلاق بررسي فلسفي ماهيت ، توجيه ، عقلانيت ، شرايط صدق و شان احكام و اصول اخلاقي است. احكام و اصولي كه بدون مضمون خاصشان در نظر گرفته مي شوند. بنابراين از آنجا كه فرااخلاق ، اخلاق و اصول اخلاقي را موضوع بررسي خود قرار مي دهد ، آن را نوعي مطالعه درجه دوم دانسته اند. در مقابل نظريه هاي اخلاق هنجاري ، خودگزاره هايي اخلاقي هستند و بنابراين اخلاق هنجاري ، مطالعه اي درجه اول است . فلاسفه تحليلي كه مشغله فلسفه اخلاق را منحصر در تحليل زبان اخلاق مي دانستند ، مطالعات هنجاري اخلاق را از حيطه فلسفه اخلاق خارج كردند. چنين تفكري ، چندان به طول نيانجاميد و امروزه اخلاق هنجاري يكي از مهمترين موضوعات مورد بررسي فيلسوفان اخلاق است . فلاسفه معاصر اگر چه به موضوعات فرااخلاقي همچون مباحث روانشناسي ، معرفت شناختي ، وجود شناختي و معناشناختي اخلاق ، اهميت شاياني مي دهند، در آشكار نمودن مواضع هنجاري خود نيز احساس آزادي بيشتري مي كنند. فلسفه اخلاق معاصر را مي توان چالشي ميان دو سنت واقع گرايي و غيرشناخت گرايي دانست. واقع گرايي اخلاقي ، مدعيات اخلاقي را گزاره هايي صدق و كذب پذير و بيانگر باورهايي نسبت به واقعيت مي داند. در مقابل غيرشناخت گرايي ، معتقد است كه مدعيات اخلاقي بيانگر هيچگونه باوري نيستند و بنابراين نمي توانند واقعا صادق و يا كاذب باشند. برطبق ديدگاه غيرشناخت گرايي، مدعيات اخلاقي صرفا بيان احساسات ، نگرشها يا توصه هايي عملي هستند و بنابراين محتواي گزاره اي ندارند. برنارد ويليامز كه اين نوشته به ترجمه و بررسي يكي از مقالات او در زمينه فلسفه اخغلاق اختصاص يافته است ، يكي از مدافعان سنت غيرشناخت گرايي است.

فهرست تفصيلي كتاب:

مقدمه مترجم 26 تا 13

1. آشنايي با فلسفه اخلاق

2. بخش هاي فلسفه اخلاق

2- 1. اخلاق كاربردي

2- 2. اخلاق هنجاري

2- 2- 1. نتيجه گرايي

2- 2- 2. وظيفه گرايي

2- 2- 3. فضيلت گرايي

2- 3. فرااخلاق

3. معرفي كتاب

فلسفه اخلاق نوشته برنارد ويليامز 99 تا 27

1.    1. فلسفه اخلاق و فرا اخلاق؛ 35 تا 32

2.   2. نظريه هاي اخلاقي؛51 تا 36

2- 1.روش شناسي

2- 2. نتيجه گرايي

2- 3. حقوق و قراردادگرايي

3.     3. فرا اخلاق؛ 76 تا 52

3- 1. صدق و عينيت

3- 2. واقع گرايي و شناخت گرايي

3- 3. نسبي گرايي

4. 4.روان شناسي اخلاق؛ 99 تا 76

4- 1. دلايل دروني و بيروني

4- 2. فضيلت ها

4- 3. اراده آزادي

يادداشت هاي مترجم. 178 تا 103

1.اصطلاح فلسفه اخلاق/ 2. سير تاريخي فلسفه اخلاق/ 3. حكمت عملي، دانش نظري/ 4. نظريه اخلاقي/ 5. تعادل انديشه ئرزانه/ 6. مسايل معناشناختي/ 7. هيوم: عينيت گرا يا ذهنيت گرا/ 8. حقيقت اخلاقي/ 9. نظريه هاي صدق/ 10 واقع گرايي/ 11. عينيت گرايي/ 12. چالش واقع گرايي و غير واقع گرايي/ 13. برهان هارمن/ 14. شبه واقع گرايي/ 15. شك گرايي اخلااقي/ 16. نقد غير شناخت گرايي/ 17. تخصص اخلاقي/ 18. نسبي گرايي اخلاقي/ 19. درون گرايي ويليامز/ 20 نظريه فضيلت/ 21. اراده آزاد.

فهرست اصطلاحات 186 تا 181

نمايه موضوعات 189 تا 187

واژه نامه فارسي و انگليسي 202 تا 195

كتابنامه 208 تا 203

چنانچه مايليد كه از آراء و نظريات او بيشتر آشنا شويد مي توانيد به اين مقاله از دايرة المعارف استنفورد مراجعه نماييد.

 ------------------------------

  مطالب مرتبط:

مهمترين فيلسوف اخلاق در قرن بيستم